لازم به یادآوری است این دو مادر از گروه مادران عزادار هستند که از آخرین
شنبه خرداد ماه سال گذشته و پس ازجانباختن تعدادی از جوانان در حوادث بعد
از انتخابات شکل گرفته است. مادرانی که فرزندانشان طی این سالها در جریان
اعتراضات و بازداشت ها، در زندان بسر می برند و یا از دست رفته یا ناپدید
شده اند.
این مادران و خانواده ها، خواستار حقیقت یابی در مورد کشته، ناپدید و
بازداشت شدن فرزندان خود و پاسخگویی مقامات در برابر این موارد و همچنین
آنها خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و لغو مجازات
اعدام بودند.
به همین مناسبت جرس با حسام ترمسی در خصوص دستگیری مادر و خواهر خود و آخرین اطلاع از وضعیت آنها به گفتگو پرداخته که در پی می آید:
لطفا در خصوص دستگیری مادر و خواهرتان توضیح دهید که توسط چه نهادی و به چه اتهامی دستگیر شدند.
شنبه شب ساعت یازده شب بود که عده ای مامور آمدند و گفتند که برای تفتیش
خانه آمده اند . خانواده ما اول فکر کردیند که یکی از دوستان دارد شوخی می
کند اما بعد که بالا آمدند دیده بودند ماموران اطلاعات امنیت هستند و داخل
خانه آمدند و خانه را تفتیش کردند و یکسری وسائل برداشتند و مادر و خواهرم
را دستگیر کردند و بردند. موقعی که آنها را با خود می بردند خواهرم خیلی
ترسیده بود و مادرم هم دچار شوک شده بود و می گفت اینها واقعیت ندارد قبول
نمی کردند. مادر و خواهرم ساعت پنج صبح برای یک سفر برای پیگیری ادامه
تحصیل خواهرم می خواستند بروند ترکیه که این اتفاق افتاد.
شما و پدرتان آنموقع در خانه حضور داشتید و آیا دلیل بازداشت را بیان نکردند؟
من خانه نبودم اما پدرم بود. اتهام مادرم را گفتند ارتباط با سازمان
مجاهدین و اتهام خواهرم را گفتند همکاری با مادر. گویا تلفن ها را شنود
کرده بودند و کسانی که زنگ می زدند حال من را می پرسیدند. اینها بر همین
اساس این اتهام مسخره را زدند و می گفتند شما می خواستید بروید ترکیه و از
آنجا دخترتان را بفرستید آلمان تا برای مجاهدین خبر ببرد که پدرم هم گفته
بود من اگر می خواستم کسی را بفرستم این دختری که هیچی نمی داند نمی
فرستادم حسام را که در زندان شما بوده و همه چیز شما را می داند می
فرستادم. اما باز اینها این اتهامات را می زنند و می گفتند به ما مربوط
نیست ما مامور هستیم که این دو نفر را دستگیر کنیم و با خود ببریم.
از زمانی که مادر و خواهرتان بازداشت شده اند هیچ اطلاعی از وضعیت آنها ندارید؟
ما خیلی پیگیری کردیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم به همه جا از دادگاه،
دادسرا و زندان اوین سر زدیم اما هیچ خبر و پاسخی نمی دهند. زمانیکه
دستگیرشان کردند گفتند امشب آنها را می بریم پلیس امنیت و فردا صبح به اوین
منتقل می شوند اما ما به اوین هم که مراجعه می کنیم هیچ خبری نمی دهند.
هیچ تماس تلفنی هم با منزل نداشتند؟
نخیر، ما هر جا که برای پیگیری رفتیم و گفتیم نگران هستیم گفتند منتظر
باشید و وقتی بازجویی ها تمام شود خبرتان می کنیم. پدرم پیگیر است و من هم
که حال خوبی ندارم و وضعیت جسمانی ام نامناسب است.
می توانید در مورد وضعیت جسمانی خودتان توضیح بدهید و چه زمانی از بیمارستان مرخص شدید؟
من حدود دو هفته پیش از بیمارستان مرخص شدم اما وضعیت جسمانی ام خوب نیست و
بیماری ام را هنوز نتوانسته اند تشخیص دهند فقط در بیمارستان عرفان یکی از
دکترها تشخیص داده بود که یک زهر آفریقایی است که با چاقو به خون منتقل
شده است. من همانموقعی که توسط شخص ناشناس این چاقو به من زده شد به
کلانتری رفتم و شکایت کردم اما هیچ خبری نشد بعد از چند وقت که مادرم رفته
بود پیگیری کند که باز نتیجه نداد.
اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.
صحبت کردن و حرفهای ما که فایده ای ندارد و تصمیم گیرنده مسئولین هستند.
مسئولین قضایی هم که اهمیتی به حرفهای ما نمی دهند اما درخواست می کنم که
به این وضعیت رسیدگی کنند چون این اتهام بسیار مسخره و غیرواقعی است و
اینگونه اتهامات اصلا به مادر و خواهرم نمی خورد و برای اینها بسیار سنگین
است. حالا شاید مادرم مثل بقیه مردم در راهپیمایی های بعد از انتخابات شرکت
کرده بود و به این دلیل محکومش کنند اما ارتباط با سازمان مجاهدین خیلی
سنگین و غیرقابل قبول است. ما واقعا نمی دانیم به کجا برای پیگیری برویم.
با تشکر از زمانی که در اختیارمان گذاشتید.
0 نظر