کارگران، مردم آزاده، تشکلهای کارگری ایران ، جهان و سازمان جهانی کار
من نیما ابراهیم زاده فرزند کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده هستم.
پدرم به اتهام دفاع از حقوق پایمال شده کارگران ایران درتاریخ ۲۲/۰۳/۱۳۸۹توسط نیروهای لباس شخصی و امنیتی در شهر تهران دستگیر و با برخوردهای فیزیکی ایشان را به زندان انتقال دادند. بعد از اینکه پدرم ماه ها در سلول انفرادی بود او را در یک دادگاه فرمایشی به۵ سال حبس تعزیری محکوم کردند و حال مدت ۴ سال است که برای سپری کردن احکام ناعادلانه در زندان اوین بسر می برد.
طبق اطلاعات پخش شده در تمام سایتها و رسانه های داخلی و خارجی نیروهای لباس شخصی و ماموران زندان در تاریخ ۲۸/۰۱/۱۳۹۳به بند ۳۵۰ زندان اوین حمله کردند و بعد از اینکه زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند برای تعدادی از انان پرونده جدید تشکیل دادند و چند بار انان را به دادگاه احضار و مورد محاکمه قرار دادند.
بااستناد به گزارش های که به ما رسیده تا امروز چند بار پدرم را جهت محاکمه به شعبه دوم دادگاه زندان اوین احضار کردند. اما ما که خانواده این کارگر زندانی هستیم هیچ گونه اطلاعی از او و پرونده ای که برای ایشان تشکیل دادند نداریم.
با توجه به این موارد، ما خانواده بهنام ابراهیم زاده اززمانی که نیروهای امنیتی و لباس شخصی به بند ۳۵۰ زندان اوین حمله کردند و زندانیان بی دفاع را مورد ضرب و شتم قرار دادند،از سرنوشت پدرم بی اطلاع هستیم و تا نوشتن این نامه هیچ گونه اطلاعی از وضعیت ایشان نداریم. ما مکررا” به زندان جهت ملاقات پدرم مراجعه کردیم و هر بار بدون نتیجه به خانه برگشتیم و نتوانستیم با او ملاقات کنیم.
کارگران ، تشکل های کارگری، وجدان های بیدار:
من فرزند ۱۶سالهبهنام ابراهیم زاده با توجه به اینکه مبتلا به بیماری سرطان خون هستم و نیاز به مراقبت های ویژه دارم. بارها جهت ملاقات پدرم به زندان مراجعه کردم ولی هر بار مسئولین زندان به ما می گویند که ملاقات بهنام قطع است و تا اطلاع ثانوی مراجعه نکنید.
در تمام دنیا برای خانوادهای که یک نفر از افراد آنان مریضی خاص دارند، دولت ها برای آن خانواده امکانات ویژه ای تامین می کنند تا اینکه بتوانند از او مراقبت کنند. من که مبتلا به بیماری خاص هستم نه اینکه از هر نظر به ما کمک نمی کنند، بلکه همیشه علیه ما دست به اقداماتی می زنند که با هیچ یک از استاندارد های انسانی همخوانی ندارد و حتی به ما اجازه ملاقات با پدر زندانیم را هم نمی دهند.
من به عنوان یک نو جوان که ۱۶ سال سن دارم وهر ۲۸ روز یک بار باید به بیمارستان محک رفته و مدت ۴ روز در آن بیمارستان جهت شیمی درمانی بستری بشم تا از طرف دکتر های متخصص درمان شوم.
از جامعه جهانی و از کسانیکه خود را با شعارهای انسان دوستانه مسلح کردند و هر روز در رسانه ها از حقوق بشر حرف می زنند چند سئوال دارم.
یک – آیا شما که سخن از حقوق بشر و حقوق شهروندی می زنید، ان اجحافی که علیه زندانیان سیاسی و کارگری در ایران اتفاع افتاده است را نمی بینید؟
دو- آیا سازمان های جهانی که از بدو تاسیس بنام دفاع از حقوق بشر تشکیل شدند و هر روز در تمام رسانه ها سخن از حقوق انسانی و حقوق شهروندی می زنند، نمی بینند که زندانیان سیاسی زندان اوین را چکار کردند؟
سه – آیا ما خانواده زندانی مجرم هستیم که ملاقات ما را با عزیزانمان قطع می کنند و هیچ مرجعی در کشور و جهان وجود ندارد تا به خواست و مطالبات ما شهروندان ایرانی رسیدگی کنند. اگر قرار باشد زندانیان در داخل زندان جرمی مرتکب شده باشند. برابر قانون با آنان برخورد شود. ما که زندانی نیستیم که مثل برده بهما امر و نهی می کنند.
چهار- آیا من حق ندارم پدر داشته باشم و مثل تمام بچه هایی که مریض می شوند و پدر و مادر در بالین آنان است، با خیال آسوده هر ۲۸ روز یک بار شیمی درمانی شوم؟
من یک نو جوان هستم و تمام فکر و ذکرم این است که چطور هزینه رفت و آمدخود از منزل به بیمارستان محک (همان بیمارستانی که به من گفتند شما سرطان خون دارید) رادر ماه تهیه کنم و ۴ روزرا با گریههای مادرم و داروهایی که به من تزریق می کنند تحمل کنم.
این روزها به جزدردهای شیمی درمانی، باید دردهای دیگری را هم تحمل کنم و آن هم این استکه هر روز رسانه های دنیا اعلام می کنند به بند ۳۵۰ زندان اوین حمله کردند و تعداد زیادی از جمله پدرم زخمی شده و برای ایشان یک پرونده دیگر تشکیل دادند.
من خیلی فکر کردم مخصوصا زمانی که در بیمارستان هستم و باید ۴ روز بستری باشم. در واقع به این نتیجه رسیده ام که تمام سازمان های جهانی و حقوق بشری در دنیا درخدمت سرمایه داری هستند و قلم آنان همیشه در خدمت دولت های سرکوبگر بوده و هست. اگر امروز سازمان جهانی کار مشغول تدارک مجمع عمومی سالیانه خود است تا دولت های سرکوبگر بدون بازخواست پشت تریبون این سازمان قرار بگیرند و سخنرانی کنند. ده ها کارگر به جرم دفاع از هم طبقههای خود در زندان هستند و خانواده آنان حتی توان خریدن نان روزانه خود را ندارند. حال از آن بگذریم که پرونده صد ها کارگر در دادگاه های دولتی در انتظار احکامی هستند که قضات این کشور بدون توجه به قوانین قضایی، کارگران را به احکام ناعادلانه فله ای محکوم می کنند.
تا جایی که من اطلاع دارم ده ها بار فعالان جنبش کارگری، گزارشات مربوط به سرکوب کارگران ایران را هم کتبی و هم شفاهی به گوش مسئولان سازمان جهانی کار رسانده اند. اما با کمال تاسف سازمان جهانی کار تنها به فکر این است که دولت های عضو در سال حق عضویت خود را پرداخت کنند. دیگر برای آن سازمان مهم نیست که دولت های عضو آن سازمان علیه کارگران کشورهای خود چه برخورد های سرکوبگرانه ی با آنان دارند.
سازمان جهانی کار چرا در مورد کارگرانی که به اتهام عضویت در یک تشکل کارگری و یا دفاع از حقوق کارگران به زندان محکوم شده اند، سکوت کرده است!؟
شاید مسئولان چشم و گوش بسته سازمان جهانی کار در دنیایی زندگی می کنند که هنوز رسانه و اخبار در آن وجود نداشته باشد!!!
ما خانواده بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین، خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی و کارگران زندانی هستیم و رسما اعلام خواهیم کرد که ما خانواده بهنام ابراهیم زاده بعنوان یک شهروند که در ایران زندگی می کنیم علیه مسئولانی که دستور حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین را صادر کردند و در این حمله تعداد زیادی از زندانیان از جمله پدر اینجانب که زخمیشده و یا برای انان پرونده تشکیل دادند اعلام جرم می کنیم و اعلام خواهیم کرد که مسئولیت جان زندانیان سیاسی و کارگری به عهده قوه قضائیه می باشد.
نیما ابراهیم زاده فرزندکارگر زندانیبهنام ابراهیم زاده
یکم خرداد ماه ۱۳۹۳
باز تکثیر از کمیته دفاع از بهنام ابراهیم ز اده
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده آقای محمود صالحی ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢
0 نظر