ساعت 6 بعد از ظهر است ، کنار آب نمای بزرگ پارک لاله ، مادران در میعادگاه هفتگی خود نشسته اند تا بار دیگر خواسته های خود را با سکوت تکرار کنند ، مجازات آمران و عاملان کشتار فرزندان ملت نه فقط در جنبش سبز بلکه از اول انقلاب .
پس از 12 هفته دیدار، مادران یکدیگر را خوب می شناسند نه به اسم به رنجی که بر آنان رفته ، خواهری 70 ساله که برادرش در زمان شاه به حبس ابد محکوم و با انقلاب آزاد شده و در سال 60 دستگیر و بلافاصله اعدام می شود بدون اینکه عملی غیر قانونی انجام داده باشد ، مادران و خواهران داغداری که عزیزان خود را دردهه 60 بخصوص سال 67 که همین روزها بیست و یکمین سالگرد آن بود از دست داده اند ، مادری که هم اینک تنها فرزندش در زندان است ، مادری که هیچ عزیز خونی خود را از دست نداده ولی به واقع عزادار است وهفته های گذشته با دیدن مادر ندا و مادر سهراب چنان منقلب شده بود که هفته ای بیماربود و به پارک نیامد ، مادر مسعود هاشم زاده و عروس همیشه همراهش ، تنی چند از هنرمندان ، تعدادی از فعالان جنبش زنان ،همه با سکوت در کنار هم راه می روند . تصویر چهره خندان مسعود دست به دست می گردد چهره مادر مسعود غرق بوسه می شود مادرعکس جوان اش را روی سینه می گیرد و به راه رفتن ادامه می دهد .
ماشین ون پلیس همراه با سه زن پلیس وارد پارک می شود و مطابق معمول تهدید ها نیز شروع می شود ماموران از چهره مادران عکس و فیلم می گیرند ، هیچکس واکنشی نشان نمی دهد ، پلیس های مرد دخالت می کنند که متفرق شوید مادران با آرامش و مهربانی توضیح می دهند عکس مسعود را بالا می گیرند و نشان پلیس می دهند . پلیس می گوید فهمیدم فاتحه هم خواندم ما شما را می فهمیم ولی متفرق شوید . مادران با سماجت یک بار دیگر دور آب نمای پارک راه می روند ، حدود صد نفری هستند و وقتی پلیس دوباره مانع می شود همه می ایستند ، یک دقیقه سکوت اعلام می کنند و با فاتحه و صلوات و اله اکبر ساعت 7 غروب به برنامه هفتگی خود خاتمه می دهند .
0 نظر