یادداشتی از فیس بوک منصوره بهکیش در اعتراض به بازداشت شهناز اکملی

برگرفته از صفحه فیسبوک منصوره بهکیش

شهناز اکملی را واقعا به چه جرمی گرفته‌اند، این که یک مادر داغدیده از دیگر خانواده‌های داغدار یا زندانیان سیاسی حمایت کند، مرتکب جرمی شده است؟!
پسر او در ششم دی ماه سال 88 در خیابان کشته شد و تا جایی که من می دانم، هنوز به او و خانواده‌اش نگفته‌اند چرا و چگونه او را کشته‌اند و حتی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی او حق دارد بداند و معترض و دادخواه باشد.
او پسرش، مصطفی کریم بیگی را در راه آزادی خواهی از دست داد و خود پا بر جای او گذاشته است و روز به روز نیز در این راه آگاه‌تر و ثابت قدم‌تر می‌شود و حالا زندان را هم تجربه می‌کند و بی‌تردید محکم‌تر و جسورتر از قبل خواهد شد.
مسئولان قضایی گمان می‌کنند با بازداشت او و دیگر خانواده‌ها می‌توانند مبارزه برای دادخواهی را خاموش کنند. من حتی از زاویه آن‌ها هم به قضیه نگاه می‌کنم، واقعا متوجه نمی‌شوم بر اساس کدام منطقِ مدیریتِ کشور، با ما خانواده‌ها و دیگر آزادی خواهان این چنین می‌کنند؟!
البته می‌توانند مانند دهه‌ی ‌شصت همه‌ی ‌ما را هم به زندان بیاندازند و بکشند، ولی آیا می‌توانند مانند آن زمان، این صداها را خاموش کنند؟ خودشان نیز می‌دانند که شرایط خیلی تغییر کرده است، نه وضعیت ارتباطات مانند آن زمان است و نه اطلاعات آن قدر محدود و درونی خانواده‌های آسیب دیده است و نه شرایط مردم مانند آن زمان.
حالا مردم تجربه 38 سال زندگی با تمام نمودهای حکومتی آن را دارند و خیلی سختی‌ها کشیده‌اند و چیزها دیده‌اند و اطلاعات ریز و درشتی دارند که به شدت عاصی‌اند و مانند یک بمب ساعتی ساکت نشسته‌اند و تیک تاک آن را گوش می‌کنند، ولی می‌توانند به گونه ای دیگر نیز عمل کنند و کافی است تصمیم بگیرند و جرقه ای را روشن کنند و این بمب فعال شود. آن زمان دیگر هیچ نیروی نظامی و اسحله و بمب افکن و آتش خاموش کنی هم نمی‌تواند جلوی آتشِ سوزانِ خشم مردم را بگیرد، می‌سوزد و می‌سوزاند و جلو می‌رود. مردم که چیزی برای از دست دادن ندارند، ولی آن‌هایی که خیلی چیزها و موقعیت‌ها دارند، همه چیزشان را از دست می‌دهند و آن‌ها باید از این شرایط بترسند و هوشیارتر عمل کنند.
این یادداشت ساده، یک تهدید نیست، بلکه بیان یک واقعیت از زبان یک خانواده‌ی ‌به شدت آسیب دیده است که سال‌هاست زیر انواع فشارها و بی عدالتی‌ها بوده و حرکت کرده است و آنقدر هم در کوران حوادث تجربه اندوخته است که بداند چه درست است و چه نادرست و به سیم آخر هم نزده است و می‌خواهد زندگی کند و زندگی و زیبایی‌هایش را هم خیلی دوست دارد.

منصوره بهکیش

پایان شب 6 بهمن 1395
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید