خبرگزاری هرانا
منیره عربشاهی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین نامهای در خصوص وضعیت بهداری زندان اوین و مشکلات و موانع زنان زندانی برای دریافت خدمات درمانی و اعزام به بیمارستان نوشته است. خانم عربشاهی در بخشی از این نامه با اشاره به وضعیت نامناسب جسمی سمانه نوروز مرادی میگوید “ماههاست که سمانه با عفونت شدید سینه مواجه شده و به تازگی با بزرگتر شدن توده ایجاد شده در سینه که طی آزمایشات، سونوگرافی و ماموگرافی که البته در فرآیند طولانی مدت در بیمارستانهای خارج از زندان به عمل آمده، هایپر شدن وضعیت سرطانی سینه مشخص شده و با وجود گذشت چند ماه از دستور پزشک جراح مبنی بر تخلیه سینه، تا این لحظه هیچ اقدامی از سوی بهداری زندان اوین صورت نپذیرفته است”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، منیره عربشاهی فعال مدنی محبوس در زندان اوین روز یکشنبه ۱۳ بهمن ماه ۱۳۹۸، طی نامهای به مشکلات و معضلات زنان زندانی در اوین در خصوص معالجه بیماری و رسیدگی به وضعیت سلامت آنان نوشته است.
متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است عینا در ادامه میآید:
“اینجا اوین است. زندانی که از آن به هتلی ۵ ستاره و لاکچری یاد میشود. شاید این عنوان چندان هم نابجا نباشد اما فقط برای آن دسته از رانت خواران و مختلصین شکم بارهای صدق میکند که شیره جان مردم را با حرص و ولع تمام نشدنی آنقدر دوشیدند و خوردند که از بوی تعفن مذبله هایشان مشام ملت آزرده شد و خودشان را راهی زندان کرد. اما چه باک که این یغماگران مال ملت با اعتباری که از متاع دزدی عایدشان شده در زندان هم بستری برای سروری و عیش خود مهیا ساختهاند و از طریق زندانبانان زرخرید قادرند از شیر مرغ تا جان آدیمزاد را در اختیار داشته باشند. اما به رسم روزگار در کنار هر کاخی، کوخی هم وجود دارد و آن کوخ موسوم است به بند نسوان به لفظ پرسنل زندان و بند زنان به بیان زندانیان سیاسی محبوس در آن.
زنانی که به لحاظ مبارزات سیاسی، فعالیتهای مدنی و یا اعتقادات دینی خود با حکمهای سبک و سنگین پشت دیوارهای مرتفع آن عمر را سپری میکنند. آنچه در این گوشه از زندان در گذر است، از حوصله این نوشتار خارج است.
آنچه نگارنده سعی در مطرح کردنش دارد اوضاع بس نابسامان بخش بهداشت و درمان مستقر در این زندان و اقدامات دیرهنگام اعزام بیماران زندانی به مراکز بیمارستانی خارج از زندان است.
قبل از هر سخنی باید به این نکته توجه شود که هر فرد زندانی اعم از مرد یا زن در فرآیند دستگیری، بازجوییهای مکرر، نگهداری در سلولهای انفرادی، تهدیدها، تطمیعها، دوری از خانه و خانواده و حبسهای طولانی مدت در معرض آسیبهای جدی روحی، روانی و حتی جسمی قرار میگیرد که مستلزم رسیدگیهای بهداشتی، درمانی و روانی است و زندان موظف به ارائه خدمات و مراقبتهای پزشکی به زندانیان است.
زنان علاوه بر موارد یاد شده به دلایل گوناگون مستعد برخی بیماریهای خاص زنانه هستند که در صورت بروز علائم باید به موقع از خدمات پزشکی بهرهمند شوند. گاهی تاخیر در اقدامات درمانی، تاثیرات جبران ناپذیری در روند بهبود و سلامت بیمار باقی میگذارد.
با این تفاسیر، بهداری اوین در ارائه خدمات بخصوص بیماران زندانی زن مسیر سیر نزولی در پیش گرفته است. (شاید عدم خدمت رسانی صحیح و به موقع شامل بندهای عمومی زندانیان مواد با جرایم عادی نیز باشد).
بهداری اوین از ابتداییترین امکانات پزشکی و دارویی گه محقرترین خانههای بهداشت در مناطق روستایی از آن بهرهمند هستند، محروم است.
به علاوه عدم وجدان حرفهای و یا تشخیص صحیح بیماری از سوی از پزشکان بهداری اوین حس بی اعتمادی بند زنان را برانگیخته است. به عنوان نمونه یکی از زندانیان جوان عصب مچ پایش دچار آسیب دیدگی میشود، پزشک بهداری بدون هیچگونه معاینهای عکس و ام آر آی و یا آزمایشی مشکل وی را دیابت تشخیص میدهد.
یکی دیگر از زندانیان نیز دچار سرگیجه میشود، پزشک حاضر در بهداری بدون گرفتن فشار دستور تزریق سرم میدهد و چون پی میبرد که سرم در بهداری وجود ندارد به بیمار میگوید مشکلی ندارد و برایش خوردن یک حبه قند تجویز میکند.
باید به این نکته اشاره شود که پزشکان بخش بهداری بنا بر دستور مقامات اطلاعاتی حق دست زدن به زنان بیمار زندانی را ندارند از این رو نمیتوانند در صورت لزوم فشار آنان را بگیرند و یا میزان ضربان نبضشان را بسنجند. اتفاق افتاده بیماری در اثر تشنج بر زمین افتاده و پزشک هیچ واکنشی از خود بروز نداده است.
گرچه پزشکان طبق سوگندی که یاد کردهاند، منعی جهت لمس و معاینه زن بیمار، با رعایت موازین اخلاقی و حرفهای ندارند اما در بخش بهداری اوین از ترس استنطاق و مواخذه اطلاعات چیان ترجیح میدهند فاصله یک متری خود را با زنان زندانی اما بیمار حفظ کنند. شاید در نگاه اول این نوع رفتارها بیشتر به یک نمایش طنز شبیه باشد اما این گوشه بسیار کوچکی از واقعیتی است که جریان دارد.
اما در ادامه این نوشتار باید به حکایت تلخی اشاره کرد و آن حکایت دردها و عذابهای شبانهروزی سمانه نوروزی مرادی زندانی سیاسی بند زنان اوین است که دیگر خوردن هیچ قرص و داروی مسکنی قادر به فروکش کردن و یا تخفیف زجری که از بیماری لوپوس میکشد، نیست.
لوپوس نوعی از بیماری مهلک خود ایمنی است که بدن برای مقابله با عوارضی چون استرس، اضطراب و سایر عفونتها با عکسالعمل معکوس و ضربه زدن به بدن فرد مبتلا عمل میکند و باعث تورم و عدم تحرک و درد شدید مفاصل میشود. از آنجایی که داروی درمانی قطعی برای این بیماری نیست و داروهای تجویز شده برای این بیماری کورتون و مسکن جهت کاهش درد است، عوارضی ناشی از مصرف این داروها سبب بروز مشکلاتی برای چشمها، کلیه، کبد، قلب و سایر اعضای بدن میشود. در کنار چنین بیماری مهلکی، سمانه ماههاست با عفونت شدید سینه مواجه شده و به تازگی با بزرگتر شدن توده ایجاد شده در سینه که طی آزمایشات، سونوگرافی و ماموگرافی که البته در فرآیند طولانی مدت در بیمارستانهای خارج از زندان به عمل آمده، هایپر شدن وضعیت سرطانی سینه مشخص شده و با وجود گذشت چند ماه از دستور پزشک جراح مبنی بر تخلیه سینه، تا این لحظه هیچ اقدامی از سوی بهداری زندان اوین صورت نپذیرفته است. به تازگی با معاینه مجدد پزشک زنان زندان شرایط بیماری وی را اورژانسی تشخیص داده که باید سریعا به بیمارستان اعزام شود. اما با کوتاهیهای عوامل زندان و نگرفتن وقت جراحی از بیمارستان سمانه با وجود اورژانسی بودن وضعیتش هنوز عمل نکرده و این سهل انگاری کادر بهداری زندان باعث پیشرفت عفونت سینه و حملههای مکرر لوپوس به وی شده است.
عدم اعزام به موقع، از معضلاتی است که زندانیان اوین را در حیطه خطر قرار داده و علیرغم گزارشات، پیگیریها و گفتوگوهای مکرر زندانیان هیچگونه سیاستی جهت سهولت این امر مهم و حیاتی صورت نپذیرفته است.
منیره عربشاهی / ۱۳ بهمن ماه ۱۳۹۸ / بند زنان زندان اوین”.
در ارتباط با نویسنده این نامه گفتنی است، منیره عربشاهی، فعال مدنی روز پنجشنبه ۲۲ فروردینماه امسال در پی مراجعه به بازداشتگاه وزرا در تهران جهت پیگیری وضعیت دخترش یاسمن آریانی که یک روز پیش از آن بازداشت شده بود، بازداشت و یک روز بعد به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
خانم عربشاهی اوایل مردادماه امسال توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه از بابت اتهامات “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا” مجموعا به ۱۶ سال حبس محکوم شد. این حکم نهایتا توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی حسن بابایی، به ۹ سال و ۷ ماه حبس تقلیل یافت. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال و شش ماه حبس تعزیری از بابت اتهام “تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا” در خصوص خانم عربشاهی قابل اجرا خواهد بود. در جریان این پرونده، در مراحل بازپرسی در دادسرا، دادگاه بدوی و در مرحله تجدیدنظر اجازه ورود به وکلا داده نشد و دادگاه از دریافت لایحه دفاعیه وکلای مدافع متهمان نیز خودداری کرد.
خانم عربشاهی در تاریخ ۲۲ مردادماه ۹۸ همراه با دخترش یاسمن آریانی و مژگان کشاورز دو هم پرونده ای خود و صبا کردافشاری از زندان قرچک ورامین به بند زنان زندان اوین منتقل شدند.
0 نظر