ژیلا (ترمسی) |
از جان مادران در بند چه می خواهند ؟
3 نظر
دیدگاه تان را وارد کنید
ژیلا (ترمسی) |
مادران پارک لاله ایران، حرکتی جوان و نوپاست و تلاش میکند در ادامه روند خود «صدایی» همراه با «جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیبدیدهی ایرانی» باشد. این حرکت مستقل و دادخواهانه که از تلاشگَران عرصه دادخواهی و فعالان اجتماعی تشکیل شده است، از تیرماه 1388، با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران شکل گرفت.
این حرکتِ دادخواهانه، در مسیر حرکت خود، سه خواست حداقلی و مشخص زیر را تعریف کرد:
- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
- لغو مجازات اعدام،
- محاکمه و مجازات آمران و عاملان همه جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه.
در طی این مدت نیز همواره در کنار و در پیوند با خانوادهها، در راستای تحقق این سه خواسته حرکت کرده است. این حرکت خودجوش و دادخواهانه به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و همچنین با افراد و گروههای وابسته به حکومت مرزبندی دارد.
ما همچنین اعتقاد داریم برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
۲۷ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۰۰
با مطلب نگرانیها و برداشت های نادرست به روز هستم
با احترام سارا مشکات
www.iranianpatriot-iraneazad.blogspot.com
۲۷ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۳
چهره غمگین اکرم وچشمان سیاه ژیلارادیدم ویکباردیگردلم بدردآمدکه دوستان مافقطبخاطردفاع وآزادی فرزندانشان مدت چهل روزاست که درزنداننومحروم ازتمام حقوق قانونی واجتماعی بیاددوستی که میگفت شماخودتان ماراباهم آشناکردیدواقعاهمینطوراست من سال گذشته که اوج دستگیریهای بودیکی ازعزیزانم درزندان بودودرآن شبهاماهمیشه باهم بودیم واکرم که هرجوانی رامیدییادفرزندگم شده خودبدست ماموران حکومتی میافتادهمیشه مارادلداری میدادهرشب که مامورزندان اعلام میکردمتفرق شویدامشب آزادی نداریم اکرم میگفت صبرکنیدمن بروم ازماموربپرسم شایدبازهم آزادکنندوشایداین بارزندانی شماباشدوازپله جلوی اوین بالامیرفت وازمامورسوال میکردووقتی جواب منفی میشنید.باآن صورت غمگین ومهربانش پایین میامدومرادرآغوش میگرفت ومیگفت غصه نخورحتمافرداشب میایددرحالیکه خودده سال بودچشم بدردوخته بودتاشایدخبری ازعزیزش بگیردمارادلداری میدادوماامروزدرلحظه لحظه انتظارآزادی این دوعزیزرامیکشیم وسکوت دردخودرافریادمیزنیم دوستان ماراآزادکنید...آقایان رنج مادران دربندیعنی زندانی انسانیت یعنی زندانی ازادی وآزادگی ودموکراسی که شماادعامیکنید.یعنی دربندکشیدن یک ملت ودربندکردن مام وطن مادرسکوت فریادمیزنیم چون فعلاخانوادهای این دوعزیزبه انتظارمرحمت مردان حکومت نشسته اندوماهم به حرمت آنهافقطانتظارمیکشیم ودورادورچشم بدردوختهایم تااین دوستان وتمامی آنهاکه درزندانندروزی آزادشوند ...پگاه
۲۸ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۳:۵۲
وقتی -وکیل ِ- یک متهم ِ ، به باصطلاح " محارب با خدا" را دستگیر می کنند که دفاع شما از متهم یعنی هم عقیده بودن با متهم،
لابد مادران را هم به همان اتهام دستگیر می کنند.
آنها نمی فهمند که برای مادر مادر
-- مـــــــــــــــــــآآآآآآآآآآآآادر-- فرقی نمی کند که فرزندش چند ساله است ، مادر او را بچه یه من می گوید و برایش دل نگران است.
مادر زن مرحوم ما ، به عیال می گفت : ننه زنگ بزن
به برادرت ، خیلی وقته که از بچه ام خبر ندارم.
من می گفتم عزیز ، پسرت 52 و 53 ساله شه ، هنوز بهش
میگی بچه ام؟ تازه چهار روز پیش بهش زنگ زدیم.
می گفت : : اون بچه یه منه ، حتی اگر هشتاد ساله شم باشه ، چند وقته صدای ِ بچه ام را نشنیده ام دلم
برایش تنگ شده است.
برای حکومتیان فرقی نمی کند که چه کسی دارد به دستگیری یک نفر اعتراض می کند ، آنها او را هم، مخالف حکومت می شناسند ، و هرکسی که مخالف حکومت حرفی بزند می خواهند تخم مرغ داغ توی ِ دهانش به کنند که دیگر حرف نزند.