برگرفته از سایت ایران آزاد فردا
بهخاطر ندارم که دیوارهای منزلم، چه زمانی رنگی از شادی و آرامش داشته باشند، فراموش کردهام چگونه میتوان از ته دل خندید. نمیتوانم گریه نکنم، این حرفها را هم در حالی میزنم که اشک از گونه هایم روان است، اشکی داغ و پر از غم و حسرت.
روزگاری انور در زندان بود و افشین دنبال کارهایش و امروز افشین و رامین در زندان هستند و برادران دیگرش دنبال کارشان، یکی از برادران آنها در آلمان است، امجد حسین پناهی فرزند من که لحظهای آرام و قرار ندارد، چون رامین برادرش را این هفته به اعدام محکوم کردند.
شش ماه شکنجه و آزار و توهین به او که قلبم را پاره پاره کرده و اکنون وحشت و اضطراب اعدام، آیا میتوانید یک لحظه خودتان را جای من بگذارید. فرزند من یک فعال سیاسی بود و حکومت را قبول نداشت.
امیدوارم اقدامی بکنید و هرکاری که میتوانید انجام دهید رامین را اعدام نکنند.
میگویند اگر شما نامهیی به مقامات حکومت ایران بنویسید بسیار تاثیرگذار است. پس بهعنوان مادری داغ دیده که یک فرزندم را ترور کردهاند و اکنون یک فرزند ٢۴ساله دیگرم را میخواهند اعدام کنند، با قلبی زخمی و دردمند از شما میخواهم که کمکم کنید. به مقامات حکومت اسلامی نامه بنویسید و بخواهید رامین دلبند و عزیزم را اعدام نکنند. من از همه کسانیکه مخالف اعدام هستند تقاضای کمک دارم. نگذارید فرزندم را اعدام کنند.
شرافت زرینی مادر رامین حسین پناهی
0 نظر