دبیر کل محترم سازمان ملل متحد،
جناب آقای بان
کی مون و
دیگر سران شرکت کننده در شانزدهمین اجلاس
کشورهای غیرمتعهد در تهران
آن چنان که ایرانی ها
در سراسر جهان، به میهمان دوستی شناخته شده اند؛ ما، "مادران پارک
لاله" و حامیان، حضور شما و سایر سران کشورهای غیرمتعهد در تهران را به
فال نیک می گیریم . اما ناگزیریم نسبت
به پذیرش دعوت جمهوری اسلامی ایران به عنوان میزبان "
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد"، از طرف شما، نهایت
تأسف خود رابه صراحت، ابراز داریم. گرچه به خوبی می دانیم که سیاست
های غیرانسانی و ریاکارانه جمهوری اسلامی، مانع دیدن واقعیت های
موجود از شرایط دردناک مردم ایران خواهد بود، با این همه امیدواریم
تجربه های طولانی تان در زمینه دفاع از حقوق ملت ها، در این سفر نیز، امکان شناخت
موارد بی شمار نقض آشکار حقوق بشر و تعهدات بین المللی ایران را به وجود آورَد.
هیچ یک از ما مادران داغدیده، مادران
دادخواه، "مادران پارک لاله"، پس از گذشتِ بیش از سی سال که
فرزندان و عزیزان آزادی خواه خود را، تنها به خاطر داشتن اندیشه و باوری متفاوت با
سران رژیم اسلامی، در زندان ها، شکنجه گاه ها یا در اعدام های فردی و جمعی، از دست
داده ایم، هنوز نتوانسته ایم شبی را بی
دغدغه را تا به صبح برسانیم. از یک سو داغدار عزیزان
مان هستیم و از سویی دیگر نگران جوانان مشتاق و اندیشمند
کشورمان هستیم که یا در زندان ها بسر می برند یا آواره
در سرزمین های بیگانه اند یا در زیر سایه سنگین و هولناک
سرکوب، بیکاری، بی فردایی، نبود برابری، آزادی و احترام به
شأن آدمی، هر روز، از روز پیش نگران تر، به این می اندیشند که
با وضع موجود چه باید کرد؟
دبیرکل سازمان ملل و دیگر سران شرکت
کننده!
این روزها، به مناسبت حضور شما در
تهران؛ جمهوری اسلامی، با گماردن پاسداران و نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و لباس
شخصی های مسلح اش به اسلحه سرد و گرم، مردمی که بیش از سی سال است از
داشتن حداقل رفاه، آزادی و داشتن یک زندگی آبرومند، محروم مانده اند را به خانه ها
رانده یا تشویق به سفرهای خارج از تهران کرده که مبادا صدای دردمند مردم به گوش
شما برسد. مردمی که سال هاست به اشکال مختلف تحت فشار و تبعیض و بی عدالتی بوده
اند و هر روز صدای شان از گوش و کنار به سراسر دنیا و گزارش گران ویژه سازمان ملل
نیز رسیده است. یک نمونه بارز آن کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی محکوم به
زندان، درست در چنین روزهایی در بیست و چهار سال پیش بوده است که حکومت در طی این
سال ها تلاش کرده مهر سکوت بر آن بزند و هر صدای اعتراضی از طرف خانواده ها و دادخواهان را در نطفه
خفه کند، ولی خانواده ها هیچ گاه به این سکوت تن نداده اند و همواره تلاش کرده اند
با حضور شان در خاوران و دیگر گورستان ها و برگزاری مراسم یادبود حتی پنهانی، یاد
عزیزان شان را گرامی بدارند و صدای اعتراض خود را به سراسر دنیا برسانند. قتل
عام مبارزترین آزادی خواهان و زندانیان سیاسی ایران، در سردابه ها و قتل گاه های
پنهان و خوفناک رژیم، در تابستان 1367، و دفن دسته جمعی آنان، در گورهای بی نام و
نشان در محلات دور افتاده تهران از جمله گورستان خاوران و دیگر گورستان ها در
تهران و شهرستان ها، و کشف پیکرهای پاک عزیزشان توسط خانواده ها از زیر خاک، حادثه
ای شوم و هولناک در تاریخ سیاسی ایران است. حادثه ای که با هیچ دلیل و برهانی پاک
نمی شود و با هیچ رنگ و لعابی از یادها نخواهد رفت. حادثه ای که داغ شرم آن تا ابد
بر پیشانی تاریک رژیم اسلامی باقی خواهد ماند و روزی تمامی دست اندر
کاران باید در دادگاه های مردمی پاسخ گوی این جنایت ها باشند.
ما مادران داغدیده و دادخواه، شرح رنجی
که بر عزیزان و خود ما طی سی و سه سال حکومت
اسلامی، رفته بوده است را طی نامه ها و طومار های گوناگون به دفتر
شما و به دست شما رسانده ایم. شاید اگر زودتر به رنج نامه های ما توجه شده بود، بی
عدالتی رژیم اسلامی تاکنون ادامه نداشت. شاید اگر به شکایت های کشتارها در دهه شصت
شمسی، توجه شده بود، حکومت به خود اجازه نمی داد که پس از اعلام نتیجه مخدوش
انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال 1388 شمسی، بهترین جوانان ما را که در اعتراضی
مدنی و خشونت پرهیز، در طلب رأی انکار شده خود و سپس خواستنِ
ایرانی آزاد و دمکرات به خیابان آمده بودند را به دست لباس شخصی ها و باجگیران
حرفه ای اش، در روز روشن و در برابر صدها چشم، مورد هدف گلوله قرار دهد و از
بین ببرد و صدها فعال سیاسی - مدنی و روزنامه نگار را به صورت پنهان و آشکار بازداشت
کند و در زندان هایی غیرانسانی مانند کهریزک زندانی کند و مورد شکنجه و تجاوز جنسی و در نهایت مرگ تدریجی در زندان و بیرون قرار دهد.
هم اکنون بسیاری از مادران پارک
لاله تنها به جرم دادخواهی و همدردی با دیگر خانواده های
داغدیده، یا در زندان یا محکوم به زندان اند. ده ها وکیل مدافع حقوق بشر به خاطر سوگند قانونی شان
در اجرای وظیفه، یعنی دفاع از موکل شان، در زندان ها و زیر آزارهای روحی و
جسمی اند. ده ها تن از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کرده اند. بسیاری از آنان در حال
حاضر نیازمند دکتر و دارو یا مرخصی های استعلاجی اند. بسیاری از زنان و مادران
فعال و دادخواه، با اتهام واهی فعالیت علیه امنیت کشور، به دور از خانواده،
بلاتکلیف، در زندان ها پیر می شوند و فرزندان شان در نبودِ مادر، این
بزرگ ترین موجود زندگی هر فرد، جوانی آغاز می کنند.
گرچه وظیفه حاکمان و دولت مداران هر
کشوری که ادعا می کند با رای مردم آمده، ایجاد زندگی سالم و رفاه نسبی و
شادمانی و برقراری امنیت و آزادی برای مردم است ، اما جمهوری اسلامی تا بن دندان مسلح، هم چون حکومتی بیگانه و
دشمن، در برابر مردم ایران ایستاده است. پایه های فاسد و پوسیده حکومت
اسلامی، آن چنان در شُرف تلاشی است که سران آن، ترسیده و مشکوک به همه چیز و همه
کس، حتی مانع رسم معمول کمک رسانی به مردم، در
زلزله اخیر آذربایجان شده و امدادگران را پس از ضرب و شتم، محبوس کرده و پس از چند
روز، به خاطر تهدید دستگیرشدگان به اعتصاب غذا، با وثیقه های سنگین، آزادشان کرده
اند. این شرایط به حدی غیرمنصفانه و تحقیرآمیز شده که مسوولان حکومتی، حرمت حریم هیچ فردی را دست نخورده باقی نگذاشته اند.
آیا در این مختصر، که تنها گوشه ای
ناچیز از حوادثی است که در دوران رژیم اسلامی بر مردم، گذشته و می گذرد، رنگی
از انصاف، عدالت یا رعایت حقوق بشر می بینید؟ آیا این همه جنایت و بی
عدالتی و تبعیض، با ادعاهای دروغین و تقدس نمایی حاکمان ایران کوچکترین
هم خوانی دارد؟
گرچه قادر نیستیم در این رنج نامه
کوتاه، تمام موارد حقوق بشری که بطور سیستماتیک و حساب شده، به نام مذهب و فرهنگ و
سنت، هر روزه، در ایران نقض می شود را ذکر کنیم، اما خوشحال و امیدواریم چنان که
عنوان نموده اید، یکی از مسایلی که در مورد آن با جمهوری اسلامی وارد مذاکره
خواهید شد، پرداختن به مساله نقض حقوق بشر در ایران باشد.
بدیهی است، همان طور که در آغاز آمد،
پاسخ حاکمان مستبد رژیم، هرگز شما را به اصل حقایق و عمق فجایع رخ داده،
هدایت نخواهد کرد. از این روی، از جناب عالی و دیگر سران کشورها در این اجلاس،
تقاضا داریم تا با هوشیاری خود اجازه ندهید جمهوری اسلامی در فضای ساختگی و
دروغینِ ایرانی امن و مردمی در امان، چشم شما را بر حقایق
دردناک ببندند. تقاضا داریم در این فرصت کوتاه و استثنایی، با مادران یا
خانواده های کشته شدگان قدیم و جدید و هم چنین با زندانیان
سیاسی ملاقات کنید، به زندان ها بروید و در زندان ها با زندانیان
سیاسی حرف بزنید. شاید نور امیدی به دل ها دمیده شود که فراموش نشده اند و
هستند کسانی که از رنج آنان با خبرند یا می خواهند با خبر شوند.
مادران پارک لاله ایران
همبستگی جهانی حامیان با مادران پارک
لاله ایران
ششم شهریور 1391
رونوشت:
-
نمایندگی
حقوق بشر سازمان ملل، دیده بان ویژه ایران، جناب آقای دکتر احمد شهید
-
دبیرخانه
اجلاس سران کشورهای غیر متعهد
"مادران
پارک لاله ایران" پس از اعلان نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری در سال
1388 و اعتراض مدنی ایرانی ها، و از پی کشتارهای خیابانی، برای دادخواهی
همه مادران و خانواده های داغدیده و زندانیان سیاسی، شکل گرفت. "مادران
پارک لاله ایران" خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی- عقیدتی، لغو مجازات
اعدام و محاکمه علنی و عادلانه آمران و عاملان جنایات صورت گرفته توسط
حکومت جمهوری اسلامی از بدو تشکیل آن تا امروز، می باشند. حامیان آنان در خارج از
کشور نیز، با هر ایدئولوژی و باور و عقیده ای، وظیفه انسانی خود می دانند تا
منعکس کننده صدای دادخواهی مادران داغدار ایران باشند.
Open letter of The Mothers of Laleh Park
and supporters to the Secretary General of the United Nations and attendees of
the sixteen Nonaligned Movement summit
Dear United Nations Secretary
General, Mr. Ban Ki-Moon and attendees of the sixteen Nonaligned Movement
Summit in Tehran;
In the Iranian tradition of honoring guests,
we, The Mothers of Laleh Park and supporters, welcome you and all the heads of
Nonaligned countries to Iran. At the same time, let us clearly express our disappointment
with you acceptance of the invitation of the host country, The Islamic Republic
of Iran. Despite the Islamic Republic’s effort to prevent you from witnessing firsthand
the horrible condition in Iran, we hope that you, with your long experience in
defending human rights, find the opportunity to observe some of the numerous
instances of human rights abuse and breach of international commitments.
None of
us, the mourning mothers and members of The Mothers of Laleh Park, have been
able to have a moment of peace, since the moment our children and loved ones have
lost their lives only because of thinking differently, in prisons, under
tortures or by individual or mass executions more than thirty years ago. Not
only we are still mourning our children, we are also concerned for the youth of
our country, who is either suffering in jails, living as refugees in foreign
lands or suffering under a brutal repression, increasing unemployment, a
hopeless future and lack of equality and freedom.
The
Islamic regime has posted armed militias and security personnel in civilian
clothes all over the city and evacuated the streets, in order to prevent you
from encountering ordinary people who have been deprived from a dignified and
peaceful life for more than thirty years. The people of Iran have been enduring
pressures, discriminations and injustices for years and their voices have time
to time reached the outside world and the United Nation’s rapporteurs. One
example of the injustices is the mass killing of the political prisoners
exactly twenty four years ago, which the regime has kept quiet about and tried
to silence the protests of the families and others looking for justice. But the
families have never stayed silent and have tried to keep the memory of their
loved ones alive with their presence at the Khavaran and other cemeteries and
holding memorial services, often in secrets.
The secret massacre of the political
prisoners in the summer of 1988, their mass burials in unmarked locations in
outskirts of Tehran and other cities and later on, finding unearthed pieces of
their clothing is a terrible chapter in the history of Iran; a chapter that has
not been yet probed and will not be forgotten and will forever remain as a
shameful stain in the history of the Islamic Republic.
We and our supporters have expressed
our sufferings during the last thirty three years in many letters and petitions
sent to your office and maybe if attention had been paid to us earlier, the injustices
of the Islamic regime have had ended already. Maybe if the complains about the
mass killings of 1988 had been listened to, the best of our youth, who came out
to protest the result of the rigged election of May 2009, had not been kidnaped
in broad daylight or shot at by the mercenaries and plain clothed security
forces, hundreds of political-civil activists had not been sent to Kahrizak
prison, tortured and sexually assaulted or hanged in public. Right now, tens of
human rights defense lawyers are in prisons under physical and psychological
intimidations, only for upholding their professional ethics in defending their
clients. Tens of political prisoners are in hunger strike and a lot of them at
this moment are in urgent need of medical attention or the allowed temporary
leave. A lot of them are activist women and mothers, who are kept away from
their families with vague and fabricated accusations of action against national
security and their children are growing without them.
The duty of every regime which claims
to be democratically elected by the vote of the people is to provide its
citizens with a relative welfare and be an instrument for their happiness; but
the Islamic Republic, fully armed, is acting against its own people like a
foreign and hostile government. The foundations of the regime is so corrupt and
about to crumble that its heads who are scared and suspicious of everything and
everybody, even prevented the normally expected delivery of aid to the victims
of the recent earthquake in Azerbaijan, intimidated and arrested the aid
workers, but were forced to release them after a few days with heavy bails,
after the aid workers threatened to go on hunger strike. The authorities of the
regime have no respect for anybody and anything anymore.
Do you see any glimpse of justice and
respect for human rights in this short report which only depicts the conditions
of the Islamic regime briefly? Do all these crimes and discriminations match
the regimes religious pretentiousness?
Although
we are not able to list every instance of human rights abuse in Iran, which is
happening under the auspicious of religion, culture or tradition, systematically
and in a calculated way every day, we are happy and hopeful that you’ve
mentioned the question of human rights abuse as one of the subjects of your discussions
with the Islamic republic. As mentioned above, it is obvious that the response
of the ruthless rulers will never contain the truth and the depth of the
catastrophe to you. Therefore, permit us to respectfully ask you and other
heads of the states not let the Islamic republic make you believe the myth of a
“secure and safe” Iran. We demand that you use this brief and exceptional
opportunity to meet with the mothers and family members of those killed, talk
to political prisoners. For them, that maybe a ray of hope that they are not
yet forgotten and there are others who know or want to know about their
sufferings.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Mothers of Laleh Park were formed
after the rigged presidential election of 2009, nonviolent public protests and
street killings, to seek justice for the mothers and family members of the
political prisoners and those killed. Mothers of Laleh Park demand freedom of
all political- consciousness
prisoners, abolishment of the death penalty and open and fair trial of all
those ordered and carried out the crimes of The Islamic Republic of Iran since
its beginning. Their supporters abroad, which include people with different
beliefs and ideologies, consider this as their human responsibility to echo
their voices.
Copy:
United Nations special rapporteur on
human rights, Mr. Ahmad Shaheed
The office of the Heads of Nonaligned
Countries
0 نظر