سرکوب و جنایت مهری است که بر پیشانی حاکمان شرور و جنایت کار حکومت اسلامی ایران از صدر تا ذیل حک شده است و چهره پلید و کریه شان را روز به روز آشکارتر نشان میدهند، زیرا دیگر فرصتی برای تظاهر ندارند و چون حیوانی درنده به جان مردم افتاده اند و در خیابانها و دانشگاهها و مدرسهها و کارخانه ها و هر جایی که صدای اعتراضی بلند شود، میزنند و میکشند و بازداشت می کنند. در زندان ها و پشت درهای بسته نیز به وحشیانه ترین شکل ممکن زندانیان سیاسی ایستاده بر عقیده را شکنجه و قتل عام میکنند، چون به شدت ترسیده اند و ترسشان نیز روز به روز بیشتر میشود، چون هیچ نقطه ی روشنی در کارنامه ی غرق در فسادشان ندارند و خودشان نیز از خشم عمیق مردم نسبت به آنها باخبرند.
آنها این رویه سرکوب و خشونت سازمان یافته و وحشی گری را در دوران های حساس و سرنوشت ساز طول حکومت شان از همان آغاز تا به اکنون نشان داده اند، ولی متاسفانه هنوز هم برخی از روشنفکران به اصطلاح مسالمت جوی ما که بیشتر نگران موقعیت خود هستند، مردم را تشویق به مدارا میکنند. ولی مردمی که بیعدالتی و تبعیض و نابرابری را با پوست و گوشت خود لمس کرده و زندگی خود و خانوادههای شان تباه شده است، دیگر توان تحمل و مدارا با این حکومت انسان کش را ندارند و حاضر نیستند خشم فرو خورده خود را قورت داده و سکوت کنند. نیروهای سرکوب گر حکومت نیز خیلی آشکار شهرها را نظامی کرده و با موتورهای شان جولان میدهند تا در هر کجا تجمعی دیدند، با اسلحه و گاز اشک آور و باتوم به سوی مردم حمله کنند و در صدا و سیما و روزنامه های شان نیز مردم معترض را اشرار خطاب کنند. مردم جان به لب رسیده و شجاع نیز با دست خالی و گاه با سنگ، ولی دست در دست در برابر نیروهای سرکوب گر می ایستند و آنها را به عقب میرانند و صحنههایی زیبا از مقاومت را می آفرینند، درود به شجاعت و مقاومت و پایداری شان.
طی چند روز گذشته مردم خسته از این همه بیداد و تبعیض و فساد که کارد به استخوان شان رسیده است، از صبح جمعه ۲۴ آبان، پس از اطلاع از خبر شوکه کننده سه برابر شدن نرخ بنزین، به خیابانها ریختند و هر روز موج گستردهتری از این اعتراض ها را شاهد هستیم و طی این چهار روز مردم با مقاومتی کم نظیر در برابر گلوله های بی امان این حکومت جنایت کار و نیروهای مختلف سرکوب گرش ایستاده اند.
از روز یک شنبه ۲۶ آبان، به دنبال سخنان علی خامنه ای که نیروهای امنیتی را موظف به «برخورد قاطع» با معترضان کرد و هم چنین با توهینهای حسن روحانی به مردم معترض و هم دستی ارگان های امنیتی، انتظامی، قضایی، ارتباطی و حتی فرهنگی و نشریات، فضای امنیتی در تمام نقاط کشور تشدید شده است. نیروهای سرکوب گر نیز با وحشی گری هر چه تمام تر به جان مردم افتاده اند و لحظه به لحظه خبرهایی از کشتار و زخمی شدن و بازداشت معترضان شنیده می شود. با اینکه مخابرات در بیشتر نقاط کشور اینترنت و حتی تلفنها را عامدانه قطع کرده است تا امکان ارتباط و دسترسی شهروندان با همدیگر در داخل قطع شود و خبرهای سرکوب نیز به خارج از کشور ارسال نشود. در این شرایط که ارتباط ها گاه ناممکن شده است، ولی پارهای از خبرها از گوشه و کنار کشور میرسد و پخش می شود. در بسیاری از شهرها نیروهای گارد ضد شورش وارد عمل شده اند، ولی ایستادگی و مقاومت مردم و جنگ و گریز خیابانی در شهرهای مختلف کشور از شمال تا به جنوب و از شرق تا به غرب کشور ادامه دارد.
در شهرهای مختلف کردستان و خوزستان از جمله؛ در مریوان، سنندج، بوکان، کرمانشاه، جوانرود، رامهرمز، بندر ماهشهر، بهبهان و چند شهر دیگر با وجود فضای به شدت امنیتی، اعتراضات ادامه داشته و همزمان صدای تیراندازی شنیده شده است. در شیراز ایستادگی مردم کم نظیر بوده است و بر مبنای خبری از ایران وایر؛ «یک شنبه شب ۲۶ آبان، هلی کوپتری که برای بردن امام جمعه شهر صدرا در پشتبام منزل او فرود آمده بود، پس از برخاستن به تظاهر کنندگانی که در اطراف خانه او تجمع کرده و شعار می دادند، تیراندازی میکند و در نتیجه تعدادی از معترضان کشته و تعدادی زخمی می شوند. گفته شده که ۲۰ نفر در این تیراندازی ها جان باخته اند.». در صد شهر کشور از جمله؛ تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج، اندیشه، شهریار، اسلام شهر، خاک سفید و قرچک ورامین اعتراض های مردم زیاد و سرکوب و حمله به مردم با اسلحه شدید بوده است. در بیمارستان ها غوغاست و از هر گوشهای صدای فریادهای خانوادههای کشته و مجروح شنیده میشود و در پارهای موارد نیروهای امنیتی جنازه ها را از بیمارستان برده و به خانوادهها تحویل ندادهاند و تهدید کردهاند که نباید اطلاع رسانی کنند. در ۲۷ آبان تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از اعتراضات مردم در شهرهای مختلف مورد یورش وحشیانه نیروهای سرکوب گر قرار گرفت و ۲۸ آبان دانشجویان معترض را در دانشگاه تهران زندانی کرده بودند.
تا لحظه نوشتن این بیانیه، طی خبرهای تأیید شده و تأیید نشده؛ گفته شده نزدیک به ۲۰۰ نفر از معترضان کشته و ۳۰۰۰ نفر زخمی و بیش از ۱۰۰۰ نفر بازداشت شدهاند. در گزارش عفو بین الملل آمده است: «حداقل ۱۰۶ تن در ۲۱ شهر ایران کشته شده و صدها تن نیز زخمی شده اند. از نظر این سازمان شمار واقعی کشته شدگان بسیار بیش از این تعداد است». این روند خشونت بار سرکوب و بازداشت و قتل جوانهای شجاع که برای رهایی از این همه بیداد ایستاده اند، توسط نیروهای سرکوب گر حکومت در شهرهای مختلف کشور ادامه دارد. ایستادگی مردم نیز در برابر این سرکوب ها نه تنها متوقف نشده، بلکه شعله فروزان آن روز به روز عمیقتر و گستردهتر میشود و شعار مرگ بر دیکتاتور، فریاد فریاد از این همه بیداد، و نترسید نترسید ما همه با هم هستیم از هر گوش و کناری شنیده می شود.
از سوی دیگر در هفته گذشته خبر بازداشت یکی از مجریان قتل عام کشتار تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت کرج به نام حمید نوری (با نام مستعار حمید عباسی) در سوئد، موجی از امید برای دانستن و کشف حقیقت جنایت های دهه ی شصت و به ویژه کشتار تابستان ۶۷ را در دل تمامی دادخواهان زنده کرد. از خانوادههای زخم خورده و دادخواه دهه ی شصت گرفته که سالها زیر تیغ این حکومت و در این سوی دیوار زندان ها و گورستان ها شجاعانه ایستاده و تلاش کردهاند تا حکومت را به پاسخگویی بکشانند و یاد و نام عزیزان خود را در خاوران و خاوران ها زنده نگاه دارند، تا دیگر خانوادهها و فعالان سیاسی که به اجبار تن به تبعید داده و در خارج از کشور مشغول فعالیت هستند، تا زندانیان سیاسی جان به در برده که سالها در درون زندان ها شاهد شکنجه ها و جنایت های این حکومت سرکوب گر بودهاند و پس از آزادی نیز یک دم از افشای جنایت های این حکومت غافل نشدند و بازداشت حمید نوری نیز با تلاش آنها انجام شده است. امید که این بازداشت تا جمع آوری شواهد و مدارک لازم از طرف شاکیان و شاهدان، تمدید و دادگاهی عادلانه و علنی برای بررسی این جنایت ها تشکیل شود تا حداقل بخشی از حقایقی که در طی این سالها تمامی مسئولان حکومت متحدانه سعی در پرده پوشی و انکار آن داشتند، روشن شود.
ما نیز همراه تمامی این عزیزان امیدواریم محاکمه ی حمید نوری به روشن شدن حقایقی که سالها خانوادهها و دیگر بازماندگان برایش تلاش کرده و با آزار و اذیت مداوم روبرو بوده اند، کمک کند و باعث شود که مبارزه با مصونیت از مجازات راه هموارتری را طی کند تا جنایت کاران نتوانند با خیالی آسوده معترضان را در خیابانها و در زندان ها بازداشت و شکنجه کرده و بکشند. با امید به روزی که راه تکرار بر جنایت در ایران بسته شود.
ما مادران پارک لاله به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، ضمن پیشتیبانی از اعتراض های به حق مردم ایران در چند روز گذشته برای رسیدن به حقوق انسانی شان، با خانوادههایی که عزیزان شان را در این راه از دست دادند، ابراز همدردی میکنیم و با قلبی پر از درد و خشم به آنها تسلیت میگوییم و همراه شان دادخواه این بیعدالتیها خواهیم بود. ما تمامی جناح های در قدرت از صدر تا ذیل را در این سرکوب های سازمان یافته سهیم میدانیم و شکنجه و بازداشت و قتل معترضان را به شدت محکوم میکنیم و اطمینان میدهیم که روزی نه چندان دور، تمامی جنایت کاران را به دادگاهی مردمی خواهیم کشاند.
ما خواهان: ۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایاتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای رسیدن به ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۲۹ آبان ۱۳۹۸
0 نظر