پنجه در پنجه می سایی
و آغوش به آغوش
تنگ در تنگ
دستان گره خورده
عاشقانه به پا می خیزم
و بر تو سلام می کنم خاوران.
سیل جاری شد
اشگ در اشگ
خون کبوتر بود گره خورده بر گردن کبود افراسیاب ؟
یا بند بند گسیخته ی حسن؟
خاوران، چند سال گذشت؟
به یاد داری؟
اولین قدم
اولین دست که بر خاک رسید
اولین مرد که در گشود
خاوران به یاد داری آن چشم های وحشت زده را؟
می ترسیدند؟
آن ها ا ز تو می ترسیدند خاوران.
آن ها از گردن های خون گرفته
از دست های بسته
از چشم های بازمانده ی فرزندان ما می ترسیدند
تنها بودی و تاریک.
تو حرفی نداشتی خاوران
خاوران
اولین جوان من کی به آغوش تو رسید؟
شنیدم آن شب به شدت گریستی خاوران
زمینت تا مدت ها خیس بود
خاوران اشگ پرنده ها چه رنگی بودند؟
مویه می کردند
و تو صبورانه آغوش گشودی
آن ها می آمدند
و تو صبورانه آغوش می گشودی
به یاد داری انوش در چندمین شب رسید؟
عباس، خاوران؟
عباس بانو را خاوران
در کدام پاره ی تنت جا دادی؟
یوسف، علیرضا، دارا، کسرا
نسرین فقط ۱٨ سال داشت
علا و برادرانش را در پای شیطان کوه به گلوله بستند.
سعید حلق آویز شده بود
چهار تن بهکیش ها ؟
سوسن – داریوش – بهرام – صلاح
مادر سیفی ها چگونه تاب می آورد؟
مسعود و نسرین
مریم و مهدخت
پروانه و فرزانه
خاوران مادر شکری ۶۰ ساله چی شد؟
خاوران از خواهرانت خبر داری؟
از دشت های سوخته ی اهواز
از لاله های خونی مسجد سلیمان
از فرهنگ و شاهپور
از شهر بارانی لاهیجان
از طاهره و مینو
از لعنت آبادها
آخ خاوران
در گوشه های هر شهر خواهری داری پنهان
جوان هایت را به یادگار دارند
راستی خاوران
هنوز هم مادر فرزانه هر شنبه غروب می آید؟
چه کشیده ای همه ی این سال ها خاوران
از نوازش گل های مادران
از زخم پوتین های جباران
بوی عشق می دهی
بوی آزادی
بوی دست های مادرانی که دور از تو به خواب رفته اند.
خاوران
شهر عروس های ناکام
شهر دامادهای بی حجله
شهر آرزوهای دور
خاوران
شهر عشق
شهر بوسه های خونین
خاوران وقتی می رسم
هزار تکه می شوم با هزار گل سرخ...
خاوران مهرانگیز و شورانگیز؟
انگشت هاشان در هم گره خورده بود؟
و اما خاوران
حمید
دور از تو
بر بالای آن تپه
به تنهایی آرام گرفته است.
آکوست ۲۰۱۵ - آتلانتا
0 نظر