تنی چند از زندانیان سیاسی که در زندان اوین مشغول تحمل حبس هستند، در نامه ای به تفصیل وضعیت این زندان را گزارش کرده اند. ازجمله مواردی که این زندانیان با مقایسه با آیین نامه زندان ها بدان پرخته اند، می توان به مافیای زندان و مواد مخدر، عدم رعایت قانون تفکیک جرایم، عدم ورود نور و هوای تازه، اجیر کردن زندانیان، فروشگاه زندان و فروش وسایل بی کیفیت با قیمت گران، کیفیت پایین تغذیه، بهداشت و خدمات درمانی و محدودیت در استفاده از نشریات و کتاب، اشاره کرد.
متن کامل این نامه را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛
“جان هاوارد ثروتمند نوع دوست انگلیسی که زندگی و ثروت خود را وقف بهبود نظام زندان ها کرد در قرن هجدهم میلادی با عبور از کشورهای انگلستان هلند المان فرانسه ایتالیا و اسپانیا با مراجعه به زندان ها مشاهده کرد که مجموعه ای از افراد به علت های مختلف در این اماکن محبوس و محصورند دید که محکومان عمومی جوانانی که آرامش خانواده های خود را برهم زده اند و یا اموال آنان را حیف و میل کرده اند. افراد بی پشت و پناه و آوارگان و حتی دیوانگان همه با هم زیر سقفی واحد دربند شده اند.
حس بشر دوستی اش بر آشفت و در تلاش شد که برای این افراد کاری کند، شاید از این عذاب بزرگشان بکاهد. تلاش های هاوارد آغاز راهی بود که بعدا منتهی به تدوین آیین نامه هایی برای رعایت حقوق زندانیان شد. مثلا در سال ۱۷۶۵ نظام نامه جدیدی برای برخی محبس های اروپایی تصویب شد که در آن صریحا مقرر شده بود که پدر روحانی باید حداقل هفته ای یک بار همه زندانیان را جداگانه و یکی بعد از دیگری ملاقات کند و اطمینان یابد که با آن ها در زندان رفتار مناسبی میشود. به مرور حقوق زندانیان به تبع حقوق بشر برجسته شد و تمامی زندان ها موظف شدند که این حقوق را رعایت کنند.
اما در ایران در قرن بیست و یکم ما همچنان گرفتار معضلاتی هستیم که سیصد سال پیش امثال هاوارد برای مرتفع کردن آنها تلاش میکردند.
آقای آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه حقوق بشر را پدیده ای غربی و رعایت کردن آن را به دور از اصول اسلامی میداند. وی مدعی است که رفتار و عملکردشان مبنی بر حقوق بشر اسلامی است اما هیچ متن مدرن و مشخصی وجود ندارد که بنا بر آن ایرانیان به دفاع از حقوق خویش بپردازند. در زندان ها نیز که زیر مجموعه دستگاه قضا هستند وضعیت به همین شکل است. بنابر دیدگاه های رییس قوه قضاییه، انسان هیچ حق و حقوقی ندارد و به سان محبوسین قرون وسطی در سختی و ذلت تحمل حبس میکنند.
در سال ۱۳۸۵ رییس قوه قضاییه آقای شاهرودی آیین نامه ای تصویب و ابلاغ کردند که آن نیز علیرغم همه کاستی هایش رعایت نمیشود. در آیین نامه اگر چه عمدتا به تکالیف و وظایف زندانیان پرداخته شده اما اشاراتی کوچک مبهم نیز به برخی حقوق طبیعی و اولیه زندانیان شده است که بنا بر دیدگاه های فقهی آملی لاریجانی، انها نیز نباید رعایت شوند.
همین امر موجب شده است که زندان های ایران وضعیتی بس اسفبار و وحشتناک به خود گیرند و محبوسین بعلاوه حبس خود که کیفری بزرگ برای جرم های ارتکابی محسوب میشود، کیفر های دیگری را نیز تحمل کنند که کمتر از شکنجه های روحی و جسمی نیست.
در این گزارش به وضعیت محبوسین در زندان اوین میپردازیم تا نشان دهیم که زندانیان این زندان که ویترین و پیشانی زندانی های دیگر محسوب میشوند، از چه وضعیت و چه شرایط دشواری برخوردارند تا خواننده خود از این گزارش پی به وضعیت سایر زندان ها که شرایطی به مراتب بدتر از اوین دارند ببرند. قصد نداریم وضعیت اوین را با زندان های دیگر کشور مقایسه کنیم یا بنابر نظام نامه آیین نامه دیگر کشورها به نقد زندان اوین بپردازیم. وضعیت آن را با آیین نامه موجودی که قوه قضاییه ایران ابلاغ کرده است میسنجیم تاببینیم که همین آیین نامه ناقص و مبهم نیز رعایت نمیشود و زندانیان در اوین از کمترین حقوق و شرایط مناسبی برخوردار نیستند.
در ماده۴۴ آیین نامه آمده است به منظور توسعه و ترویج مبانی و موازین حقوق شهروندی در زندان ها و غیره باید دفتری به نام دفتر حمایت از حقوق شهروندی زندانیان تشکیل شود تا در جهت حمایت از حقوق زندانیان فعالیت کند و از جمله وظایف این دفتر آموزش حقوق شهروندی زندانیان و پیگیری این حقوق است که آیا رعایت میشود یا نه. چنین دفتری در اوین اصلا وجود ندارد و همین آغاز مشکلات انسانی در زندان است. زندانیان متاثر از رفتار زندان بان ها چنان از انسانیت خود دور شده اند که هیچ حق و حقوقی برای خود قائل نیستند. آنها گمان میکنند که چون مجرم و زندانی هستند، زندان بان هر برخوردی که دوست دارد میتواند با آن ها انجام دهد.
مافیای زندان و مواد مخدر
در اوین رفتاری با زندانیان میشود که آنها هرروز بیش از پیش هویت انسانی خویش را از دست میدهند و به مجرمین ذاتی تبدیل میشوند. گویی که آنها از بدو تولد مجرم بدنیا آمده اند و تا لحظه مرگ مجرم باقی میمانند. زندان نه تنها محلی برای بازپروری و بازگشت مجرم به خانواده و جامعه نیست که محلی است برای بریدن هرچه بیشتر زندانیان از جامعه و خانوده شان. اینکه مسئولین اعتراف میکنند بیشتر زندانیان دوباره بعد از آزادی به زندان باز میگردند، خود دلیلی است بر واقعیت فرایند بیگانه شدن زندانیان با هویت انسانی خویش و تبدیل مجرمین عادی و اتفاقی به مجرمین حرفه ای و باندی.
میگویند بیش از ۵۰ درصد زندانیان دوباره به زندان بازمیگردند این درحالی است که کمتر از ۲۰درصد زندانیان، مجرمین حرفه ای هستند و ۳۰درصد دیگر زندانیانی اند که در زندان ها تبدیل به مجرمین حرفه ای شده اند و زندان به مدارس تربیت مجرم تبدیل شده اند. زندانی چنان از جامعه کنده میشوند که تمام بدبختی های خود را از چشم جامعه میبیند و هر روز در فکر انتقام از جامعه است که بعد از آزاد شدن بلافاصله این فکر هرروزه را عملی میکند و دوباره گرفتار زندان میشود و این سیر مرتب تکرار میگردد. قوه قضاییه و سازمان زندان ها روشی در پیش گرفته اند که مجرمین را بر مجرمین مسلط کرده است. در هربند از زندان چند سالن است که تمام امورات آنها توسط زندانیان انجام میشود. زندانیان با سابقه و قدیمی که دارای حبس های طولانی مدت هستند و به فراخور جرمی که مرتکب شده اند حبس بیشتری گرفته اند و تحت عناوین وکیل بند، معاون ناظر شب، ناظر روز و انتظامات، مسئولیت رسیدگی به امور سالن ها و در نهایت بند را به عهده دارند. در واقع این زندانیان قدیمی و با سابقه نظم و انضباط سالن ها را بر عهده دارند که موجب شده است برخی از مجرمین با خلاف ها و حبس های سنگین تر بر دیگر زندانیان مسلط شده و جرم های دیگری را در زندان مرتکب شوند.
این افراد توسط مسئولین زندان انتخاب میشوند که گاها با انواع زد و بند هایی که با مسئولین دارند به جرایم خویش تداوم میبخشند. از جمله کارهایی که میکنند وارد کردن و فروش وسایلی است که در زندان ممنوع اند. ابزاری مثل چاقو، لیوان شیشه ای، فندک و حتی مواد مخدر. از آنجا که تعداد زندانیان از ظرفیت زندان بیشتر است، یکی دیگر از کارهای غیر قانونی فروش تخت به تازه واردین است. تازه واردین کف اتاق یا کف حسینیه میخوابند که اصطلاحا کف خواب یا حسینیه خواب گفته میشوند. برخی از این افراد که پولدار هستند مبالغی تا پنح میلیون تومان به مسئولین زندان یا مجرمینی که دارای قدرت هستند، میپردازند تا صاحب تخت شوند. این پرداخت ها گاهی شامل جابه جا شدن تخت ها یا اتاق هم میشوند. یک زندانی برای جابه جا کردن اتاق یا تختش پولی پرداخت میکند و این جا به جایی انجام میشود.
مجرمین مسلط به انواع روش ها و بهانه ها از دیگر زندانیان رشوه و باج میگیرند. اما مسئله اصلی این است که وقتی در زندان ها مجرمین بر یکدیگر مسلط میشوند، با نوع رفتاری که دارند به جای اینکه زندان به محلی برای بازپروی و بازگشت مجرمین به جامعه شود به مدرسه جرم پروری و حرفه ای کردن مجرمین ابتدایی و اتفاقی تبدیل میشوند. کسی که به جرم دیه آمده، کلاهبردار میرود. دیگری بابت مهریه آمده، جاعل میرود آن یکی بابت چک آمده، عضو یکی از باند های خلافکار میرود. برخی از مجرمین به روش های مختلف و گاها با همکاری و همراهی برخی مسئولین زندان اقدام به ورود و فروش مواد مخدر میکنند.
از جمله مواد مخدری که در اوین قابل دست یابی اند، عبارتند از: تریاک، شیره تریاک، شیشه، قرص متادون، قرص بی۲ و… حجم این مواد و قابل دسترس بودن آنها به شکلی است که برخی زندانیان برای اولین بار در زندان است با انواع مخدر آشنا میشود و گرفتار اعتیاد میشود و زندانیان جوان بسیاری به زندان آمده اند و معتاد از زندان رفته اند.
عدم رعایت قانون تفکیک جرایم
بخشی از این مشکلات قابل حل است اگر تنها همین آیین نامه نیم بند ناقص رعایت شود وقتی اصل تفکیک و طبقه بندی زندانیان که خود آیین نامه ای مستقل و مجزا دارد، رعایت نمی شود و انواع زندانیان با انواع جرائم و احکام کنارهم قرار میگیرند، برخی از آسیب های که ذکر شد، اجتناب ناپذیر است در ماده یک آیین نامه تفکیک و طبقه بندی زندانیان که مصوبه سال۱۳۸۵ است، آمده تفکیک و طبقه بندی عبارت است از جداسازی زندانیان از یکدیگر در زندان از حیث جنس، سن، نوع جرم وضعیت قضایی (متهم یا محکوم) و وضعیت سلامتی. در ماده ۷ نیز طبقه بندی زندانیان بر اسای نوع جرم تاکید شده است. هیچ کدام از این طبقه بندی ها در اوین صورت نمیگیرد. البته زنان و کودکان زیر هجده سال تفکیک شده اند، اما دیگر موارد اصلا رعایت نمیشوند.
انواع زندانیان در سنین مختلف و با جرایم و احکام متفاوت کنار یکدیگر نگهداری میشوند. کلاهبرداری، جعل، دزدی و سرقت، قاچاق مخدر و ارز و… در کنار زندانیان سیاسی نگهداری میشوند و همه در ارتباط مستقیم هرروزه با یکدیگرند. این زندانیان نه تنها در یک بند که حتی دریک سالن و دریک اتاق کنارهم زندگی میکنند. در واقع ما به پیش از دوران رضا شاه برگشته ایم. در زمان رضا شاه نیز زندانیان سیاسی از سایر زندانیان جدا بودند. تنها گاهی برای تنبیه چند ساعتی آنان را در بند زندانیان عادی می انداختند. در دوران محمد رضا شاه نیز وقتی تعدادی از اعضای هیئت موتلفه که در ترور منصور دست داشتند در کنار زندانیان عادی نگهداری میشدند در اعتراض به این رفتار دست به اعتصاب غذا زدند تا بند آن ها را جدا کنند و در نهایت نیز جدا کردند.
عدم تفکیک و طبقه زندانیان، آسیب های دیگری که در بالا ذکر شدند، نیز دارند. مثل آشنایی بسیاری از زندانیان با مخدر و تبدیل زندانیان غیر عمدی و اتفاقی به خلافکاران حرفه اى و باندی، درگیری و ضرب و شتم های منجر به جرح هم عمدتا نتیجه این عدم تفکیک است.
در موقع دیگری نیز برخلاف ماده ۲۵ که میگوید در صورت وقوع حادثه رییس زندان یا مسئول مربوطه باید در حادثه حاضر شود و نظم و آرامش را برقرار نماید، احدی از زندان بانان هیچ دخالتی نمیکنند و هر حادثه ای اگر رخ دهد حتی اگر منجر به مرگ چند نفر گردد، مسئولین خود را عقب میکشند، مبادا که گرفتار شوند یا آسیب ببینند.
در اوین حتی بین محکومین و متهمین تفکیک صورت نمیگیرد. در موارد ۳ و ۴ آیین نامه تفکیک بین زندان و بازداشتگاه تاکید شده و در تبصره ۱و۴ نگهداری متهمان و محکومین دریک مکان مطلقا ممنوع اعلام شده. اما شاهدیم که بازداشتی های بسیاری در بند های اوین نگهداری میشوند. برخی از آنها بعد از گذشت یک سال همچنان بلاتکلیف اند و حکمی برایشان صادر نشده. در ماده ۷۰ آیین نامه امده است در صورت امکان به محکوم یک اتاق با وسایل لازم داده شود و هرگاه محکومان به طور دسته جمعی نگهداری میشوند، باید منتهای کوشش و دقت را در انتخاب افراد یک گروه از حیث تناسب سن و جهات دیگر بویژه به هنگام خواب عمل آورده اما در زندان چنین اصلی رعایت نمی شود. افراد در سنین مختلف از ۱۸ تا ۸۰ سال با انواع اتهامات مختلف در اتاقی کوچک به مساحت حدود ۲۰ متر بین ۱۵، ۲۰ نفر نگهداری میشوند که چون کمترین تناسبی باهم ندارند، درگیری لفظی و مزاحمت های مکرر و بی احترامی نسبت به مسن تر و مسلط شدن جوان تر ها دیده میشود.
عدم وجود نور و هوای تازه؛ امکانات آسایشی
ماده ۱۶۰ آیین نامه میگوید؛ پنجره های محل نگهداری محکومین باید به اندازه کافی وسیع باشد تا نور و هوای آزاد به مقدار کافی داخل شود. پنجره ها نه تنها وسیع نیستند که از پشت با ورقه های آهنی محصور شده اند. این ورق ها طوری روی پنجره ها تعبیه شده اند که کمترین نور و هوایی وارد اتاق نمیشود. در داخل نیز به علت محدودیت جا، پنجره ها را با تخت گرفته اند که موجب میشود پنجره به طور مطلق مسدود شود. یکی از علت های اصلی بیماری های تنفسی در زندان همین محل زندگی است که کمترین نور و هوایی در آن گردش میکند و زندانی مجبور است سال های زیادی را در چنین فضای خفه و تنگی سپری کند.
اتاق ها از هیچ امکاناتی غیر از تخت های فلزی چند طبقه برخوردار نیستند. تمامی امکانات حداقلی یک زندگی را خود زندانیان باید تهیه کنند. از کاسه و بشقاب و قاشق و لیوان گرفته تا تشک و ملحفه و پتو و دیگر وسایل مورد نیاز که باید توسط خود زندانیان و بسیار گرانتر از قیمت واقعی از فروشگاه زندان تهیه شود. زندان تنها چند پتوی کهنه و نازک میدهد که زندانیان باروی هم گذاشتنشان برای خود تشکی درست میکنند که اصطلاحا به ان شر میگویند. این درحالی است که ماده ۷۱ایین نامه تاکید کرده از جمله لوازم آسایشگاه تشک بالش ملحفه و… است.
فروشگاه زندان
فروشگاه زندان نیز تنها محصولات بنجل و غیر استاندارد و گاها تاریخ گذشته را می آورد و گرانتر از قیمت واقعی به زندانیانی که هیچ منبع درامدی ندارند و باید از خانواده های خود پول بگیرند، میفروشد بعضی محصولات فروشگاه تا ۲۰۰ درصد گرانتر به فروش میرسد و هیچ نظارتی بر انها نیست.
در ماده ۹۸ و تبصره های آن راجع به فروشگاه های زندان بحث کرده است که زیر نظر رییس زندان باید مایحتاج زندانیان را فراهم کند. آیا واقعا رییس زندان از وضعیت فروشگاه اطلاع دارد و با آگاهی وی چنین وضعیت اسفباری به خود گرفته یا ایشان هیچ اطلاعی از این وضعیت ندارند؟! در ماده ۱۲۷ ایین نامه نیز آمده است که زندانیان میتوانند به کارهای دستی اشتغال داشته باشند و فروشگاه مرکزی زندان باید مواد اولیه این نوع کارها را تامین کند. اما میبینیم که چنین نمیشود، زندانیان بسیاری هستند که برای گذراندن زندگی خود و خانواده مجبور به انجام چنین کارهایی هستند و برای تولیدات دستی خود نیازمند مواد اولیه هستند اما فروشگاه این مواد را تامین نمیکند تا آنهایی که با مسئولان زندان روابط مالی دارند و از نفوذ نسبی خوبی برخوردارند از امکانات خود استفاده کرده و این مایحتاج را وارد زندان کنند و به چند برابر قیمت بفروشند.
مساله تنها به مایحتاج ختم نمیشود و سایر وسایل مورد نیاز زندانیان که فروشگاه نمی آورد و یا جنس های بنجلی می آورد و همین امر موجب میشود زندانیان صاحب نفوذ اجناس مرغوب را وارد کرده و به قیمت های بسیار گزاف بفروشند. در زندان روان نویس چهار هزار تومانی تا بیست و پنج هزار تومان، شامپوی پانزده هزار تومانی تا هشتاد هزار تومان، خمیر دندان تا صد هزار تومان دمپایی سی هزار تومانی تا صدوپنجاه هزار تومان، چراغ مطالعه چهل هزار تومانی تا دویست هزار تومان، قاشق هزار تومانی تا پانزده هزار تومان، چاقوی میوه خوری تا صد هزار تومان، فندک سه هزار تومانی تا پنجاه هزار تومان و… به فروش میرسند.
اجیر کردن زندانیان
از جمله مسائلی که در زندان رواج یافته، اجیر کردن زندانیان است. در ماده ۱۰۱ آیین نامه راجع به نظافت زندان ها تاکید کرده که بر عهده محکومین است و در انتها آمده، اجیر کردن محکوم ممنوع است. در مواد ۷۴و۸۵ به موضوع نظافت زندان پرداخته که آن نیز بر عهده زندانیان است. اما میبینیم که قوانین رعایت نمیشوند و برخی زندانیان تحت عناوین خدمات شهردار و… اجیر میشوند. نظافت اتاق و شستشوی ظروف توسط شهردار هر اتاق و نظافت سالن ها و سرویس های بهداشتی و حمام ها و… نیز توسط چند تن از زندانیان کم بضاعت انجام می شوند و بابت این زحمتشان دیگر زندانیان به آنان پول میدهند اما چون پول در زندان ممنوع است این پرداخت ها به روش های دیگر از جمله سیگارهایی که از فروشگاه خریداری میکنند صورت میگیرد.
شهردارها و خدمات هفته ای بین پنجاه تا هفتاد هزارتومان دریافت میکنند. نه تنها مزد این افراد که سایر مخارج زندان نیز توسط زندانیان پرداخت میشود، هزینه هایی مثل تعویض لامپ های سوخته، شیرهای آب خراب، تعمیر و نگهداری بخش تاسیسات و… خرید سوخت اعم از گاز و گازوییل نیز توسط زندانیان انجام میشود. تعمیر و نگهداری ساختمان های زندان، ساخت ساختمان های جدید، تجهیز باشگاه های ورزشی داخل زندان ساخت و تجهیز مکان هایی مثل حسینیه، تالارها، کتابخانه ها، اشپزخانه ها، نیز تماما توسط زندانیان صورت میگیرد.
حال آنکه برخی مسئولین و نمایندگان مجلس مدعی اند، هزینه نگهداری یک زندانی بیشتر از یک دانشجو است. بهتر است پیگیری کنند که این پول ها و بودجه ها کجا میرود، چون در ایران زندان ها تماما توسط زندانیان و با پول آنها تکمیل و تجهیز و تعمیر و نگهداری میشوند.
موضوع بعدی مربوط به وضعیت تغذیه و بهداشت و درمان است.
تغذیه
ماده ۹۱ و تبصره های ۱و۲ آن راجع به غذای روزانه زندانیان است که در آن ذکر شده در صورت امکان زندانیان باید در غذاخوری غذا بخورند و بیماران باید از غذای بهداری استفاده کنند. در صورتی که نه غذا خوری وجود دارد و نه غذای بهداری، همه زندانیان غذای خود را در اتاق های تنگ و شلوغ و پر از آلودگی میخورند و هیچ تفکیکی بین زندانیان بیمار نیست. همه مجبورتد غذای خود را بخورند مگر آنکه از تمول مالی کافی برخوردار باشند که بتوانند از اجناس بی کیفیت و غیر استاندارد فروشگاه خریداری و غذا تهیه کنند.
غذای زندان هم کاملا بی کیفیت و بدون مواد مغذی لازم است. در اوین به هیچ وجه برنامه غذایی که در ماده ۹۵ آیین نامه آمده رعایت نمی شود. در این ماده از سبزیجات، انواع لبنیات، میوه فصل و حداقل سه بار گوشت در هفته، جز حداقل مواد غذایی زندانیان عنوان شده است که هرگز رعایت نمیشود. عمده ترین غذای زندانیان سویا است حتی خورشت ها هم با سویا طبخ میشوند و هیچ خبری از گوشت نیست. زندانیان خود باید از فروشگاه مرغ ماهی و بعضا سبزیجات و شیر و ماست را تهیه کنند. میوه نیز هر دوهفته یکبار به زندان می آید که با قیمت گران و کیفیت پایین فروخته میشوند.
وضعیت بهداشت و درمان
وضعیت بهداشتی نیز به شدت بد است، محیط الوده است و حشراتی مثل ساس فراوان اند. برخلاف تاکید ماده ۱۰۵ که اماکن زندان باید ماهی یک بار ضد عفونی شوند که چنین چیزی دیده نمیشود. در کل سال حداکثر دو یا سه بار برای مبارزه با حشرات سم پاشی میکنند که آن هم جواب نمیدهد. در این محیط آلوده، تغذیه نامناسب، بهداشت کم و لوازم بهداشتی بی کیفیت و غیر استاندارد موجب شده است بیماری هایی چون بیماری های پوستی و تنفسی شیوع یابد. آمار بیماری و مرگ و میر در زندان های ایران بسیار بالاتر از حد استاندارد است. هرروز هستند کسانی که به علل متعدد از جمله ایست قلبی فوت میکنند. وضعیت بهداری زندان و برخورد پزشکان هم بسیار نامناسب است.
کمترین امکانات پزشکی در زندان وجود ندارد و بیمارانی که سکته میکنند، احتمال مرگشان بسیار بالاست. دارو ها نیز بعضا تاریخ مصرفشان گذشته و کارایی خود را از دست داده اند. داروهایی که پزشکان تجویز میکنند، مناسب با پروتکل درمانی نیستند. تجهیزات پزشکی وجود ندارد. اگر هم خود زندانیان برخی تجهیزات را فراهم کنند، به طور رایگان استفاده نمیشود. مثل تجهیزات دندانپزشکی که زندانیان باید بابت درمان خویش پول بپردازند.
در برخی از بند های اوین چون ساختمان غیر استاندارد است و پله ها و پاگردها تنگ و باریک هستند، برانکارد گیر میکند و هیچ استفاده ای ندارد. افرادی که حالشان بد میشود، نمیتوانند با پای خود از پله ها پایین بروند، را در پتو میگذراند و به بهداری که بیرون ساختمان بند است میبرند. بیمارانی که از وضعیت حادی رنج میبرند، با طی مراحل دشوار و پیچیده که گاها چند ماه طول میکشد به بیمارستان اعزام میشوند که با دستبند و پابند و دمپایی به بیمارستانی در نزدیکی زندان منتقل میشوند و غالبا با هزینه شخصی مورد عمل و جراحی قرار میگیرند.
البته این مساله برای زندانیان سیاسی پیچیده تر است که گاها به وخامت حال آنان می انجامد.
استفاده از نشریات و کتاب ها
در نهایت به موضوع کتاب و نشریات اشاره میکنیم که بنابر ماده۱۴۶ استفاده از آنها که مجوز نشر دارند، بلامانع است. اما متاسفانه آنچه را دولت و وزارت ارشاد مجاز اعلام کرده اند، از دید قوه قضاییه و سازمان زندان ها غیر مجاز است و اجازه ورود به زندان را ندارد.
وقتی برگزاری کنسرت های مجاز توسط دادستان ها ممنوع اعلام شود، طبیعی است که در زندان ها این اعمال و رفتارها غیر قانونی بیشتر انجام شوند و زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی از دریافت کتب و نشریات ممنوع هستند. کتب و نشریات مجاز باید توسط واحد فرهنگی و حفاظت اطلاعات زندان بررسی شوند و بنا بر تشخیص آنها اجازه ورود پیدا کنند. کتابخانه نیز معمولا فاقد کتب اساسی هستند و فضای لازم برای مطالعه ندارند.
باری این نامه تنها گوشه ای از واقعیات اسفبار در زندان های ایران است که نه تنها با آنچه در دنیا تحت عنوان حقوق بشر و به تبع آن حقوق زندانیان در دنیا رواج یافته، فاصله بسیار دارد که با آیین نامه ای که خود اقایان تنظیم و تصویب کرده اند در تضاد آشکار است.
تنی چند از زندانیان سیاسی زندان اوین
بهار ۱۳۹۶″
0 نظر