مصاحبه خدیجه مقدم با جعفر بهکیش فعال حقوق بشر در کانادا
1- شما بعنوان یک فعال حقوق بشر و فرزند مادر بهکیش که 5 فرزند و یک داماد او در دهه 60 توسط حکومت ایران کشته شده اند و اینک منصوره ديگر فرزند ایشان به 4 سال و نیم حبس تعزيری محکوم شده است. فکر می کنید دليل این حکم سنگین چیست؟
ج ب- شما به این نکته اشاره کرده اید که خانواده من و به ویژه مادرم فشارهای بسیاری را تحمل کرده اند و محاکمه و صدور 4.5 سال حبس تعزیری برای منصوره شرایط را برای مادرم بسیار دشوار خواهد کرد. اما گویا هیچ حد و مرزی برای تعدیات جمهوری اسلامی به حقوق شناخته شده شهروندان وجود ندارد و این نکته که خانواده من بیش از حد تحت فشار بوده اند در رفتارهای مسئولین جمهوری اسلامی تاثیر چشمگیری نداشته است. باید متذکر شوم که مورد خانواده من و منصوره موردی استثنائی نیست و بسیاری از بستگان قربانیان فشارهای مشابه ای را تحمل کرده و می کنند.
به نظر می رسد که سیستم قضائی جمهوری اسلامی به همراه سیستمهای نظامی و امنیتی، در جهت کنترل اعتراضات و انتقاداتی که از جانب شهروندان متوجه این رژیم می شود، با بازداشتهای خودسرانه، کشتار و شکنجه و صدور احکام سنگین، این پیام را برای فعالین سیاسی و مدنی دارند که هزینه هر انتقادی و هر فعالیتی برای فعالین سیاسی و مدنی میتواند بسیار سنگین باشد.
به گمانم صدور چنین حکم سنگینی برای منصوره نیز از این قاعده مستثنی نیست. بستگان قربانیان جنایتهای جمهوری اسلامی از همان ابتدا فشارهای بسیار سنگینی را تحمل کرده اند تا از دادخواهی و پیگیری این جنایتها چشم پوشی کنند. متاسفانه این سیاست تا حدودی نتیجه داده است و اگر اعدام شدگان در زندانهای جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی را در حدود 15 هزار نفر گمانه زنی کنیم، می بینیم که قریب به اتفاق بستگان این قربانیان مجبور به سکوت شده اند.
آن چند صد خانواده ای که با حضور خود، چه از طریق حضور مداوم بر مزار اعدام شدگان، برگزاری مراسم یادبود و یا نوشتن نامه و در حوادث پس از خرداد 88 با اجتماع در پارک لاله به این جنایتها اعتراض کرده اند، به شکلی مداوم تحت فشار قرار داشته اند تا سکوت کنند.
.
2- در حال حاضر مادر بهکیش از حکم منصوره اطلاع دارند؟ و با توجه به اینکه منصوره پرستاري از مادر را به عهده دارند مادردر چه وضعیتي هستند؟
ج ب - تا آنجا که اطلاع دارم منصوره هنوز خبر را به مادرم نگفته است. بدون شک مادرم بسیار نگران خواهند شد. مادرم پرستار دارند اما بخش مهمی از کارهای مادرم بر عهده منصوره است ولی هر زمان که لازم باشد برادر بزرگترم و خواهرم برای کمک به مادرم آماده هستند.
3- برای اعتراض به اين حکم ناعادلانه چه اقداماتی انجام داده اید ؟
ج ب- هنوز در حال بررسی اقداماتی هستم که میتوانم انجام دهم. بدون شک باید کاری کرد و نمیتوان ساکت ماند. اما به نظرم این نکته اهمیت دارد که جامعه مدنی در اقصی نقاط جهان را از آنچه در ایران اتفاق می افتد آگاه کنیم. به همین دلیل تلاش خواهم کرد که توجه رسانه ها و نهادهای مدافع حقوق بشر را به نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران و از جمله آنچه که بر بستگان من در ایران روا می دارند جلب کنم.
4- فکر می کنید اعتراض های گسترده ای که به اين حکم از طرف فعالان حقوق بشر مي شود تاثیری در دادگاه تجدید نظر ایشان داشته باشد؟
ج ب- سعی کرده ام که پاسخی عمومی برای این سئوال بیابم و هنوز در این کار موفق نبوده ام و فکر می کنم که هر مورد را باید به شکلی جداگانه بررسی کرد. اما اجازه بدهید تجربه شخصی ام را با شما در میان بگذارم. در سالهای دهه شصت هر گونه اطلاع رسانی از طرف بستگان زندانیان سیاسی و اعدام شدگان دشوار و این خبر رسانیها با خطرات بسیاری همراه بود.
گمان می کنم که اگر در آن زمان ما (منظورم بستگان اعدام شدگان و زندانیان سیاسی است) به رسانه ها و افکار عمومی جهانی دسترسی داشتیم، شاید جنایتهائی که در ایران به ویژه در تابستان 67 اتفاق افتاد، اگر نگویم ممکن نبود، اما با اطمینان می گویم که بسیار محدودتر بودند. همین الان هم شاهد هستیم که یکی از اولین اقداماتی که حکومتهای ناقض حقوق بشر انجام می دهند، محدود کردن فعالیت رسانه ها هستند تا کسی از آنچه در این کشورها اتفاق می افتد مطلع نشود و اخبار تنها از یک طریق کنترل شده به دست مردم برسد.
5- چرا حکومت ايران از منصوره و خانواده های جان باختگان دهه 60 به ویژه از مادران چه مادران خاوران و چه مادران پارک لاله می ترسد و پیام این حکم سنگين به نظر شما چیست؟
ج ب- ببینید حکومت سی و چند سال است تلاش می کند که روایت خود از آنچه گذشته است را بر حافظه مردم تحمیل کند. مادرن خاوران و مادران پارک لاله روایتی دیگری را بیان می کنند. آنان می گویند که فرزندانشان جنایتکار نبوده اند و آنان به شکلی غیر عادلانه محاکمه و مجازات شده اند و یا در خیابانها در جریان اعتراضات مسالمت آمیز به قتل رسیده اند.
جمهوری اسلامی از اینکه روایت این زنان و مردان توجه عمومی را به خود جلب نماید، نگران است. منصوره یکی از این مردان و زنان است. از همین روست که اجازه برگزاری مراسم به مادر منوچهر سرحدی، مادر ندا آقا سلطان، مادر انوشیروان لطفی و مادر سهراب اعرابی نمی دهند، چرا که این مادران با برگزاری مراسم آن روایت دیگر را که روایت رسمی را به چالش می کشد، تقویت می کنند.
منصوره نیز با نوشتن، با حضور خود در گورستان خاوران که تعداد زیادی از قربانیان اعدامهای دهه شصت و به ویژه بخشی از قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 در آنجا در گورهای فردی یا جمعی دفن شده اند و با حضور خود در پارک لاله و مراسم بستگان قربانیان، به تقویت این روایت کمک کرده است.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی، به گمان من، تجربیات کشورهای دیگر را با دقت دنبال کرده است و می داند که هر چند توانسته است که با اعدام و شکنجه و زندان، مخالفان و منتقدان خود را به سکوت وادار کند، اما می داند که این اقدامات در بسیاری از موارد مشابه در کشورهای دیگرسبب شده است که نیروئی برای دادخواهی شکل گیرد که در مقابله تداوم دیکتاتوری و جنایت مقاومت کرده و در برخی از موارد به یکی از مهمترین اهرمها برای توسعه حقوق بشر در اینگونه جوامع تبدیل شده اند، از همین رو بود که تلاش کرد از گسترش این مقاومت جلوگیری کند.
به گمان من دشمنی حکومت با مادران خاوران و مادران پارک لاله از همین نگرانی سرچشمه می گیرد. این زنان و مردان با با پایمردی خود تا آنجا که در توانشان بود برای توقف کشتار و دادخواهی تلاش کرده اند و به همین دلیل به شکلی مداوم مورد اذیت و آزار قرار کرفته اند.
6- خانواده های جان باختگان دهه 60 همیشه زیر ذره بين و فشار حکومت بوده اند ولی در سال های اخیر بیشترین فشار بر روی آنها بوده تحلیل شما از این وضعيت چیست؟
ج ب- به نکته جالبی اشاره کردید. همانطور که در پرسش شما هم هست بستگان اعدام شدگان دهه شصت همیشه تحت فشار و زیر ذره بین بوده اند. نمی دانم که آیا هرگز در سالهای دهه شصت به قطعه اعدام شدگان بهشت زهرا رفته بودید و ایا به خاطر دارید که در بهشت زهرا همیشه گشتها در گردش بودند تا کسانی را که برای ادای احترام به اعدام شدگان میایند را شکار کنند.
وضعیت در گورستان خاوران بدتر از این بود، چرا که این گورستان دور افتاده بود و تنها اعدام شدگانی که به دین باور نداشتند در آنجا دفن شده بودند و کسانی که به این گورستان می آمدند در زیر چشمان حریص ماموران امنیتی بودند. به یاد دارم در آن سالها همیشه با ترس و لرز به خاوران می رفتم.
مقابل زندانها نیز از این بهتر نبود. انتشار یک خبر میتوانست به قیمت جان افراد تمام شود. از همین رو بود که خبرهای زندان با تاخیرهای زیاد به خارج کشور می رسید و به ویژه کمتر کسی در داخل کشور از آن اطلاع داشت. در دهه هفتاد، تا خرداد هفتاد و شش نیز وضعیت کما بیش بر همین منوال بود.
در این سالهای سیاه بسیاری از مادران و پدران و همسران اعدام شدگان و زندانیان سیاسی بازداشت شدند. اما تقریبا خبر آن در هیچ جائی منتشر نمی شد. به خاطرات مادر ریاحی و مادر لطفی دوباره گوش دهید و بخوانید، میتوانید از این فشارها مطلع شوید. اما پس از خرداد 76، و به ویژه با توسعه تلاشها برای توسعه حقوق بشر در ایران، بتدریج توجه فعالین سیاسی و مدنی بیش از پیش به این مسئله جلب شد، اما مهمتر از آن تلاش بستگان اعدام شدگان و کشته شدگان بود که تلاش کردند که با نوشتن مقالات و گزارش و مصاحبه با رسانه های گروهی، توجه عمومی را به ظلمی که بر آنان روا داشته اند جلب کنند.
انقلاب تکنولوژی نیز به کمک بستگان اعدام شدگان آمده است. دیگر رژیم نمی تواند در سکوت بستگان اعدام شدگان و کشته شدگان را تحت فشار قرار دهد.
7- نامه ها و بيانیه ها و پتیشن هایی که فعالان حقوق بشر برای آزادي زندانیان و يا احکام صادره تهیه می کنند خطاب به مسولان حکومت است. آیا امیدی هست که حکومت ایران به تعهدات حقوق بشری خود عمل کند؟
ج ب- سالهاست که بر این باور هستم که دولتمردان جمهوری اسلامی وظیفه ای بر اساس قوانین داخلی و به ویژه قوانین بین المللی دارند که موظف هستند که به آن عمل کنند. اینکه به مسئولین قوه قضائیه نامه بنویسیم، به آن معنی نیست که عملکرد این نهاد و مسئولین آن نادیده گرفته شده است، بلکه این نکته مورد تاکید قرار می گیرد که شهروندان به حقوق خود اشنا هستند و آنرا از مسئولین طلب می کنند.
یکی از اشتباهات من که همیشه بر شانه هایم سنگینی خواهد کرد، این است که از مسئولین جمهوری اسلامی به دلیل جنایتهائی که انجام داده اند رسما به دادگستری جمهوری اسلامی شکایت نکرده ام. باید متذکر شوم بستگان قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 و اعدامهای غیر قضائی دهه شصت شکایت نامه ای را تهیه و در تاریخ 5 دی 67 با حضور در مقابل کاخ دادگستری قصد تسلیم آن به وزیر دادگستری وقت را داشتند.
هر چند با دخالت ماموران امنیتی و بازداشت برخی از اجتماع کنندگان و بر هم زدن این اجتماع این هدف حاصل نشد، اما این دادخواست در همان زمان به خارج از کشور ارسال و منتشر گردید. به گمانم جمهوری اسلامی به شکلی سیستماتیک تلاش می کند که با افزایش هزینه هر گونه اقدام قانونی بر علیه مسئولین جمهوری اسلامی، از اقدام عملی در این زمینه جلوگیری کند. البته این بدان معنی نیست که امیدوار باشم که این قوه قضائیه قادر است که به عدالت عمل کند، اما لازم است که ما برای تحقق حقوق به رسمیت شناخته شده خود، اقدام کنیم.
8- همان طور که می دانيد مادران پارک لاله سه خواسته حقوق بشري دارند. لغو اعدام- آزادی زندانیان سیاسی عقیدتی و محاکمه آمران و عاملان کشتارهای پس از انقلاب در ایران. کدام يک از این خواسته ها به نظر شما طبق قوانین جمهوری اسلامی جرم است؟
ج ب- من اطلاعات دقیقی از قوانین جزائی جمهوری اسلامی ندارم، اما می دانیم که جمهوری اسلامی از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی است و از معدود کشورهائی است که این کنوانسیون را در مجلس خود تصویب کرده است (اردیبهشت 1354).
پس این کنوانسیون و مفاد آن از جمله قوانین ایران هستند و جمهوری اسلامی موظف به اجرای ان می باشد. بر اساس ماده سوم این قانون جمهوری اسلامی موظف است " تضمین کند که برای هر شخصی که حقوق و آزادیهای شناخته شده در این میثاق در باره او نقض شده باشد وسیله مطمئن احقاق حق فراهم بشود هر چند که نقض حقوق به وسیله اشخاصی ارتکاب شده باشد که در اجرای مشاغل رسمی خود عمل کرده باشند.
" بنابراین ماده دادخواهی حق افراد است و ممانعت جمهوری اسلامی از دادخواهی بستگان اعدام شدگان و کشته شدگان خلاف قانون است. همچنین در این قانون آزادی های سیاسی و آزادی بیان و عقیده به رسمیت شناخته شده و تحت محافظت قرار گرفته است و در همین قانون لغو حکم اعدام تشویق شده است. بنا بر این قانون هیچ کدام از خواسته هائی که شما ذکر کرده اید جرم نیستند. اما این نکته نیز نباید فراموش شود که جمهوری اسلامی در تمام سالهای حکومت خود به شکلی مداوم و سیستماتیک این قوانین را نقض کرده است.
9- ممنون آقای بهکیش که به سوالات پاسخ داديد در پایان بفرمایید به نظر شما، فعالان حقوق بشر در خارج از کشور به ویژه حاميان مادران پارک لاله بهتر است چه اقداماتی را برای حمایت از منصوره انجام دهند که تاثيري در وضعیت او داشته باشد؟
ج ب- فکر می کنم که هر کس بنا بر تشخیص خود می تواند برای دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی و کسانی که مورد فشار و تعدی قرار دارند تلاش کند. من هم از شما ممنون هستم و موفقیت شما را آرزو می کنم.
۲۰ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۲
خدیج عزیز
از مصاحبه خیلی خوبی که با آقای جعفر بهکیش داشتی بسیار سپاسگزارم
از آقای بهکیش نیز تشکر می کنم که این مصاحبه را پذیرفتند و در رابطه با منصوره عزیزمان که خواهر همه ماست افشاگری کردند