آنک قصابانند
بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان. بخشی از شعر «در این بنبست» احمد شاملو
سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشتار وحشیانهی فعالان سیاسی ـ مدنی و دگراندیشان در زندانها، در خانهها و در خیابانها و فساد عمیق ساختاری و سیستماتیک حکومت جنایتکار و تمامیتخواه اسلامی ایران برای محروم کردن مردم از برخورداری از حداقلهای زندگی انسانی و اجتماعی بیداد میکند و هر روزه شاهد خیزشهای پیوستهی مردم در شهرهای مختلف ایران هستیم. مسئولان ظالم و فاسد حکومتی نیز به جای حل مشکلات کمرشکن مردم، با بیشرمی تمام، دوباره این چرخهی خشونت، سرکوب، فساد، تبعیض، کشتار و بیعدالتیهای عمیق ساختاری را تکرار و تکرار میکنند.
در یک ماه گذشته شاهد تجمعهای گستردهی مردم در شهرهای مختلف ایران از جمله؛ خوزستان، اصفهان، کرج، تبریز، تهران و غیره در اعتراض به بی آبی، گرانی سرسام آور، تورم فزاینده، فقر و فلاکت گسترده و افزایش فاصله طبقاتی بودهایم. اعتراضهای دیگری نیز بهطور پیوسته در جریان است از جمله؛ اعتراضهای سراسری معلمان، بازنشستگان، کارگران برای برخورداری از حقوق عادلانه و بدون تبعیض، اعتراض زنان علیه تبعیض جنسیتی، اعتراض نویسندگان، دانشجویان، روزنامه نگاران و روشنفکران به سانسور و برای برخورداری از آزادی بیان و اندیشه و قلم، اعتراض خانوادههای دادخواه برای دادخواهی و کشف حقیقت و جلوگیری از تکرار سرکوب، بازداشت، جنایت و برقراری عدالت. در روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه (۱۶، ۱۷ و ۱۸ خرداد)، نیز شماری از بازنشستگان تأمین اجتماعی در اعتراض به مصوبه اخیر دولت مبنی بر افزایش ۱۰ درصدی حقوق آنها و عدم همسانسازی حقوقشان طبق مصوبات مجلس، در شهرهای مختلف ایران به شکل هماهنگ به خیابان آمدند و تجمع کردند. آنها شعار میدادند: « تا حق خود نگیریم، از پای نمینشینیم»، «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، «رئیسی حیا کن، مملکت را رها کن»، «ما همه با هم هستیم، ظلم و ستم شکستیم»، «فریاد فریاد، از این همه بیداد»، «فقط کف خیابون، به دست میآید حقمون».
در ماهها و روزهای گذشته تعداد زیادی از اعضای تشکلهای مستقل کارگری و معلمان را بازداشت کردهاند. اسکندر لطفی (سوران) عضو انجمن صنفی معلمان مریوان، از ۱۰ خرداد در اعتراض به فشار بازجویان برای گرفتن اعتراف اجباری و ادامه غیرقانونی بازداشت خود، در زندان سنندج اقدام به اعتصاب غذای خشک کرد. اصغر امیرزادگان معلم بازنشسته و فعال صنفی نیز ۲ روز پس از او در زندان عادل آباد شیراز اقدام به اعتصاب غذا و دارو کرد. تا کنون تعداد زیادی از معلمان در حمایت از آنها و برای آزادی معلمان زندانی اقدام به اعتصاب غذا کردهاند. رضا شهابی نیز در ۱۵ خرداد در تماس تلفنی با خانوادهاش اعلام کرد که اگر تا ۲۲ خرداد آزاد نشود، اعتصاب غذا خواهد کرد.
اعدام زندانیان سیاسی و عادی زیر سلطهی دیکتاتوری اسلامی ایران بیوقفه ادامه دارد. سازمان حقوق بشر اهواز «اهرو»، از اعدام ماجد عموری و قدیر ناصری دو زندانی سیاسی عرب خبر داد. بنا به گزارش این سازمان، عموری اهل خلفیه (رامشیر) و ناصری ساکن معشور (ماهشهر) صبحگاه سهشنبه، ۱۷ خرداد در زندان سپیدار اهواز اعدام شدند. همچنین یک سایت محلی به نام «حالوش» از اعدام ۱۲ زندانی عادی ( یک زن و ۱۱ مرد) به اتهام قتل و مواد مخدر خبر داد که در در روز دوشنبه ۱۶ خرداد در زندان مرکزی زاهدان، مرکز بلوچستان به صورت دسته جمعی اعدام شدند. نام خانوادگی این زن گرگیج از شهرستان زهک است که از سال ۱۳۹۸ به اتهام قتل همسرش در زندان بوده است. در خبرگزاریهای دولتی این خبر اعلام نشده است.
جنایت متروپل نیز زخمهای بسیاری را دوباره تازه کرد. زخمهایی که ناشی از فساد عمیق ساختاری و فساوت حکومت است که مدام جانهای بسیاری را میگیرد و مردم را خانه خراب میکند. مردم آبادان و بسیاری از شهرها از جمله؛ اهواز، خرمشهر، شاهینشهر، اندیمشک، دزفول، بهبهان، بوشهر، اصفهان و غیره در اعتراض به کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان زیر آوار متروپل به خیابانها آمدند و تجمع کردند و علیه مسئولان شریک در این جنایت شعار دادند و خواهان پاسخگویی، محاکمه و مجازات آنها شدند. ساختمان ده طبقه متروپل ظهر دوشنبه ۲ خرداد در آبادان فرو ریخت و تاکنون نزدیک به ۵۰ نفر جانباخته از زیر آوار خارج کردهاند. طبق برخی خبرها تعداد کشته شدگان بیش از این تعداد هستند و بی تردید بسیاری زخمی شدهاند که از عاقبتشان اطلاعی در دست نداریم و به نظر میرسد که آواربرداری برای یافتن پیکرهای احتمالی جانباختگان پایان یافته است. گفته شده تعداد زیادی کارگر در این ساختمان نیمه تمام مشغول به کار بودند و کشته شدند. نام تعدادی از کشته شدگان عبارتاند از؛ علیرضا حمادی، دریس کعبی، محمد حمیدیان پور، عبدالامیر و عبدالرحمان بهبهانی، کریم بندری مقدم، منصور عیدانی، حمید فالیپور، منصور تقیپور، منذر مطوری، عرفان و فوزی جلیلیان، محمدحسین قیصری، طارق (بنی تمیم)، خیرالله دریس، ابراهیم مقدم، محمدپور و بسیاری دیگر. سه جوان به نامهای مریم قربانی، همسرش رامین معصومی و خواهر او شیرین معصومی نیز در میان کشته شدگان بودند که کافهای را در این ساختمان راه انداخته بودند. در خبرها آمده است که ۵ کودک به نامهای ملیکا و میترا صالحیان پور، مسیح صادقی، آرین و حمیدرضا جلیلیان نیز جزو کشته شدگان آوار متروپل بودند.
چقدر تلخ و دردناک است که کودکان و جوانان نیز در کشور ما ایران به جای زندگی و شادی، به طرق مختلف کشته میشوند. عزاداری خانوادههای داغدار کشته شدگان در آبادان با سوز و گداز بسیار و حرکتهای جمعی همراه بود و هست و دل هر بینندهای را به شدت به درد میآورد و میلرزاند و خشم ما را از این نظام کثیف و تمام مسئولان فاسد آن که تنها و تنها به دنبال حفظ قدرت و ثروت خود هستند، دو چندان میکند و نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.
ما مادران پارک لاله ایران، تأسف عمیق خود را برای کشته شدگان فاجعهی متروپل در آبادان ابراز میداریم و به خانوادههای داغدار آنها تسلیت میگوییم و خود را شریک غم و همدردشان میدانیم و مصرانه خواهان روشن شدن حقیقت و پاسخگویی مسئولان و مجازات عاملان این جنایت هستیم. مردم زحمتکش آبادان همواره زیر شرایط فاجعه باری زندگی کردهاند. در ۸ سال جنگ ایران و عراق زیر بمبارانهای شدید بودند و بسیاری از زندگیها نابود و بسیاری آواره شدند و بی تردید با سختیهای فراوان توانستهاند زندگی دوباره خود را بسازند. حالا نیز زیر آوار فساد حکومتی در ساختمان متروپل تعداد زیادی کشته و زخمی شدند و زندگی خانوادههایشان نیز نابود شد.
در همین روزها نیز شاهد حضور جرثقیلها برای تخریب دوباره گورستان خاوران بودیم. گورستانی که پیکر فعالان سیاسی مبارز و دگراندیش را از تیرماه ۱۳۶۰ تا کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در دل خود دارد. مبارزانی که برای ساختن دنیایی انسانی و بهتر تا پای جان شجاعانه ایستادند و در بیدادگاه های حکومت اسلامی ایران وحشیانه زندانی، شکنجه و کشته شدند و مخفیانه و به دور از چشم خانوادهها و جامعه در گورهای فردی و جمعی خاوران پنهانشان کردند.
خاوران و خاورانها در سراسر ایران طی این چهار دهه بارها مورد حمله و تخریب نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفتند، ولی گورستان خاوران در جنوب شرقی تهران، چند ویژگی منحصر به فرد دارد و به همین دلیل حکومت به شدت از آن میترسد. ۱) این گورستان در خرداد سال ۱۳۶۰ برای غیر مسلمانها و چپ ها در نظر گرفته شد. ۲) به نظر میرسد که پیکر هیچ کدام از مبارزان پنهان شده در این گورستان را به خانوادهها تحویل نداده اند. ۳) چهار دهه مقاومت، مبارزه و پایداری مادران و خانوادههای خاوران در خاوران و در خانهها برای دادخواهی، منبعی برای الهام سایر خانوادههای دادخواه در ایران شده است. ۴) فوت شدگان جامعه بهایی در کنار کشته شدگان گورستان خاوران دفن شدهاند و تعدادی از آنها نیز جزو کشته شدگان پنهان شده در خاوران هستند. در طی این سالها بارها گورستان خاوران را تخریب کردند یا جامعه بهایی را مجبور کردند که فوت شدگان خود را بر روی گورهای جمعی خاوران دفن کنند که با مقاومت خانوادهها و جامعه بهایی روبرو شدند. در سال گذشته نیز ده گور بر روی گورهای جمعی خاوران کندند و جامعه بهایی را مجبور کردند که فوت شدگان خود را در این گورها دفن کنند که با اعتراض شدید خانوادههای خاوران در ایران و خارج از کشور و جامعه بهایی مواجه شدند و متوقف شد.
امسال در ششم خرداد خانوادهها شاهد تخریب دیوار قدیمی و نردههای خاوران و نشانههای بر آن و جایگزینی دیوار بتنی بلند و نصب چندین دوربین در داخل و خارج از خاوران بودند و باز اعتراض خانوادههای خاوران در داخل و خارج از کشور را به دنبال داشت و انتظار میرود که جامعه بهایی نیز به این سرکوبها و شکنجهها که به یک رویه عادی حکومت اسلامی ایران تبدل شده است، اعتراض کنند. خاوران حافظهی تاریخی کشتار دگراندیشان در دههی شصت است. مبارزانی که در دفاع از آزادی عقیده و بیان و برای ساختن دنیایی انسانی و عادلانه شجاعانه مبارزه کردند و کشته و سر به نیست شدند و این سند جنایت باید حفظ شود.
جان مردم برای مسئولان حکومت اسلامی ایران هیچ ارزشی ندارد و متأسفانه هر روزه خبر کشته شدن تعدادی از مردم چون پتکی سنگین بر سرمان کوبیده میشود که به دلیل عدم رعایت استانداردهای لازم و بیمسئولیتی این حکومت خونریز برای محافظت از جان مردم و نبود پاسخ گویی، باز انسانهای دیگری از پیر و جوان تا کودک کشته شدند و خانوادههای آنها را داغدار کردند. هماکنون در خبرها به نقل از ایرنا آمده است: «قطار مسافربری طبس - یزد ساعت ۵:۳۰ دقیقه بامداد امروز چهارشنبه در کیلومتر ۵۰ محور طبس - یزد (ایستگاه مزینو) بعلت برخورد با یک دستگاه بیل مکانیکی از ریل خارج شد.». هنوز اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان و مجروحان در دست نیست و گفته شده در این حادثه دلخراش حداقل ۲۱ نفر کشته و ۵۰ نفر مجروح شده اند. با تأسف فراوان و اندوه عمیق قلبی به خانوادههای کشته شدگان تسلیت میگوییم و همدردشان هستیم.
ما مادران پارک لاله ایران بهعنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، معتقدیم برای دستیابی به آزادی، دموکراسی و برقراری عدالت اجتماعی و رهایی از این ساختار به شدت فاسد، تمامیتخواه و سرکوبگر که با زندگی مردم بازی میکنند، ضرورت دارد که جنبش های مستقل و مردمی همراه و هم صدا با هم حرکت کنیم. ما از اعتراضها و اعتصابهای کارگران، معلمان، بازنشستگان و تمامی زحمتکشان و دادخواهان برای برخورداری از آزادی و عدالت اجتماعی حمایت میکنیم و این چرخهی سرکوب، بازداشت، شکنجه، کشتار و حذف دگراندیشان و بی عدالتی، تبعیض و نابرابریهای عمیق اجتماعی را به شدت محکوم میکنیم و از تمامی آزادیخواهان و دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوند: ۱) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی، عادلانه و مردمی. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز و ارتجاعی حکومت جنایتکار اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۸ خرداد ۱۴۰۱ / ۸ ژوئن ۲۰۲۲
0 نظر