اخبار روز
مخالفت با حکم اعدام میرود که جزیی از فرهنگ عمومی شود و این نافی
تلاش ۴۰ سالهی حاکمان برای ساختن حربهی
هراس از حکم اعدام است. مخالفت با بازداشت معترضان، مخالفت با اعترافات اجباری و
مخالفت با اعدام صورتهای مختلف یک خواست است: خواست آزادی بیان
کانون نویسندگان ایران با انتشار اطلاعیه ای تحت عنوان «سه گام در سرکوب آزادی بیانه معترضان» به احکام اعدام و زندان خانواده ی افکاری اعتراض کرد. در این بیانیه آمده است:
نوید، وحید و حبیب
افکاری ، سه برادر، پس از اعتراضات مرداد ۹۷ بازداشت و بعد از گذراندن یک دوره بازجویی طولانی در دادگاه محاکمه
شدند. نوید به دو بار اعدام و ۶ سال زندان و وحید و حبیب مجموعا به ۸۱ سال زندان و تحمل
دهها ضربه شلاق محکوم شدهاند. اخبار مربوط به آنها اخیرا در فضای مجازی منتشر
شده است. برادران افکاری میگویند اعترافات آنها مبنی بر مشارکت در قتل یک مامور
امنیتی زیر فشار شکنجه گرفته شده است. مادر این سه جوان نیز در ویدیویی از همهی
کسانی که صدایش را میشنوند خواسته است کمک کنند تا احکام پسرانش لغو شود.
سه برادر در اعتراض
به وضع معیشتی اسفناکی که هر روز بر ابعاد آن افزوده میشود، شرکت کرده و بازداشت
شدهاند. اعتراض بخشی از آزادی بیان و حق پایهای انسان و هر شهروند است.
بازداشت شهروند
معترض گام نخست در سرکوب آزادی بیان اوست. سه جوان متهم گفتهاند
که در جریان بازجوییها و روند دادرسیای که دو سال به درازا کشیده، مورد شکنجههای
شدید قرار گرفته و ناچار به اعتراف علیه خویش و خویشان شدهاند. این فقط ادعای
آنها نیست. در چند دههی اخیر بازداشتشدگانی بسیار از “اعترافات اجباری”، از سخن
گفتن زیر فشار علیه خویش اینجا و آنجا گفته و نوشتهاند.
در این نوع رفتار ستمگرانه گذشته از رنج شدید و هتک حرمت بازداشتی، حق آزادی بیان او وقتی وادارش میکنند حرفهایی بزند که قبولشان ندارد، زیرپا گذاشته میشود؛ این گام دوم در سرکوب آزادی بیان معترضان است. اصولا سخنان کسی که از او سلب اختیار شده است اعتبار ندارد، حتی اگر علیه خودش باشد.
گام سوم در سرکوب
آزادی بیان صدور حکم و خاصه حکم اعدام است. پیشتر نیز در نوشتههایی دیگر از این
دست اشاره کردهایم که اعدام در ایران اقدامی ضد آزادی بیان است؛ زیرا برای ایجاد
رعب و وحشت در دل و ذهن مردم ، برای زدن قفل خاموشی بر زبان ها و زبانههای
اعتراض انجام میگیرد.
شرایط کنونی جامعه
مانند دههی ۶۰ نیست که حکم اعدام
فراوان، سریع و آسان صادر و اجرا میشد. سبب همین است که حاکمان برای موجه جلوه
دادن احکام اعدام در افکار عمومی اتهام “قتل” یا اتهامهای همردیف آن را به
محکومان نسبت میدهند. بیتردید هر کس قتلی انجام داده باشد باید محاکمه و مجازات
شود؛ اما محاکمه، آنهم هنگامی که به امر عمومی همچون اعتراض مردم مربوط است، باید
علنی، مقابل چشم جامعه، و به معنای وسیع کلمه عادلانه انجام بگیرد. در غیر این
صورت قابل پذیرش نیست. همچنین “اتهام قتل” حتی اگر در روند دادرسی کاملا شفاف به
تمامی ثابت شده باشد، به حکم اعدام مشروعیت و شرف نمیدهد به ویژه که در همین هفتههای
اخیر میلیونها نفر با فریاد “اعدام نکنید” و “نه به اعدام” مخالفت خود را اعلام
کردهاند و هنوز پژواک آن در فضای مجازی به گوش میرسد. مخالفت با حکم اعدام میرود
که جزیی از فرهنگ عمومی شود و این نافی تلاش ۴۰ سالهی حاکمان
برای ساختن حربهی هراس از حکم اعدام است. مخالفت با بازداشت معترضان، مخالفت با
اعترافات اجباری و مخالفت با اعدام صورتهای مختلف یک خواست است: خواست آزادی بیان
کانون نویسندگان
ایران