طرح مقولهی بخشش پیش از سرنگونی یک نظام بهیمی جعلی آشکار است
مهدی اصلانی شصتوهفتی است. گوهردشتی و بند هشتی. موقعیت جغرافیایی بندی که شانس یا بدشانسی تاریخی نصیب او و دیگر زنده ماندگانی از این دست قرار داد تا بیش از دیگران ببینند. هر تابستان این فرزند و بزرگ شدهی کوچه، خزانزده میشود. در تمامی سالهای حضورش در تبعید همه ساله در این ایام شهادت بر آن تباهی میدهد. با خود قرار نهاده تا نفسِ آخر و ته نفس از یارانش بگوید که تابستانکش شدند. روایتِ چشمی است که از منقارِ کلاغهای چشمکش رهیده تا راز سکوت عاشقان بگوید. اینبار به دو بهانه به سراغش میرویم.
اول آنکه مهدی در تاریخ سوم سپتامبر مهمان شهر تورنتو و فعالانی است که همه ساله این شمع برافروخته نگاه داشتهاند تا خوره فراموشی بر ما غلبه نکند.
دوم انتشار کتابِ جدید «آخرین فرصت گل» که در همین مراسم رونمایی خواهد شد. کتاب خاطرات زندان مهدی با عنوان«کلاغ و گل سرخ» با چهار نوبت چاپ و شمارگان 4000 نسخه در ردهی پُرمخاطبترین آثارِ ادبیاتِ زندان در تبعید بوده است.
مهدی جان ابتدا از کتاب جدیدت صحبت کن، از چه زمانی به فکر جمعآوری این کتاب افتادی؟ و این کتاب از چه کسانی میگوید؟
ـ دغدغهی جمعآوری و انتشار خطیادگارهای زندان را بیش از یک دهه است که در سر میپرورانم. «آخرین فرصت گل» نه آخرین و نه اولین تلاش در ثبت این پاره از تاریخ و ادبیات زندانِ جمهوری اسلامی است. چه پیشتر تلاشهایی بس ارزنده پیشاروی من قرار داشت. تمامی تلاش من آن بود که فارغ از جنسیت و دستهبندیهای سیاسی هر دستنوشته و خطیادگار یا کار هنری متعلق به هر اعدامشدهی دههی اول انقلاب موضوع کتاب باشد. از خانم فرخ رو پارسا تا بهاییان اعدام شده. از چریک فدایی تا مجاهد و پیکار و تودهای و راه کارگر و… هر اعدامشدهی دههی اول انقلاب که دستنوشتهای از وی باقی مانده بود موضوع کتاب است.
در «آخرین فرصت گل» آثار قلمیی 137 تن ثبت شده است. 137 تنی که آرزوهایشان در جغدمکانی که زندان اسلامی نام دارد برجای نهادند و رفتند. ساده نبود. شما هم ساده نینگاریدشان، 137 نام. هویتهایی که به سادگی، مهر باطل شد بر شناسنامهشان کوبیدند و استخوانهایشان را در گمگورهای جغرافیایی که ایران نام دارد شیار کردند. به هنگامِ خواندنِ این خطیادگارها باید لختی سکوت کرد. چشم فروبست و به احترام کسانی که به عشق برخاسته بودند ترانهای زیر لب زمزمه کرد. و دیگر آنکه انتخاب نامِ کتاب را وامدار شاعر بزرگ آزادی احمد شاملو هستم. “میخواهم خواب اقاقیاها را بمیرم در آخرین فرصت گل”
چه مدت روی این کتاب کار کردی؟ در آن دوران که مشغول کنار هم قرار دادن این مطالب بودی، خودت چه حالی داشتی؟
ـ افزون بر یک سال کارِ منظم. به هنگامِ ثبتِ هر نام و تایپ هر دستنوشته خیس گریه میشدم. با بسیاریشان که جز دستخطشان چیزی باقی نمانده سالیان متمادی همنفس بودم و همبند. نفسبریدگانی که به تمامی در ردهی خوبخواهان جامعهی ایرانی بودند.
چگونه در خارج کشور توانستی به این مطالب دسترسی پیدا کنی؟
ـ این کار جز از طریق شبکهی دوستیها و اعتمادی که بنِ ماجرا بود از هیچ طریق سامان نمییافت. وامدار تمامی کسانی هستم که مرا شایستهی اعتمادشان دانستند و کسانی از داخل ایران که بدون مددرسانی آنان کتاب فرجامی اینگونه نمی یافت. از شر نیش افعی اسلامی بردن نامشان تاول بر زبانم مینشاند.
آخرین فرصت گل در چند برگ، چه قطع و فرمی منتشر خواهد شد؟
ـ آخرین فرصت گل به جهت کارهای دستی برجای مانده از جانسپردهگان در دنیای خاکستری زندان که در آن رنگ جایگاهی ویژه دارد تمام رنگی منتشر خواهد شد. با روی جلد و قطعی متفاوت در نزدیک به 400 برگ به تاریخ سوم سپتامبر در تورنتو رونمایی خواهد شد.
چرا تصمیم گرفتی اولین رونمایی کتاب، در مراسم یادمان تورنتو در تاریخ 3 سپتامبر باشد؟
ـ اول: حرمت نهادن به دوستانم در تورنتو که سالیان متمادی در برافروخته نگاه داشتن این شمع بیهیچ وابستگی در پاسداشت نام اعدامشدهگانِ بودِ نامبارک حکومت اسلامی هیچ کم نگذاشتهاند.
دوم: آنگونه که مطلع هستید پارلمان کانادا در 5 جون سال 2013 لایحهای را تصویب کرد که در آن ضمن به رسمیت شناختن همهکشی تابستان 67 آن را مصداق جنایت علیه بشریت شناخت و روز اول سپتامبر-10 شهریور- را به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران اعلام کرد. دوستانمان در تورنتو با توجه به این مهم مراسم امسال را با این موضوع مفصلبندی کردند.
نکتهی دیگری که باید بر روی آن مکث کرد آن است که مراسمهای سنتی یادمان که دیگر به آیینی دلپذیر بدل شده با تمامی ایرادت نهفته در آن اگر نه در هیچچیز دیگر که در بارور کردن درخت یاد و تقابل با خورهی فراموشی موفق بوده است.
اگر دقت کرده باشی، اخیرا کسانی مانند مصطفی تاج زاده که پیشتر در چرخهی حکومت اسلامی قرار داشتند پس از انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری از مقولهی بخشش و فراموش نکردن سخن میگویند نظر تو درباره این مقوله چیست؟
ـ اول گفته باشم بخشش و بخشیدن مطلقاً جرم را پاک نمیکند و تنها میتواند مسئلهی دادخواهی را به مسیری عادلانه هدایت کند. بخشیدن – با سه خط تاًکید بر زیر آن- تنها و تنها از موضع قدرت معنا مییابد. شما در زمان سرنگونی هر نظام توتالیتر میتوانید از موضع قدرت ببخشید. بخشیدن از موضع ضعف معنایی معادل کرنش دارد. طرح مقولهی بخشش پیش از سرنگونی یک نظام بهیمی جعلی آشکار است.
دوم: بنمایهی حرفِ بیشتر کسانی که از مقوله بخشش سخن میگویند ناظر بر خود است و دورانی که در سپاهِ زخمزن ها بودهاند. ظاهرا قرار نیست مادر بهکیشها بخشیده شوند یا دیگر خانوادههای قربانیان. طرحِ مقولهی بخشش در بودِ حکومت اسلامی گارانتی دادن به جانیان و تشویق به تداومِ عملشان است، چون با این فرضیه به هر رو قرار است جانیان بخشیده شوند. افزون بر این هیچیک از قوای زخمزنها تا این لحظه تقاضایی مبنی بر بخشش نکرده است. امیدوارم بتوانیم در شب برنامه در صورت تمایل با حاضران این مقوله را پی بگیریم.
مهدی جان بقیه حرفها را میگذاریم روز شنبه 3 سپتامبر، ساعت 7 شب در سالن کتابخانه فوریو مال، در برنامه یادمان و رونمایی «آخرین فرصت گل» با حضور تو عزیز در حضور مردم.
0 نظر