گزارش مراسم روز جهانی زن در رشت

برگرفته از سایت عصرنو
يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲ مارس ۲۰۱۷
بیدار زنی: مراسم گرامیداشت هشت مارس روز جهانی زن، ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ با شرکت بیش از یکصد نفر از فعالین و علاقه‌مندان جنبش زنان در رشت برگزار شد. در ابتدای مراسم فیلمی کوتاه درباره‌ی تاریخچه‌ی هشت مارس و چرایی انتخاب آن به عنوان روز جهانی زن پخش شد. پس از آن مجری برنامه، مراسم را با گرامیداشت فعالیت‌های اعضای جمعیت پیک سعادت نسوان، تشکیلاتی که در سال‌های ۱۳۰۰ در رشت، اولین برگزارکنندگان مراسم ۸ مارس در ایران بوده‌اند، آغاز کرد و دستاوردهای امروز زندگی اجتماعی زنان امروز را مرهون مبارزات این زنان دانست.

مجری برنامه سپس برای اولین بخش برنامه، از سارا کریمی پژوهشگر و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی برنامه‌ریزی اجتماعی و عضو گروه جامعه‌شناسی شهری انجمن جامعه‌شناسی دعوت کرد تا سخنرانی خود را با عنوان «شهر ایده آل برای زنان» ارائه کند.



سارا کریمی در ابتدا به تعریف رابطه شهر و شهروند پرداخت و گفت: مفهوم شهر با مفهوم شهروند پیوند دارد، زیرا که شهر محل گردهم آمدن و زندگی شهروندان است. «زندگی باهم» بر اساس نیاز به سه عنصر به وجود آمده است: امنیت، نیازهای اولیه معیشتی (مسکن، خوراک-پوشاک و سلامت) و خودشکوفایی (آموزش‌وپرورش). قرار است آنان که با هم زندگی می‌کنند در مقابل به دست آوردن این سه عنصر از آزادی‌های خود بگذرند و میل‌هایشان را در جهت زندگی جمعی کنترل کنند و حق دیگری را رعایت کنند. کسانی که از حق بهره‌برداری این امکانات برخوردارند، شهروندان هستند.»

او در ادامه سخنرانی خود پرسش‌هایی را مطرح کرد: «شهروند کیست و مبنای شهروندی چیست؟ آیا سکونت در یک شهر برای شهروند شدن کافی است یا باید در آنجا به دنیا آمده باشد و یا آن که باید حتی بیش از این یک نسل در آنجا ریشه داشته باشد؟ آیا جنسیت، قومیت، زبان یا متغیرهای دیگر بر درجه‌بندی کیفیت شهروندی تاثیر می‌گذارند؟ آیا زنان نیز همان‌قدر از امکانات زیست جمعی در شهرها بهره‌مند می‌شوند که مردان از فضا و امکانات با هم بودن استفاده می‌‌کنند؟ پرسش اساسی این است که آیا زندگی زنان در شهر همان‌قدر دارای امنیت و امکان تامین معیشت و امکان بهره بردن از فرصت‌های خودشکوفایی است یا نه؟ این پرسش در سه حوزه‌ی نظریه مبنایی حاکمیت، حقوق و وضعیت موجود شهرها قابل بررسی است؛ و در نهایت راه برداشتن نابرابری‌ها به‌طور کلی چیست و چه پیشنهادی می‌توان برای رویارویی با وضعیت موجود داد؟»

کریمی برای پاسخ سوالات بالا راهکارهایی را نیز ارائه کرد: راه برداشتن نابرابری‌ها به طور کلی توانمند کردن زنان در مواجهه با دیگری است و این توانمندی در آگاهی به وضعیت خود و تجهیز با تفکر انتقادی خلاصه می‌شود که شاید راه آن با توجه به تامین حداقل زیرساخت‌ها، برابری در آموزش و پرورش باشد.

همچنین شهر ایده آل برای زنان شهری خواهد بود که موجب خودشکوفایی آن‌ها شود و زنان در شهر ایده آل نیز باید امکانی داشته باشند تا به شکوفایی و هرچه بهبود یافتن سامان زندگی شهری کمک کنند. این هر دو به نظر این همان می‌رسد و به‌صورت متقابل لازم و ملزوم استنتاج می‌شود.

سخنران بعدی، فروغ سمیع نیا، فعال حقوق زنان در رشت، گزارشی را با عنوان «زنان کشاورز، کار و زندگی در شرایط سخت» ارائه کرد.




سمیع‌ نیا ابتدا با بیان این‌که زنان روستایی ۱۴ درصد از کل جمعیت کشور و ۴۹ درصد از کل جمعیت روستایی و عشایری را تشکیل می‌دهند، از عدم توجه رسانه‌ها به این قشر گله کرد و ادامه داد:

«زنان روستایی گیلان در برنج‌کاری و خصوصا کاشت و وجین محصول نقش اساسی را به عهده دارند. در چای‌کاری نیز پیشروتر از مردان در باغ‌های چای‌کار می‌کنند. زنان همچنین در بادام‌چینی، صیفی‌کاری و تولید صنایع‌دستی گیلان نظیر حصیربافی و چادرشب بافی مشغول به کارند پس تا به اینجا هم بدون نیاز به هیچ آماری نمی‌توان منکر نقش عمده زنان روستایی در اقتصاد تولیدی گیلان شد؛ اما چرا آماری از این زنان در دست نیست و چرا قانون این زنان را نادیده گرفته است؟»

فروغ سمیع نیا با تقسیم زنان کشاورز به دودسته عنوان کرد: دسته اول بر روی زمین‌هایی متعلق به خانواده‌هایشان (پدر، همسر و…) و بدون دریافت هیچ دستمزدی کار می‌کنند، این در حالی‌ست که زمینی به نامشان نیست و در هنگام تقسیم ارث هم مطابق قانون از پدر نصف برادر و از همسر یک هشتم سهم دارند و در واقع قانون نابرابر ارث به این دلیل در زندگی روستایی اهمیت دارد چون زمین ابزار تولید آنان است.

دسته‌ی دیگر کارگران روزمزدی هستند که زمین ندارند و یا زمین کوچکی دارند که کفاف زندگی‌‌شان را نمی‌دهد، گاهی شنیده می‌شود که دستمزد این زنان مبلغ زیادی‌ست، اما آن‌ها این پول را به واسطه‌ی در معرض خطر قرار دادن سلامتی‌شان به دست می‌آورند. زنان کشاورز در دوره‌ی نشا برنج، از طلوع آفتاب وارد زمین‌ها می‌شوند. نشا، کاری زنانه محسوب می‌شود و انجام آن را برای مردان عیب می‌دانند. نشاگران در تمام طول کار خمیده هستند. این زمان گاهی به ده ساعت در روز می‌رسد. بلند شدن در هنگام کار به معنای فرار از کار است که می‌تواند عواقبی همچون تصمیم کارفرما برای انتخاب نشدن وی در روز بعد را به همراه داشته باشد. الویت با کسی‌ست که بهتر کار می‌کند و نبود قانونی که بر کار زنان کشاورز نظارت کند کار را سخت‌تر می‌کند و فرصت سوءاستفاده را برای کارفرما فراهم می‌کند. مادرانی که فرزندان کوچک دارند نمی‌توانند حتی ساعتی برای سر زدن به فرزند به خانه بروند. یکی از زنان کارگر تعریف می‌کرد گفت دختر بچه‌ی یکی از کارگران داخل گهواره دستمال به گردنش افتاد و هر چقدر تقلا کرد نتوانست بیرون بیاید و به همین دلیل خفه شد. غروب که مادر به خانه آمد با جسد بی‌جان کودکش مواجه شد اما دردناک‌تر این که فردای آن به کار کردن ادامه داد.

زنان به هنگام کار برای استفاده از دستشویی راه دوری نمی‌روند چرا که وقت می‌گیرد و همان گل بیجار نقش دستشویی را دارد که موجب بروز بیماری‌های انگلی متفاوت و عفونت در زنان می‌شود که عمده‌ی بیماری‌های زنان، عفونت ناشی از همین موضوع است.

سمیع نیا با اشاره به کارهای دیگری که توسط زنان روستایی صورت می‌گیرد ادامه داد: «زن کارگر کشاورز، باید جزو کارگران فصلی محسوب شود و متناسب با قانون تحت پوشش بیمه قرار گیرد اما این قاعده در مورد این زنان روستایی اجرا نمی‌شود. کار این زنان کاری‌ست که خارج از کلیه‌ی قوانین نیم بند حکومت قرار دارد. عدم بازنشستگی در کار، عدم حمایت و نگهداری از کودکان آنان و نداشتن بیمه‌ی درمانی، عدم نظارت بر کار این زنان توسط نهادهای قانونی و به واسطه‌ی آن نبود امکانات حداقلی در محل کار این زنان مانند مکانی مناسب برای سرویس بهداشتی و مکانی پاکیزه برای غذا خوردن؛ تنها پاره‌ای از مشکلاتی است که به واسطه‌ی نادیده گرفته شدن این زنان در قوانین به آنان تحمیل می‌شود.»

او در ادامه به خانه‌های بهداشت پرداخت و عملکرد آن‌ها را بیشتر تبلیغی دانست و ادامه داد: «خانه‌ی بهداشت، فقط در تعداد کمی از روستاها، کلاس‌های آموزشی برای زنان – مادران باردار و بهداشت کشاورزی و … برگزار می‌کند چرا که در صورت عدم برگزاری کلاس‌ها نیز ایرادی به خانه‌‌ی بهداشت وارد نمی‌شود. کمبود دارو در مراکز بهداشت، رایگان بودن درمان فقط برای بیماری‌های ابتدایی و عدم نظارت بر این مراکز از عمده مشکلات خانه‌های بهداشت روستایی است. یکی از راهکارهای کمک به زنان روستایی، آگاه‌سازی آنان به حقوقشان در خانه‌های بهداشت و درخواست خدمات درمانی بیش‌تر با ایجاد فشار از سمت مرکز است.»

وی با انتقاد از فعالیت‌های کم دولتی و بسیار اندک غیردولتی در روستاها که زنان کشاورز را به‌صورت ویژه در نظر نمی‌گیرند گفت: «یکی از راهکارهای حمایتی بیمه زنان روستایی و دیده شدن آن‌ها توسط قانون است که ابتدا این خواست باید به شکل عمومی طرح شود اما برای این کار باید ابتدا پیش‌زمینه‌هایی را آماده کرد. تشکیل تعاونی‌های روستایی زنان با همه ایرادهایی که دارد راهی برای متشکل شدن این زنان و پیگیری مطالباتشان است. گسترش فعالیت‌های ان جی او ها در روستاها با توجه ویژه بر زنان کشاورز و نیازسنجی درست از آنان برای پیگیری مطالبات این زنان و بیمه و نظارت بر کارشان از دیگر کارهایی که می‌تواند توسط فعالین زنان انجام شود.»

سمیع نیا در پایان از فعالان این حوزه خواست تا با توجه ویژه به این قشر زحمتکش به رسانه‌ای شدن مشکلاتشان و آموزش و آگاهی‌رسانی به حل مصائب این زنان در استان گیلان کمک کنند.

در ادامه‌ی مراسم، مجری از یاور مهدی پور، نوازنده، مدرس ویلن و شاعر به همراه حسن افتخاری، مدرس و نوازنده‌ی پیانو، دعوت کرد تا به اجرای برنامه‌ی شعرخوانی و موسیقی بپردازند.



ابراهیمی از اعضای هیئت‌مدیره کانون صنفی معلمان سخنران بعدی مراسم بود که به‌عنوان یک زن درباره‌ی فعالیت‌های صنفی زنان و شرایط و مشکلات دختران دانش‌آموز سخن گفت.

او هدف اصلی فعالیت‌های کانون صنفی معلمان را ایجاد همبستگی میان همه‌ی فرهنگیان و ارتقا جایگاه معلمان، بالا بردن سطح آموزش و بینش فرهنگیان و حمایت از حقوق مادی و معنوی آنان و همچنین مشارکت معلمان در تصمیم‌گیری‌های آموزش‌وپرورش دانست.

وی درباره‌ی خواسته‌های صنفی خاص معلمان زن گفت: «چندان خواسته‌های صنفی متفاوتی وجود ندارد فقط چند مورد هست که اشاره می‌کنم. یکی از این موارد مرخصی دوران زایمان است که با وجود این‌که چنین مرخصی هم‌اکنون داریم اما کاستی‌هایی وجود دارد و به‌تمامی شرایط زنان پیش از زایمان در نظر گرفته نشده است. مورد دیگر که در سایر کشورهای هم دنبال می‌شود اختصاص دادن مرخصی به زنان در دوره‌ی عادت ماهیانه است که زنان خودشان در این مورد چندان آگاهی ندارند و درک مناسبی هم میان معلمان و دانش آموزان در این مسئله وجود ندارد.»

ابراهیمی با ابراز تاسف از فقدان محتوای آموزشی مناسب درباره‌ی مسائل جنسی در کتاب‌ها و ناآگاهی اغلب خانواده‌ها درباره‌ی این موضوع، گفت: «معلمانی که در کلاس‌های خود به این مسائل گریزی می‌زنند مورد سوال و توبیخ قرار می‌گیرند.»

او در پاسخ به سوالی درباره‌ی اجازه‌ی تحصیل در مدارس به دختران متاهل گفت: «متاسفانه نهایت سن این بچه‌ها ۱۴ تا ۱۸ سال است. بچه‌ها در این سنین درک کاملی از مسئله‌ی ازدواج ندارند. دانش‌آموزی که ازدواج کرده است همه‌ی آن چه میان خودش و طرف مقابل سپری شده است را برای سایرین توضیح می‌دهد و تاثیری که روی آنان بر جای می‌گذارد به دلیل ناآگاهی افسردگی و ناراحتی‌ست؛ اما این مسئله در دست ما نیست و باید بخش‌نامه‌ای برای جلوگیری از این اتفاق صادر شود.»

او از رواج تجربه‌ی خشونت در میان دختران مدارس ابراز تاسف کرد: «متاسفانه موارد بسیار زیادی وجود دارد که خشونت‌های کلامی از سوی پدر و مادر، اولیای مدارس و افراد دیگر در کوچه و خیابان از مهم‌ترین مواردی است که به بچه‌ها وارد می‌شود.»

در انتها ابراهیمی سخنان خود را با این جملات به پایان برد: «در زمانه‌ای هستیم که دختران این آگاهی را که برای خروج از سلطه نیازمند استقلال مالی هستند، دارند اما این حق که به عنوان یک انسان می‌توانند مستقل باشد را نه پدر و مادر و نه اجتماع به او نمی‌دهد. ما حق انسانی بچه‌ها را به آنان نمی‌دهیم و این تصور را داریم که صاحب و مالک بچه‌ها هستیم. متاسفانه بچه‌ها با وجود علاقه‌ای که به مستقل شدن دارند به شدت سرگردان‌اند و راه‌های استقلال به آن‌ها آموزش داده نمی‌شود.»

در انتهای مراسم، مجری از مهمانان بابت حضور و همراهی‌شان قدرانی کرد و با پذیرایی از مهمانان مراسم ۸ مارس به پایان رسید.

Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید