دادگاه آنها در ٩ آذر ١٣٩٠ با ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شده بود. لازم به توضیح است این دو نفر در تاریخ هفده مهر ١٣٨٩ و در منزل دستگیر شده بودند.
خانم مهدویان با تحمل ٥٠ روز حبس با وثیقه ٢٠ میلیون تومانی آزاد و دختر وی نیز پس از ١٣ روز حبس با فیش حقوقی آزاد شده بود.
قاضي پرونده، ژيلا مهدويان را با هفت اتهام شامل: ارایه گزارش به شبکه های خارجی، شرکت در اغتشاشات، اقدام علیه امنیت ملی، شرکت در گروه مادران عزادار، قصد خروج غیرقانونی از کشور، ارایه گزارش علیه جمهوری اسلامی در دادگاه های آلمان و داشتن ماژیک سبز و قرمز به منظور شعار نویسی و خانم مریم نجفی را با دو اتهام شامل: اقدام علیه امنیت ملی و قصد خروج غیرقانونی از کشور محاكمه كرد.
هم چنين در همان روز، دادگاه رسيدگي به پرونده منصوره بهكيش، جهت بررسي دو اتهام " تبليغ عليه نظام" و " ايجاد اجتماع و تباني براي بر هم زدن امنيت ملي از طريق تشكيل گروه مادران عزادار" در شعبه ١٥ به رياست قاضي صلواتي برگزار شد.
لازم به ذكر است، كليه اتهامات وارده توسط نامبرده رد شد و وكيل ايشان قرار است تا روز شنبه 10 دی ماه لايحه حمايت را به دادگاه تحويل دهد.
در دادگاه منصوره بهكيش چه گذشت!
دادگاه نامبرده ساعت ١٠ صبح چهارم دی ماه ١٣٩٠ در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب واقع در خیابان معلم تهران به ریاست قاضی صلواتی در حضور نماینده دادستان به نام نوری برگزار شد و تا ساعت ١٢ به طول انجامید. منصوره بهکیش به اتفاق وکیل اش در دادگاه حاضر شد.
برخورد قاضی و نماینده دادستان بسیار بد گزارش شده است. قاضی اتهام های وارده را به دلیل حضور ایشان در پارک لاله و دیدار و دلجویی از مادران داغدار و حضور در گورستانها و برنامه ریزی آموزشی و مستندسازی برای گروه مادران عزادار ذکر کرده است.
منصوره بهکیش اظهار داشت: " من هیچ یک از اتهام های وارده را نمیپذیرم زیرا مادران عزادار یک جریان خودجوش بوده است که پس از کشتار خیابانی انسان های بی دفاع که برای ساده ترین حقوق خود دست به اعتراض زده بودند، ایجاد شد." او پذیرفت که با مادران همدردی کرده است و این دلجویی را جزو حقوق شهروندی هر انسانی می داند که هیچ مقامی نمی تواند این حق را از او یا دیگری بگیرد یا فرد را به این دلیل مجرم قلمداد کند.
او همچنین گفت: " من درد کشیده ام زیرا شما شش تن از خانواده ام را کشته اید و درد انسان های دردمند را درد خود می دانم. شما به جای اینکه مرهمی بر زخم های ما خانواده ها بگذارید، هر روز داغ ما را تازه می کنید و پس از این همه
سال نه تنها هیچ پاسخی بر چرایی و چگونگی کشتارهای عزیزانمان نداده اید، به اشکال مختلف ما و تمامی خانواده ها را مورد اذیت و آزار قرار میدهید".
قاضی در پاسخ گفت: " مگر من آنها را کشته ام، برو یقه آنهایی را بگیر که خواهر و برادرانت را کشته اند. این پرونده ربطی به خانواده تو ندارد".
۶ دی ۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۱۵
آیا زمانی فرا خواهد رسید که شاهد پاسخگویی دست اندرکاران این حکومت در دادگاه های عادل و بی طرف باشیم؟ به امید فرا رسیدن آن روز.
۷ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۵
ژیلا جان
از حکم های سنگین تو و دختر نازنین ات بسیار برآشفتم و دلم می خواهد فریاد بزنم، آخر برای چه؟ دخترت این میان چه کرده بود؟ واقعا نمی فهمم!
هیچگاه از خاطر نمی برم آن روزهایی که در بیمارستان کنار تخت پسرت بودیم و همه نگرانش و آخر نفهمیدیم چرا اینگونه بیمار و نحیف شده بود. آیا در زندان بر سر او بلایی آورده بودند؟ بیرون زندان او را آلوده کرده بودند؟ یا یک اشتباه او را به این روز انداخته بود؟ بهر حال هر چه بود پیامدهای جمهوری اسلامی بود که این جوان های نازنین را اینگونه از زندگی محروم می کنند. حال نوبت تو و دخترت است. سخت است، ولی بدان که این محکومیت ها در حقیقت محکوم کردن خودشان است و بالاخره روزی باید در دادگاه های مردمی به این بی عدالتی ها پاسخ گویند و مطمئن باش که آن روز نزدیک است
۹ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۰۸
ژیلای نازنین به جای اینکه این بی شرمان از نتایج زیان باری که بعد از انتخابات برای تو و خانواده ات به وجود آوردند شرمنده باشند ترا به اسارت می برند برای اینکه روی جنایات خود سرپوش بگذارند.
امید که هرچه زودتر دژخیمان جمهوری اسلامی سرنگون شوند.
به امید اینکه هر چه زودتر سرنگونی اینان را جشن بگیریم