امید کفش کودکی را کنار گذاشت، تا زمانی که دکتر شد، بپوشد.
رویاهای کودکی امید با تلاش خود و خانواده اش تحقق یافت و دکتر شد. ولی حکومتی که
تاب هیچ چیز را ندارد، به جای کفش کودکی نعلین زندان را به پایش کرد.
جمعی از مادران پارک لاله به مناسبت 18تیر، به دیدار خانواده
امید کوکبی رفتند تا از این خانواده محترم و زحمتکش به خاطر زندانی بودن فرزند برومندش
دلجویی کنند.
امیدکوکبی
زندانی سیاسی که در بهمن 1389 برای دیدار خانواده به ایران آمد و در فرودگاه
به اتهام واهی جاسوسی دستگیر و در دادگاه بدوی به 10سال زندان محکوم شد و اکنون
طبق گفته خانواده، منتظر
اعلام حکم دادگاه تجدید نظر می باشد
در بدو ورود اعضای خانواده با رویی
باز و آغوشی گشاده پذیرای مان شدند و در تمام مدت حضور مان مهربانی در چهره شان
موج می زد و با نان و پیراشگی محلی از ما
پذیرایی کردند.
مادر در حد نهضت سواد آموزی درس خوانده ولی معلوم است چه
شبها به پای بچه ها بیدار مانده و عاشقانه آنها را پرورانده است تا فرزندانی برومند
به بار آورد و پدر که معلمی بازنشسته است، سال ها در پای تخته سیاه به خاطر آموزش
فرزندان این مرز و بوم خاک گچ خورده تا بتواند هم به اجتماع خدمت کند و هم فرزندانی
خوب و شایسته تحویل جامعه دهد.
مادر با افتخار از تحصیل و مدارک فرزندان اش می گوید: اولی
دیپلم، دومی دکترای بیوتکنولوزی، سومی لیسانس حسابداری و چهارمی امید است که دارای
دو مدرک کارشناسی مکانیک و کارشناسی ارشد رشته فیزیک از دانشگاه صنعتی شریف می
باشد. پنجمی فوق لیسانس کشاورزی دارد که در آزمون دکترا قبول شد و در مصاحبه او را
رد کردند، ششمی پزشکی دانشگاه تهران، هفتمی مهندسی شیمی، هشتمی پزشکی شیراز دارد و
نهمی پیش دانشگاهی می خواند.
مادر با بغضی فرو خورده از خاطرات و کودکی امید می گوید:
" امید بچه با هوشی است که از دو سالگی حروفی مثل "ب" را هجی می کرد
و هر کتابی که دستش می رسید دور حرف "ب" دایره می کشید و تا یک کتاب
تمام می شد، سراغ کتاب بعدی می رفت. او در کودکی یک جفت کفش کوچک مدل مردانه داشت
که از همان زمان گفته بود این کفش دکترای من است و کفش را کنار گذاشت تا وقتی دکتر
شد، بپوشد.
اشک در گوشه چشمان مادر خانه کرده و آماده فرو ریختن بود
که ادامه می دهد: " امید از دانشگاه شریف در دو رشته مکانیک و فیزیک لیسانس
گرفت و تا کارشناسی ارشدفیزیک در ایران خواند و برای دکترا از دانشگاه اسپانیا پذیرش
گرفت. ضمن تحصیل، تدریس هم می کرد تا هزینه زندگی و تحصیل خود را تامین کند. دوره فوق دکترا را هم از دانشگاه تکزاس آمریکا
پذیرش گرفت و هر گاه از آنجا زنگ می زد، نگران بودم که نکند از دیگران عقب افتاده
باشد، ولی امید می گفت نگران نباش مادر من اینجا از همه سرترم."
امید از زندان از پدر و مادرش می
خواهد که زندگی عادی خود را داشته با شند و در جشن ها میان مردم با شند. مادر از
زمانی می گوید که بچه ها خیلی کوچک بودند و هم خانه داری و بچه داری و هم فر شبافی
می کرده است و وقتی بچه ها کمی بزرگ تر شدند، دیگر نگذاشتند مادر فرش بافی کند و برای
اینکه بتوانند با حقوق پدر زندگی کنند بیشتر قناعت می کردند.
مادر امید می گو ید:" آن مو قع
با آن همه سختی به من سخت نگذشت، ولی الان که 9 فرزند نابغه دارم، همیشه نگران به
ثمر رسیدنشان هستم.
در پایان دیدار نمی دانستیم به این مادر پر تلاش و دردمند
چه بگوییم و فقط گفتیم مادر عزیز بدان که ما نیز برای آزادی امید و تمامی زندانیان
سیاسی و عقیدتی در کنار شما ایستاده ایم.
به امید آزادی تمامی زندانیان در بند
مادران پارک لاله
تیرماه 1391
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
0 نظر