ولی نه بهار کشتنی است و نه حقیقت، و نوروزی دیگر از راه میرسد،
با این امید که تابش آفتاب، قلب های مان را گرم تر و امیدمان به فردا را روشنتر کند.
چهل سال گذشت!
ما را فریب دادند تا بتوانند قدرت را به چنگ آورند و آوردند.
ما را زدند، گرفتند و کشتند، تا جلوی رویش جوانه ها و بهاری دیگر را بگیرند.
ما را زیر شکنجه له کردند تا از آرمانهای مان دست بشوییم، ولی بسیارانی تا پای جان ایستادند.
ما را در زندان ها و بیرون زندان ها به همدیگر بی اعتماد کردند تا به آرمان های انسانی مان شک کنیم.
ما را از هم تاراندند و هر کدام را به سویی پرتاب کردند تا جلوی ادامه مبارزه مان را بگیرند، و تا اندازهای هم موفق شدند و سکوتی غریب حاکم شد.
و در این سکوت، بسیارانی از ما را به زیر خاکهایی بی نام و نشان و در خاوران ها زنده به گور کردند، شاید بتوانند روحیه ی بازماندگان را در هم بشکنند، ولی این بار موفق نشدند.
و همان مقاومتها و ایستادن های تا پای جان، به ما توان ایستادن و دادخواهی داد.
هر کدام به نوعی شجاعانه ایستادیم و روزهایی نو آفریدیم.
جوانه های ما رشد کردند و قوی و قویتر شدیم و هر سال بهاری دیگر آفریدیم.
باز دوباره تکرار و تکرار همان زدنها و گرفتن ها و کشتن ها و از هم گسستن ها توسط آن ها.
و تکرار و تکرار ایستادن ها و مقاومتها و آفریدن هایی شجاعانه از سوی ما،
و حال به این حقیقت دست یافته ایم که آنها روز به روز ضعیف تر شده و ما قوی و قوی تر.
و عاقبت ما پیروز میدان ایم، اگر به قدرت و توان ایستادگی خودمان ایمان بیاوریم.
و ایمان بیاوریم به پایان این فصل سرد و تابش نور خورشید و نوید فردایی روشن.
بهاران خجسته باد، پاینده و پیروز باشیم
منصوره بهکیش
در آستانه نوروز ۱۳۹۸
0 نظر