متن پیام به شرح زیر است:
"با فریادی
بی زبان
از پس دیوار
به یاد یاران . . .
سال
نو
مبارک
مادران پارک لاله ایران، حرکتی جوان و نوپاست و تلاش میکند در ادامه روند خود «صدایی» همراه با «جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیبدیدهی ایرانی» باشد. این حرکت مستقل و دادخواهانه که از تلاشگَران عرصه دادخواهی و فعالان اجتماعی تشکیل شده است، از تیرماه 1388، با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران شکل گرفت.
این حرکتِ دادخواهانه، در مسیر حرکت خود، سه خواست حداقلی و مشخص زیر را تعریف کرد:
- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
- لغو مجازات اعدام،
- محاکمه و مجازات آمران و عاملان همه جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه.
در طی این مدت نیز همواره در کنار و در پیوند با خانوادهها، در راستای تحقق این سه خواسته حرکت کرده است. این حرکت خودجوش و دادخواهانه به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و همچنین با افراد و گروههای وابسته به حکومت مرزبندی دارد.
ما همچنین اعتقاد داریم برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
۵ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۵
ژیلای نازنین درود بر تو
امید همواره سرت را بالا بگیری و شعر زندگی بسرایی. تو را همانند بسیاری از زنان عاشق به بند کشیده اند که چرا می گویی دوستت دارم. روزگار غریبی است نازنین! عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد؟ ولی ما برای ابراز عشق آمده ایم، پس نمی توانیم عشق را نهان کنیم و همراه توایم.
هرچند برای کشتن چراغ آمده اند، ولی ما نمی گذاریم که این چراغ ها خاموش شود. هر چند لبان مان را دوخته اند و صدای مان را در گلو خفه کرده اند، ولی فریادمان را بلند می کنیم و می گوییم انسان حق حرف زدن، حق زندگی و حق انتخاب کردن دارد و هیچ کس نمی تواند این حق را از انسان بگیرد، هرچند ما را به بند بکشند یا بکشند، ما برای انسان بودن ساخته شده ایم.
۵ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۳۹
دربند
چه گوارا میشود
شب
با آواز چه گوارا
از گلوی قناری ای که
سلاخ را به گریه صلابه کشید
گل کو
باز
آواز بخوان
۵ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۴۰
پشت حكايت غل و زنجير
تو دل سياه زندان
شك به دلم افتاد
ديشب
هق هق باد بود
يا
صداي تو
كه خواب را از چشم من
رُ فت داد
۶ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۵۵
برای ژیلای عزیزکه ازپشت دیوارهای بلنداوین هم صدایش رامیشنویم این صدای دردآشنای همدردی بایاران ورنجدیگان .گرچه خاموشیم ولی مامیلیونهاصدهستیم که چون درخت تنومندی درسراسردنیابه نام مادرفریادمیزنیم .درودبرژیلای نازنین .به امیدآزادی تووهمه دربندان
۶ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۵۹
ژیلای عزیز.تومادری راتمام کردی گرچه تورانامادرخواندن ولی ارزش توبالاترازان کسی است که مادرباشد.چون اوکه مادراست برای فرزندخودفریادمیزندولی تووالایی چون برای فرزندان دیگران فریادزدی صدای خاموش تورامیشنویم .قوی باش که این قدرت وشجاعت ازان مادران است وبس