متن کامل نامه آتنا دائمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین و فعال حقوق بشر، در ادامه آمده است:
۴۱ سال پیش برای مبارزه با فقر و اعتیاد، فاصله طبقاتی و فساد مسئولین و … مردم معترض به خیابان ها آمدند. برگزاری میتینگهای مخفیانه پخش اعلامیه نوار صوتی و شبنامه دیوار نویسی تجمعات و اعتصاب ها شکستن شیشهها و آتش زدن اموال عمومی و اتوبوسها و بانکها و فراهم کردن اسلحه و بمبهای دست ساز و کشتن مسئولان عالی رتبه و … انجام شد تا در نهایت انقلاب به وقوع پیوست، همه اینها را در آن ۱۰۷ روز تبعید اجباری به قرچک ناچارا مجددا مطالعه کردم، خاطره کسانی بود که با افتخار از کردههای خود سخن گفته و حالا بسیاری از آنان از مسئولین عالیرتبه این رژیمند.
اما هیچیک از مسائلی که برای ریشهکن کردن آن همه اعمال افتخارآمیز انجام شد، نه تنها از بین نرفتند بلکه بدتر از قبل شدند و قتل عام و گور دسته جمعی، نیز به آن اضافه شد. در طول این ۴۰ سال انتقادات و اعتراضات مردم خسته و خشمگین به بیرحمانهترین شکل ممکن سرکوب شد، زندانی و اعدام و تبعید و مفقود الاثر شدند. داعشیوار با ماشین از روی آنها رد شدند، حتی اعتقادات مذهبی مردم این حکومت اسلامی شدیدا سست شد. زندان قرچک و ساکنان آن بخش کوچکی از دستاوردهای این انقلاب هستند.
«انتقام» چیزی که بیش از هر چیز در مملکتِ اسلامی ما دیده و شنیده میشود! من فعال حقوق بشر، مخالفی سرسخت با اعدام، به هر نوع خشونت هستم. اما در تمام سالهای فعالیتم در انکار باورها و عقاید هم گفتند قصاص طبق اسلام و قرآن حق است! اما نمیدانم چرا فقط عدهای میتوانند، از این حق استفاده کنند و مردمی که ۴۰ سال به ناحق آسیب دیدند کشته دادند و زندانی شدند نه تنها حق قصاص صاحبان قدرت را ندارند بلکه حتی حق مطالبه حقوق ابتداییشان را نیز ندارند.
برای مثال، مادامی که برای من پروندهسازی شد و به حبس ناعادلانه محکوم شدم، برای پدر و بعد دو خواهرم، نیز پروندهسازی شد و بعد تبعید کاملا غیرقانونی و بی دلیل و با کتک و فحش به قرچک، و بعد بدتر از همه ضرب و شتم وحشیانه و بازداشت مادر بیمار و خواهرم و محروم کردن وی از اندکی شادی در جشن ازدواج اش … اما بعد از این همه عذابهایی که فقط و فقط به خاطر من و اعتقادات و انتقادات و اعتراضات و فعالیتهای مسالمتآمیزم به خانوادهام تحمیل کردند، نه تنها حق اعتراض قائل نیستند بلکه کماکان از من انتظار دارند اعمالشان را برحق بدانم و از مواضعم کنارهگیری و سکوت پیشه کنم و فرمانبردار اوامرشان باشم، حال آنکه آتنا دائمیِ حال حاضر، نسبت به چند سال گذشته با وجود آزار و اذیتها، مصممتر و جدیتر از پیش برای رسیدن به اهدافش مبارزه خواهد کرد. میخواهم از رامین بگویم از خانواده حسینپناهی که در تاریخ ۴۰ سال اخیر زندگیشان از بزرگترین تا کوچکترین عضو آن رنگ آرامش و امنیت به خود ندیده اند، ۸ سال زندان و بلاتکلیفی برای برادر ارشد و سپس برای آزادی او، اما به قیمت کشته شدن برادری دیگر، در راه ملاقات و از طریق تصادفی مشکوک!
احضار و بازداشت حداقل سالی ۲ بار و هر بار برای یکی از اعضای خانواده. حملههای پی در پی به منزل و تفتیش آن و ایجاد رعب و وحشت و تهدیدهای ناتمام! و رامینی که از کودکیاش، شاهد تمام این ظلمها بوده و هست. رامینی که قطعاً همچون هزاران نفر دیگر حقایق را در مییابد و قدم در راه عزیزانش میگذارد، راهی که به استقلال ختم میشود، راهی که صدها تن به خاطر آن زندانی گشته و اعدام شدند. عزیزانی همچون فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، احسان فتاحیان، شیرکو معارفی و همچنین قدیمی ترین زن زندانی زینب جلالیان.
علاوه بر آرمان و هدف بزرگش، رامین بارها دید که چگونه خانواده و حتی همشهریها و هم وطنانش را، حتی به خاطر فعالیتهای مسالمتآمیزشان تار و مار کردند. دید که چگونه مادر پیرش بعد از بازداشتهای مکرر فرزندانش به دادستان گفت اگر دست از سر فرزندانش برندارند خود را خواهد کشت! دید که چگونه تک تک اعضای خانواده را تحت فشار قرار دادند تا امجد برادر دیگرش دست از فعالیتهای حقوق بشری در اروپا بردارد. چه خوبه که حس و حال امجد را درک میکنم!
رامین همه اینها را دید و برای رسیدن به آرمانش مصممتر از پیش شد، اما اکنون به اتهام تروریست محکوم به اعدام شدهاست. با همان سناریوهای تکراری! و خواهرزاده شریفش که او هم شاهد تمام این فجایع بوده و از طرفی خود او نیز از سوی امنیتیها شدیدا تحت فشار بود، او مرگ را بر زندگی تحت سلطه استبداد ترجیح داد. یاد عزیز گرامی. آری عالیجنابان بدانید هر قدر متوسل به خشونت و سرکوب شوید باز هم بسیاری ترجیح میدهند بمیرند ولی تسلیم ظلم نشوند.
همچنین دختران کوبانی که برای حفظ حرمت زنانهشان در برابر داعش خود را از فراز کوههای کوبانی به دست مرگ سپردند! حال به جای شکنجه و ضبط اعترافات اجباری و صدور احکام اعدام، کمی به این بیندیشید که چرا افراد گوناگون تبدیل به منتقد و بعد معترض و بعد مخالف و بعد دشمن و در آخر دشمن قسم خوردهتان شدهاند و برای دریافت چراییاش کمی به اعمال خود نظر اندازید!
از نظر من هر نوع خشونت محکوم است. صدور حکم اعدام به هر بهانه و برای هر فردی و با هر عقیده و باوری محکوم است و اما قرچک! این زندان برایم تجربه بسیار خوب و در عین حال تلخی بود. در واقع دانشگاهی عالی! این تبعید اجباری باعث شد تا چشمانم در خصوص بخش اعظمی از جامعه ام که فراموش شده و پشت تبلیغات کذایی و دروغین و گوباز طور به اجبار پنهان شدهاند، بازتر شود.
از نظر من شرایط نامساعد آن اردوگاه کار اجباری، کمپ ترک اعتیاد یا همان زندان قرچک یا بهتر است بگویم ندامتگاه شهرری به شدت محکوم است. حرف درخصوص این ندامتگاه که همه چیز در آن هست جز اثری از ندامت، بسیار است که به زودی حقایق را بازگو خواهم کرد.
ممنونم از آنها که با وجود دردها و رنجهای خود در آن زندانِ سیاه، به هر شکلی به ما محبت کردند. باز هم میگویم که خاک پای تک تک زندانیانِ آن زندان هستم حتی آنها مجبور به فحاشی و ضرب و شتم ما شدند! از تمام کسانی که در مدت غیبتمان به یاد ما بودند ممنونم و در پایان ممنونم از خانواده عزیزم که با وجود ضربات شوکرها و باتومهایی که در تمام این سالها به روان و در آخر به جسمشان کوفتند، باز لحظهای تنهایم گذاشتند.
آتنا دائمی ۴ خرداد ۱۳۹۷ – فعال حقوق بشر زندانی در اوین
0 نظر