پنج شنبه چهارمین سالگرد
جوانانی بود که چهار سال پیش برای گرامی داشت 18 تیر
سال 1378 و هم چنین اعتراض به تقلب انتخاباتی و حمله وحشیانه
به مردم معترض به خیابان آمده بودند و به دست مامورین انتظامی و امنیتی
دستگیر و بازداشت و زیر شکنجه و شرایط به غایت بد
زندان کهریزک کشته شدند و بوسه بر خاک زدند.
مراسم محسن روح
الامینی و محمد کامرانی طبق روال هر سال در مسجد ولیعصر خیابان
وزرا برگزار شد و تعدادی از مردم و خانواده و فامیل آمده بودند تا یاد این دو عزیز
به خون خفته را گرامی بدارند، ولی به نسبت سال های قبل، تعداد کمتری
آمده بودند و صندلی های مسجد پر نشده بود. این نشان می
دهد که مردم چقدر درگیر مسایل و گرفتاری های خود شده اند و شاید
هم برخی برای نشان دادن اعتراض شان به نتیجه دادگاه کهریزک و پذیرش آقای روح
الامینی نیامده بودند. البته ماه رمضان و گرمای بیش از حد و آلودگی هوا
هم مزید بر علت بود.
مراسم امیرجوادی فر نیز دو ساعت بعد از
مسجد در منزل شان برگزار شد و تعداد بیشتری از دوستان و فامیل؛ خانواده
کشته شدگان سال 88، 78، 67؛ مادران صلح، مادران پارک لاله، جان به در بردگان
کهریزک و گارگران زندانی و هم چنین ماموران اطلاعاتی دوربین به دست شرکت
داشتند ولی خانواده ها و همراهانی که برای دلجویی آمده بودند، به حضور آنها
بی توجه بودند و از فیلم گرفتن آنها نیز ترسی به دل نداشتند.
مراسم مثل هر سال
با سخنرانی آقای جوادی فر با بغضی فروخورده و اشک در چشم و اینکه امیر جایش خالی
است اما هرگز فراموش نمی شود شروع شد، بعد آهنگ ای ایران و
سرود سر آمد زمستون و یار دبستانی خوانده شد. با خواندن سرود
یار دبستانی تمامی مدعوین بپاخاسته و دست های شان را بالا گرفتند و به
نشانه همبستگی و اتحاد کف می زدند. بعد آهنگی توسط یکی از دوستان امیر،
آهنگی توسط بابک، برادر امیر و شعری از امیرخوانده شد. بعد عکس های امیر
از کودکی و جوانی و روزهایی که امیر با دژخیمان دست و پنجه نرم می کرد و هم
چنین کلیپ ویدیویی از دیگر کشته شدگان در جمهوری اسلامی را نشان دادند.
هر بار که این عکس ها را
می بینی، باز درد آن چنان در سینه می پیچد که بغض های نفس گیر اجازه حتی فرو ریختن
اشک ها را که در پشت پلک ها به انتظار نشسته نمی دهد. پیراهن پاره پاره
امیر بر تنش و گردنبندی که از کتک هایی که خورده بود، یاد می کند. امسال درد آورتر از همه عکس
های جدیدی از کشته شدگان سال 88 بود که خانواده آنها سکوتشان را
شکسته اند.
مراسم تاساعت ده شب طول
کشید و خانواده کوچک امیر، پدر و برادرش و نامزد امیر با چهره ای که درد و غم از
آنها فریاد می زند و بلور اشک ها که در چشم های شان خانه کرده از مهمانان پذیرایی
کردند و یک افطار مختصر برای مهمانان روزه دار و بعد مراسم شام که مانند هر سال در
حیاط منزل شان به یاد امیر برگزار می شود.
راستی چرا این گونه شد،
چه کسانی برای خوش خدمتی این چنین جوانان برومند و پاک را هدف گرفتند؟ هنوز
هر وجدان آگاهی از خود می پرسد، مگر آنها چه گفتند و چه خواستند؟ آیا
خواستن کار و ذره ای آزادی، خواست بزرگی بود که سردمدارن حکومتی تاب نیاوردند و
گروهی را با گلوله آتشین و تعدادی را با مشت و لگد ساعت ها در آفتاب سوزان تیرماه
نگاه داشتند و در صحرای جهنمی کهریزک کشتند.
و امروز بعد از چهار سال،
آن کس را که مسوول مرگ این جوان ها بود، با جریمه ای 200 هزار تومانی که جریمه
سرعت یک ماشین در اتوبان است، تبرئه می کنند و برای اینکه جلوی اعتراض خانواده ها
گرفته شود، می گویند پرونده سعیدمرتضوی هنوز بسته نشده و در بقیه موارد بررسی
ادامه دارد.
حکومت به خیال خود با این
صحنه سازی ها که دادگاهی نمایشی و غیرعلنی به راه بیاندازد و به ظاهر مسوولان را
با احکامی مسخره محکوم کند، می تواند خانواده هایی که پاره تن شان را این چنین بی
رحمانه به بند کشیدند و جنازه شان را تحویل دادند و حتی اجازه برگزاری مراسم
آزادانه به آنها نمی دهند، را راضی نگاه دارد. همان طوری که در جریان پرونده قتل
های زنجیره ای با قربانی کردن یکی از شکنجه گران اش به نام سعید امامی که اطلاعات
زیادی داشت، پرونده را مختومه اعلام کردند، ولی پرستو فروهر هم چنان پیگیر کشته
شدن خانواده اش است و پاسخ می خواهد.
در پرونده کهریزک
رامین پور اندرز جانی، پزشک زندان که طرف مردم بود هم قربانی شد چون او می خواست
اطلاعاتی راجع به شکنجه ها در کهریزک را افشا کند به همین دلیل او را به شکلی
مشکوک کشتند تا اسرار کهریزک هم چنان در خفا بماند، ولی در زندان کهریزک که سه نفر
زندانی نبودند و بالاخره شاهدان به صدا در می آیند و روزی تمامی مسوولان که در این
جنایت نقش داشته اند، در دادگاهی عادلانه و علنی و مردمی محاکمه می شوند و پاسخ
گوی اعمال ننگین خود خواهند بود.
یادشان زمزمه نیمه شب مستان
باد/ تا نگویند که از یاد فراموشانند
یکی از مادران پارک لاله
30 تیر 1392
0 نظر