اجرای حکم زندان ژیلا کرم زاده مکوندی

افزایش فشارها بر مادران پارک لاله و دستگیری ژیلا کرم زاده مکوندی

مادران پارک لاله - صبح امروز 6 دی ماه 1390 ژیلا کرم زاده مکوندی، که برای انجام کارهای اداری مربوط به گذرنامه به اداره گذرنامه تهران مراجعه کرده بود، توسط ماموران اطلاعات این ارگان دستگیر و جهت اجرای حکم 2 سال زندان تعزیری به دادسرای زندان اوین و از آن جا به بند نسوان منتقل شد.

ژیلا کرم زاده مکوندی از مادران پارک لاله، پیش از این در روز ۱۹ بهمن سال ۱۳۸۸ در منزل دستگیر و مدت ۳۴ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برد و سپس با قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. بهمن ماه سال ۱۳۸۹ دادگاه بدوی جهت بررسی اتهامات وی تشکیل و در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۰ حکم چهار سال حبس تعزیری را برای او صادر کرد.

دادگاه تجدید نظر سرانجام حکم را به ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال حبس تعلیقی در مدت 5 سال تقلیل داد، که از زمان صدور حکم ،22 شهریور 1390 قابل اجرا بوده است.

جمهوری اسلامی فشار را بر مادران پارک لاله افزایش داده و هزینه فعالیت را برای آن ها و حامیان شان در ایران به شدت بالا برده است. از جمله این احکام می توان به احکام صادره برای خانم ها لیلا سیف اللهی و ژیلا مهدویان اشاره کرد.

ژیلا کرم زاده مکوندی ، شاعر و از همراهان مادران پارک لاله بود .

همه بر میگرده به ارنستو ...

دستام میلرزه
پاهام بیشتر
دلم ریخته پایین
بی مجنون
این گره خیال باز شدن نداره
همه بر میگرده به ارنستو
چش ازم بر نمیداره
توی قاب روی دیوار
بگه بمون می مونم
در بند...
عشق عمومی

(شعر از ژیلا کرم زاده مکوندی)
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

6 نظر

  1. ژیلا جان یادت را همیشه در قلبم زنده نگه میدارم و منتظرم که هر چه زودتر در آغوشت بگیرم تا آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی را با هم جشن بگیریم

  2. ژیلای عزیز میدانم که با وجود حساسیت و لطافت طبعی که داری توانت در تحمل زندان این دیوصفتان بالاست و به زودی به همراه سایر آزاد اندیشان دربند سرافرازانه به پیشواز آزادی خواهید رفت. من به تمامی شما افتخار می کنم.

  3. ژیلای عزیز و مهربانم

    تو را به بند کشیدند به چه جرمی؟ برای همدردی با مادران داغدیده! وای بر ما. ما کجای کاریم؟ چرا باید این چنین شود؟ به خود آییم.

    اشك رازي ست
    لبخند رازي ست
    عشق رازي ست
    اشكِ آن شب لبخندِ عشقم بود.
    *
    قصه نيستم كه بگويي
    نغمه نيستم كه بخواني
    صدا نيستم كه بشنوي
    يا چيزي چنان كه ببيني
    يا چيزي چنان كه بداني...
    من درد مشتركم
    مرا فرياد كن

    " بخشی از عشق عمومی شاملو"

  4. ژیلای عزیزامیدوارم بزودی حتی قبل ازانکه پرستوهای مهاجربه وطن برگردندتراآزادورهاولبخندشادی رابرلبلنت ببینم
    به امیدهمه روزهای خوب

  5. دیگرنیستی تاشعری برای دستان چروکیده مادری بگویی که ازهجران فرزندسربه گریبان دارددیگرنیستی تاازبهاربگویی ازستاره ازشب دیگرنیستی که آوازی رازیرلب زمزمه کنی چقدردوست داشتم وقتی به دورهانگاه میکردی واهنگی رازمزمه میکردی ولی ایمان دارم که به زودی بازخواهی گشت

  6. گل کو کو!؟
    بیزارم

    از دادگاه

    دادگاهی که گل را به حبس ببرد
    وهی من بخواهم بگویم
    گل کو!؟
    2
    دیشب خواب دیدم
    گل کو در حبس
    به امید بامداد
    سر می کند شب را
    کوتا ه تر از
    یک
    آه
    3


    هنوز

    اولین غذای بند را نچشیده

    هنوز

    وقت اولین ملاقاتی نرسیده

    عذاب شروع می شود

    بند بند تنم

    ذق می زند

    برای دیدنش
    گل کو

دیدگاه تان را وارد کنید