برگرفته از سایت روزآنلاین
چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۴
خانواده عبدالفتاح سلطانی وکیل روزنامه نگاران،
دانشجویان و متهمان عقیدتی و سیاسی، بعد چهارسال حبس، از ملاقات حضوری با
او محروم شده در حالی به گفته خانواده اش باید براساس قانون و با لحاظ
آزادی مشروط از زندان آزاد شود.
مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی به روز می گوید که به دلیل مصاحبه و
اطلاع رسانی درباره وضعیت پدر، مادر و سایر اعضای خانواده را از ملاقات
حضوری محروم کرده اند: پدرم ماهی یکبار ملاقات حضوری دارد و هفته ای یکبار
ملاقات کابینی. هفته ای یکبار دوشنبه ها، ملاقات کابینی انجام می شود اما
ملاقات حضوری دو ماه است که قطع شده. دلیل اش هم این است که می گویند
خانواده در سایت ها می چرخند. حالا ما نمی دانیم چرخیدن در سایت ها یعنی
چی. معاون دادستان رسما به مادرم گفته است که چون مصاحبه کردی یک نوبت
ملاقات حضوری ات قطع است. مادرم جواب داده که کار غیرقانونی کردم؟ حرف غلط
زدم؟ دروغ بوده؟ اشتباه بوده؟ گفته نه اما به خاطر مصاحبه ملاقات حضوری
نداری. در نتیجه این ماه مادرم نه مصاحبه ای داشت نه چیزی نوشت فقط یک جمله
در فیسبوک نوشته بودم که نوزدهم شهریور نزدیک است و ۴ سال اقای سلطانی
تمام می شود. برای همین گفتند در سایت ها می چرخید و ملاقات حضوری ممنوع.
دفعه پیش مادرم را ممنوع کردند و این دفعه همه خانواده را.
عبدالفتاح سلطانی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام تاسیس کانون
مدافعان حقوق بشر، تحصیل مال حرام و اجتماع و تبانی علیه نظام به ۱۳ سال
حبس تعزیری، تبعید به برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است. او
که از شهریور ۹۰ در زندان به سر میبرد پیش از اینکه زندانی شود به "روز"
گفته بود: بعد از انتخابات مرا بازداشت و بعد از ۷۲ روز انفرادی آزاد
کردند؛ گفتند جرمات تشکیک در انتخابات است در حالیکه بر اساس فقه حتی کسی
در خدا هم شک کند جرم نیست اما به من گفتند اتهامت تشکیک در انتخابات است.
بعد از آزادی هم بازپرس دید اتهام واهی است منع پیگرد صادر کرد. یک پرونده
دیگر هم داشتم که منع پیگرد خورد اما الان ۶ سال است که ممنوع الخروجم و
میگویند به نفع کشور نیست شما خارج سفر کنی! این پرونده ممنوع الخروجیام
همچنان باز است و من هنوز نمیدانم اتهامم چیست. یک پرونده دیگر هم دارم که
باز نمیدانم اتهام من چیست. اما ظاهرا باز دوباره شروع به پرونده سازی
کردهاند.
آقای سلطانی، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل بسیاری از زندانیان
سیاسی، مطبوعاتی، مدنی و دانشجویی بوده و از شهریور ۹۰ یعنی از زمانی که
بازداشت شد تاکنون از مرخصی محروم بوده است. دخترش می گوید: بعد این همه
سال، سه روز بیشتر مرخصی ندادند و آقای سلطانی هم به این خاطر که در سه روز
امکان رسیدگی به کارهای درمانی شان وجود نداشت قبول نکردند بیایند مرخصی.
بخصوص اینکه الان باید ایشان آزاد بشوند با قانون یک سوم یا همان ازادی
مشروط اما متاسفانه هیچ خبری نیست و همچنان در زندان نگاه داشته اند.
او خبر از اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی در پرونده پدرش می دهد:
ماده ۱۳۴ اعمال شد. ایشان یک حکم ۱۰ ساله. یک حکم دو ساله و یک حکم یکساله
داشتند که با اعمال ماده ۱۳۴ حکم شان شد ۱۰ سال. از ۱۰ سال حکم ۴ سال را
گذرانده و مانده ۶ سال، اگر بخواهند قانون را اجرا کنند چون بیستر از یک
سوم گذشته باید آزاد شود اما متاسفانه هیچ خبری نیست و با اینکه هیچ دلیلی
برای اینکه در زندان نگاه دارند از نظر قانونی وجود ندارد اما همچنان در
زندان نگاه داشته اند.
مائده سلطانی توضیح می دهد: با اینکه درخواست اعمال ماده ۱۸ از سوی رئیس
دادگستری سابق پذیرفته شد اما حالا در عمل نمی پذیرند. اگر آن را اعمال
کرده بودند تا الان هم پدرم خیلی بی دلیل و غیرقانونی زندان بوده. ماده ۱۸
نوعی از اعاده دادرسی است درخواست اعاده دادرسی از طریق رئیس دادگستری صورت
می گیرد. رئیس دادگستری اگر بپذیرد قابل اعاده دادرسی و رسیدگی است. ما از
اول خواستار اعاده دادرسی بودیم که پرونده توسط قاضی بی طرف رسیدگی و
دادگاه با حضور وکلا و علنی برگزار شود. ما معتقدیم به این پرونده عادلانه
رسیدگی نشده. حالا اعاده دادرسی و اعمال ماده ۱۸ یک مرحله اش انجام شده
یعنی رئیس سابق دادگستری، اقای آوایی پذیرفته بود و چند قاضی هم نوشته
بودند که این حکم اساسا غلط است یا نهایتا می توانیم بگوییم بخشی از این
حکم غلط است. در نتیجه حالا رئیس قوه قضائیه یعنی اقای صادق لاریجانی باید
رویش نظر بدهد منتهی ۳ سال است که همچنان مساله حل نشده باقی مانده و هیچ
کس توجهی نمی کند. آقای صادق لاریجانی می تواند روی پرونده نظر بدهد و
بگوید اصلا نظر رئیس دادگستری و ۴ قاضی را قبول ندارد. یا اگر قبول دارد
بپرسد چرا آزاد نمی کنند. مشکل ما اینجا که رییس قوه قضاییه هیچ پاسخی
نداده است.
او سپس می گوید: ما واقعا نمی دانیم چه مشکلی با پدرم دارند، اگر کسی می
داند به ما هم بگوید که چرا با پدرم اینطور برخورد می کنند. پدرم کار
غیرقانونی کرده؟ غیر از این بوده که خواسته قانون اجرا شود؟ خودش همیشه
پایبند به قانون بوده و چیز دیگری خواسته آیا؟ قاچاق کرده؟ اختلاس کرده؟
کار مسلحانه کرده؟ چه کرده که خودش و خانواده اش از آن بی خبرند. هیچ کسی
هیچ چیزی نمی گوید. لااقل به خود او بگویند که چرا این همه برای شان حساس
است و چرا این همه برای شان مهم است. من خودم فکر می کنم که حساب کشی های
گذشته است یعی قاضی هایی که پرونده های مختلف پیش شان بوده و نتوانستند در
برابر اقای سلطانی کار غیرقانونی بکنند حالا دارند چنین برخوردی می کنند.
واقعیت اما این است که عمق ماجرا را من اساسا نمی دانم گه چرا اینقدر اذیت
می کنند چرا سنگین ترین حکم را به او دادند ۱۸ سال می دانند یعنی چی؟ بعد
که ۵ سال توی پی گیری کم شد و ۱۳ سال ماند.
او درباره وضعیت جسمی پدرش هم می گوید: وضعیت جسمی شان هم که همه خبر
دارند از نظر گوارشی مشکل دارد، قفسه سینه اش درد می کنه، فشار خون اش
نوسان دارد و اخیرا هم بیماری جدید اضافه شده و گردن اش به شدت درد می کند و
امیدواریم حداقل تا مشکل شان حادتر نشده بفرستند بیمارستان.
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
0 نظر