سرکوب های گسترده علیه فعالان در حوزه
های مختلف، بهخصوص کارگران، دانشجویان، معلمان، زنان و تمامی آنهایی که دل در گروی
ایرانی آزاد، مستقل و دموکراتیک دارند، ما را به دهه ی شصت و به ویژه به کشتار
زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ میبرد که همین جانیان بر مصدر کار بودند و هزاران نفر از بهترین
انسانهای مبارز را در دهه ی اول انقلاب به بند کشیده و شکنجه کردند و کشتند. هماکنون
نیز ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه،
محمد مقیسه، ابوالقاسم صلواتی، ماشاالله احمدزاده، ایمان افشاری و دیگر جانیان به
عنوان قاضی و بازجو و نیروهای سرکوب گر در تهران و شهرستانها مشغول به کارند و هم
چنان نان شان را در خون جوانهای مبارز میزنند و می خورند و شاید برای حفظ قدرت و
موقعیت شان، خواب دهه ی شصت را دیده اند تا بتوانند تمام فعالان را یا بکشند یا از
گردونه ی مبارزه حذف کنند. ولی در اشتباه اند و نمیتوانند خواب شان را به واقعیت
بدل کنند، زیرا نه زمانه آن زمان است و نه فعالان آنهایی هستند که در سازمان ها و
احزابی فراتر از مبارزات عادی مردم مشغول جان فشانی بودند. امروزه فعالان و
معترضان مردم عادی به تنگ آمده از بیدادگری های گسترده ی حاکم هستند، همانهایی که
در سال ۵۷ به خیابان آمده بودند.
از سوی دیگر سرکوب های گسترده و محکومیت
های سنگین برای فعالان عرصه های کارگری، دانشجویی، دادخواهی، کارمندی، زنان،
معلمان، محیط زیست، اقوام، بازاریان و غیره و به ویژه احکام سنگین اخیر کارگران و
پشتیبانان هفت تپه و دیگر حکم های سنگین فعالان حوزه های کارگری، زنان و آزادی
خواهان ما را به چهل و یک سال پیش در سال ۱۳۵۷می برد. زمانی که حکومت پهلوی دیگر توان پاسخگویی به
ابتدایی ترین خواست های مردم را نداشت و معترضان را برای اعتراض به همین خواست های
اولیه به شدت سرکوب کرد، آن زمان بود که خواستههای صنفی تبدیل به خواسته هایی
سیاسی شد و هماکنون نیز شرایط همین گونه است و سرکوب های گسترده و احکام ظالمانه
و سنگین به صورت مکرر توسط حکومت اسلامی نیز نشان از آن دارد که حکومت دیگر توان
پاسخگویی به خواست های اولیه اقشار مختلف را ندارد و اعتراض ها رو به فزونی است و
میرود که به اعتصاب های گسترده سیاسی و سراسری بدل شود.
ولی واقعیت تلخ این است که در آن زمان
همان تشکل ها و سازمان ها و فعالان سیاسی عاشق و جان بر کف، کمک بزرگی برای سامان
دادن به حرکتها و اعتراض ها و اعتصاب های مردمی بودند، در حالی که امروز در این
زمینه به شدت ضعف داریم و ضرورت تقویت یا ایجاد سازمان ها و تشکل های مستقل و قوی
و مبارزاتی و سازمان ده، بیش از پیش احساس میشود.
احکام ظالمانه هفت تن از فعالان حوزه
کارگری و پشتیبانان آنها توسط محمد مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به شرح؛ اسماعیل بخشی به ۱۴ سال و ۷۴ ضربه شلاق، سپیده قلیان به ۱۸ سال، عسل محمدی به ۱۸ سال، ساناز اله یاری به ۱۸ سال، امیرمحمد محمدی به ۱۸ سال و امیر امیرقلی به ۱۸ سال که ۷ سال حکم آن اجرایی است و محمد خنیفر به ۶ سال که ۵
سال آن اجرایی است، تازه ترین دست آورد سیستم فاسد قضایی است.
از سویی ۹ تن از کارگران معترض مجتمع نیشکر هفت تپه در
دادگاه شوش
هرکدام به تحمل هشت ماه حبس و سی ضربه شلاق محکوم گردیدند، مجازات اعلامی به مدت
چهار سال تعلیق می شود. اسامی آن ها عبارتند از: حسین انصاری زاده، فیصل ثعالبی،
صاحب ظهیری، عادل سماعین، اسماعیل جعادله، منصور بنی نعامه، امید آزادی، رستم
عبداللهزاده و عصمت الله کیانی. از سوی دیگر ۴۱ نفر از کارگران فولاد ملی اهواز را به اتهام شرکت در اعتراضات
کارگری پاییز سال گذشته به دادگاه انقلاب اهواز احضار کردند. سخنگوی قوه قضاییه گفته است: تمامی ۴۱ نفر تبرئه شده و برای آنها قرار منع تعقیب
صادر شده است.
احکام ظالمانه ۱۰ تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به شرح زیر است؛ ۱) حسن سعیدی، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد با حکم ایمان افشاری
رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت
از عضویت در احزاب، گروه ها و دسته جات سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت استفاده از تلفن
هوشمند، ۲)
مرضیه امیری روزنامه نگار روزنامهی شرق با حکم محمد مقیسه، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۰ سال و ۱۴۸ ضربه شلاق، ۳) عاطفه رنگریز با حکم محمد مقیسه به ۱۱ سال و شش ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، ۴) پروین محمدی، نائب رئیس هیئتمدیره اتحادیه آزاد کارگران
ایران، و ۵)
هاله صفرزاده فعال زنان و از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر، و ۶) علیرضا ثقفی از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر که هر کدام
از این سه نفر با حکم آصف حسینی در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند، ۷) سید رسول طالب مقدم در شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست ایمان افشاری
به ۷۴ ضربه شلاق، دو سال حبس تعزیری، دوسال تبعید به منطقه آفرایز از توابع بخش
سده خراسان جنوبی و همچنین دو سال محرومیت از استفاده تلفن همراه هوشمند و منع
عضویت در دستجات و احزاب و گروهای سیاسی و اجتماعی و ۸) اعظم (نسرین) خضری جوادی عضو اتحادیهی آزاد کارگران ایران،
توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست
ایمان افشاری به ۷
سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند. ۹) فرهاد شیخی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز به
اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی در شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کیفری دو تهران محاکمه شد. حکم وی ۴ ماه حبس و ۵ ضربه شلاق (تعلیقی به مدت دو سال) است ، ۱۰) مرداس طاهری نیز با حکم شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو تهران به یک سال حبس تعلیقی
محکوم شد. در حال حاضر از تشکیل دادگاهی برای ندا ناجی و آنیشا اسداللهی
خبری در دسترس نیست.
هم چنین حکم ظالمانه شش سال برای بهنام
ابراهیم زاده فعال کارگری و حقوق کودک در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران تأیید شد که ۵ سال آن اجرایی است.
از سوی دیگر فرشاد خدادادیان، خرم
آقابیگی، پیمان سلیمانی و امین حاتمی ۴ فعال کارگری کارخانه سیمان کارون (مسجد
سلیمان) از بعد از دستگیری به علت شرکت در تجمع و اعتراضات بهمن و اسفند ماه سال
۹۵ تا کنون بارها به دادگستری احضار و علیرغم صدور حکم تبرئه و منع تعقیب برای ایشان
تا کنون دستِ کم ۱۷ بار ( ۱۳ بار در طی سه سال و در سال جدید ۴ بار) احضار شدهاند.
هم چنین در اخبار آمده
است که نیروهای اداره اطلاعات در سنندج در روز چهارشنبه ۶ شهریور، آرام زندی فعال
کارگری را به دلایل نامشخصی در منزل بازداشت و به محل نامعلومی منتقل کردەاند.
از دیگر سو معلمان زحمتکش را به جای تکریم، به حبس و شلاق
محکوم می کنند؛ به تازگی یاسر امینی آذر، معلم و فعال صنفی معلمان شهرستان مهاباد توسط
دادگاه انقلاب این شهر به ۱۵ ماه حبس تعزیری محکوم شد، هم چنین محمد تقی فلاحی دبیرکل کانون
صنفی معلمان تهران به ۸
ماه حبس تعلیقی برای مدت سه سال و ۱۰ ضربه شلاق محکوم شده است.
اسرین
درکاله و مریم محمدی، نیز اکرم نصیریان و
ناهید شقاقی، فعالان حقوق زنان هستند که در
مراسم روز جهانی زن که توسط انجمن ندای زنان ایران برگزار شد دستگیر شدند. دو نفر
اول که هم اکنون در بند زنان زندان اوین و در
بازداشت به سر می برند تفهیم اتهام شده اند و دو نفر دوم که با تودیع قرار وثیقه از بازداشتگاه اداره اطلاعات در
زندان اوین آزاد شده بودند به
صورت تلفنی برای حضور در شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین به ریاست قاضی نصیری پور
صبح روز یکشنبه ۱۷ شهریورماه ۹۸ احضار
شدند. هم چنین محبوبه فرحزادی، فعال صنفی معلمان و از اعضای این انجمن
نیز برای روز شنبه ۱۶ شهریورماه به همین شعبه احضار شده بود.
آتنا دائمی فعال زنان و حقوق کودکان، و
گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال زنان و حقوق بشر که برای نوشتن داستان منتشر نشدهای علیه سنگسار در
دفترچه شخصیاش محکوم شد، هر یک در پرونده هایی جدید به خاطر اعتراض به
احکام اعدام سه زندانی کرد و سرود خواندن در زندان، به سه سال و هفت ماه حبس دیگر
محکوم شدهاند که ۲
سال و یک ماه آن اجرایی است. آتنا دائمی هماکنون برای محکومیت ظالمانه قبلی در
حبس است. گلرخ ابراهیمی ایرایی برای محکومیت قبلی ۲ سال و شش ماه در حبس بود و در فروردین ۱۳۹۸ با کفالت آزاد شد.
فعالان علیه حجاب اجباری نیز به احکامی بسیار ظالمانه و سنگین
محکوم شده اند. صبا کردافشاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران با حکم قاضی
ایمان افشاری به ۴۲ سال حبس تعزیری
محکوم شد که ۱۵ سال آن اجرایی است. هم چنین یاسمن آریانی،
منیره عربشاهی و مژگان کشاورز از معترضان به حجاب اجباری، با حکم محمد مقیسه در
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی، هر کدام به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.
خبر بسیار ناگواری نیز در چند روز اخیر شنیدیم.
در اسفند سال گذشته دختری به نام سحر برای دیدن مسابقه فوتبال با لباس مبدل مردانه
به ورزشگاه آزادی میرود و از طرف ماموران شناسایی و بازداشت و پس از چند روز با
وثیقه ۵۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد می شود. وی
در ۱۱ شهریور برای پیگیری پرونده اش به دادگاه
انقلاب میرود و گویا قاضی نبوده و به او گفتهاند که ۶ ماه باید در حبس باشد. او نیز جلوی دادگاه انقلاب اسلامی در
خیابان معلم خودش را به آتش می کشد. در پی این اقدام به بیمارستان سوانح و سوختگی
بیمارستان شهید مطهری منتقل شده و هم اکنون تحت مراقبت پزشکی است و به گفته خواهرش
حالش خوب نیست و ۹۰ درصد سوختگی دارد و ریههایش هم از داخل آسیب دیده است.
در حالی که هر روزه شاهد خبرهایی از
خودسوزی، خودکشی و مرگ های خاموش کارگران، کولبران، زنان، جوانان، کودکان و اقشار
مختلف مردم هستیم که به خاطر بیکاری، بیماری، فقر، تبعیض و هزاران درد بی درمان
دیگر اتفاق میافتد و در نتیجه بیعدالتیها و نابرابریها و تبعیض های گسترده
حاکم بر ایران است. بی تردید مردمی که برای گذران یک زندگی ساده برای خود و
خانوادههای شان در مانده اند و اختلاف طبقاتی و تبعیض و فساد را به چشم خود میبینند،
دیری نخواهد پایید که به نقطه جوش میرسند و مانند سیلی بنیان کن، طغیان می
کنند.
ما مادران پارک لاله ایران این احکام
ظالمانه را به شدت محکوم میکنیم و خواهان آزادی بدون قید و شرط این زندانیان و
سایر زندانیان سیاسی هستیم. ما به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی
آزادی کشی، سرکوب، خشونت، بازداشت، شکنجه، تبعیض، اعترافات اجباری، احکام ظالمانه
و قتل های دولتی سازمان یافته در ایران را به شدت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی
زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو
قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و
قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان
تمامی جنایاتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به
امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این
خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و
تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای رسیدن به آزادی بیان و
اندیشه، حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، رفع هرگونه تبعیض و جدایی
دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و
قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۸شهریور ۱۳۹۸
0 نظر