شانزدهم آذر از هفتاد سال پیش در سال ۱۳۳۲ روز دانشجو نامیده شد. مناسبت این روز نیز به دلیل کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه فنی به نامهای مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی و دستگیری و زخمی شدن صدها دانشجو در حملهی وحشیانه ارتش و نیروهای امنیتی به دانشجویان در دانشگاه تهران بود که به محاکمه دکتر محمد مصدق و از سرگیری روابط با بریتانیا و دیدار ریچارد نیکسون معاون ريیس جمهور وقت آمریکا به ایران اعتراض داشتند. در تمام دوران ستم شاهی، نیروهای فعال و آگاه و دانشجو جزو کسانی بودند که مورد سرکوبهای شدید نظام پادشاهی و نیروهای نظامی و امنیتی ساواک بودند.
در حاکمیت ارتجاعی فاشیستی اسلامی ایران نیز سرکوب فعالان سیاسی و اجتماعی که بسیاری از آنها از مبارزان جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، جنبش رفع ستم ملی و دگراندیشان بودهاند، همواره تحت شدیدترین سرکوبها، محرومیتها، اخراج ها، تعلیقها، بازداشتها، شکنجهها و اعدامها قرار گرفتهاند و این رویهی ظالمانه همچنان ادامه دارد. اگر تنها به روند ناعادلانهی ستاره دار کردن، تعلیقها و اخراجها و بازداشت دانشجویان نیم نگاهی بیاندازیم، مشاهده میکنیم که حداقل در یک سال گذشته پس از قیام «زن، زندگی، آزادی» چه تعداد از دانشجویان از حق تحصیل و زندگی محروم شدهاند. یاد تمام مبارزان راه آزادی و برابری و عدالت اجتماعی، به ویژه دانشجویان گرامی باد.
در پانزده سال پیش در آبان سال ۱۳۸۷ کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای روز سیزدهم آذر را به یاد دو جان باختهی راه آزادی بیان و اندیشه، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. امسال نیز بیست و پنجمین سالگرد دادخواهی قتل سیاسی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده است و یاد آنها و بکتاش آبتین و تمام کشته شدگان قتلهای سیاسی سال ۱۳۷۷ را گرامی میداریم. مبارزه با سانسور نه تنها مبارزه برای پایان دادن به محدود و محروم کردن انسانها از حق داشتن آزادی بیان و اندیشه و قلم و خبررسانی و خبرگیری و دسترسی آزادانه به حقایق ایران و جهان است، بلکه، مبارزه با سرکوب و تبعیض نیز هست و ما میدانیم که تمام این سرکوبها، سانسورها، خشونتها، شکنجهها و جنایتها با تبعیض مضاعف ستم جنسی – جنسیتی و تحقیرهای مرد – پدرسالاری و تجاوز به زندگی و بدن انسانها و زن ستیزی همراه بوده است.
واقعیت تلخ این است که حاکمیت فاشیستی اسلامی ایران با اعمال ساختار سیستماتیک سرکوب، سانسور و انواع تبعیض و مرد – پدرسالاری نه تنها دگراندیشان را از حق زندگی آزادانه و عادلانه محروم کرده بلکه توانسته با تبعیض جنسی – جنسیتی فجایع بسیاری را به جامعه تحمیل کند. مزدوران حکومتی نیز از همان ابتدا از هر ابزاری حتی تجاوز استفاده کردهاند تا بتواند مبارزان را مورد ارعاب و تحقیر شدید قرار دهند و بدین وسیله بسیاری را از صحنهی مبارزه و مقاومت در برابر این بیعدالتیها دور کنند یا بسیاری را به خودکشی یا زن کشی یا خودسوزی سوق دهند. همگی ما تحمیل حجاب اجباری و تجاوز و شکنجههای جنسی – جنسیتی را در تمام این سالها خوب به خاطر داریم که چه فجایعی آفریدند و چگونه توانستند نیمی از جمعیت پویای جامعه یعنی زنان را با تزریق فرهنگ مرد – پدرسالاری از طریق کتابها و اشاعهی خرافات و تبلیغات مذهبی و زندگیهای تحمیلی و سراسر تبعیض، به طرق مختلف شکنجه دهند و سرکوب کنند. ولی مبارزات مستمر و شجاعانهی زنان و مردان مستقل و برابریخواه، دگراندیشان، دگرباشان و جامعهی کوئیر در طی این سالها به اشکال مختلف و به ویژه پس از قیام «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که انسانهای مبارز و آگاه و به ویژه زنان و جوانان و حتی نوجوانان شجاع ما که تا پای جان هم برای پایان دادن به این بیعدالتیها و تبعیضها و فرهنگ مرد-پدرسالاری ایستادهاند، دیگر حاضر نیستند تن به این همه سرکوب و سانسور و تبعیض بدهند و صدایشان را به طرق مختلف بلند میکنند.
پانزدهم آذر نیز مراسمی برای گرامیداشت چهلمین روز قتل حکومتی آرمیتا گراوند در قطعه ۹۹ بهشت زهرا برگزار شد. آرمیتا دختر نوجوانی بود که به خاطر مبارزه با حجاب اجباری جان شیرین خود را توسط حجاببانهای حافظ تبعیض و منافع رژیم از دست داد و حاکمیت اسلامی ایران همچنان حقیقت را سانسور، انکار و تحریف میکند و هنوز نمیدانیم در آن واگن قطار چه بلایی بر سر این دختر شجاع و نازنین و هنرمند آوردند. همچنان که نمیدانیم در آن ۲۸ روزی که آرمیتا در بیمارستان نظامی فجر در کما بود چه بلایی بر سر او و خانوادهاش که هزاران آرزو داشتند، آوردهاند. همان بلایی که بر سر ژینا(مهسا) امینی و هزاران جوان و نوجوان عاشق دیگر در قیام «زن، زندگی، آزادی» و خانوادههایشان آوردهاند. همان بلایی که بر سر زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و هزاران مبارز عاشق دیگر در طی ۴۴ سال گذشته و خانوادههایشان آوردهاند و همچنان با بیشرمی تمام حقیقت را انکار و تحریف میکنند. یاد آرمیتا گراوند، ژینا امینی و تمام این مبارزان عاشق و شجاع گرامی و ماندگار است.
عفو بینالملل در گزارش تحقیقی اخیر خود که سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ منتشر کرده اعلام داشته است: {در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» از تجاوز و انواع خشونتهای جنسی «معادل شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز، برای ارعاب و مجازات معترضان مسالمتجو در جریان خیزش سال ۱۴۰۱ زن، زندگی، آزادی استفاده کردند». از میان ۴۵ نفری که روایات آنها را بررسی کرده ۱۶ نفر «مورد تجاوز جنسی» قرار گرفتهاند؛ «اینها شامل ۶ زن، ۷ مرد، یک کودک دختر ۱۴ ساله و دو کودک پسر ۱۶ و ۱۷ ساله هستند. به ۶ نفر از آنها (۴ زن و ۲ مرد)، ماموران مرد به صورت گروهی تجاوز کردهاند». «مرتکبان تجاوز و خشونت جنسی» مامورانی از نهادهای انتظامی و نظامی ایران شامل «سپاه پاسداران، نیروی شبهنظامی بسیج، وزارت اطلاعات و همچنین شاخههای مختلف نیروی انتظامی از جمله پلیس امنیت عمومی، پلیس آگاهی و یگان ویژه نیروی انتظامی» معرفی شدهاند.}.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، شانزدهم آذر روز دانشجو و سیزدهم آذر روز مبارزه با سانسور را گرامی میداریم و به تمام آزادیخواهان که در آگاهی رسانی به جامعه و در تغییر وضعیت ناعادلانهی موجود نقش بسزایی داشتهاند و بسیاری جان شیرینشان را در این راه دادهاند، درود می فرستیم. این چرخهی آزادی کشی، سرکوب، سانسور، قساوت، بازداشت، شکنجه، اعدام، تبعیض، بیعدالتی و زن ستیزی در ایران و جهان را به شدت محکوم میکنیم و بی تردید این زنجیرها را باید خودمان همراه و همبسته با سایر جنبشهای مستقل و مردمی پاره کنیم و به هرگونه سرکوب، سانسور، خشونت، تبعیض، تحقیر، تجاوز و مرد – پدرسالاری و بیعدالتی پایان دهیم و به رهایی، آزادی، برابری و دنیایی عادلانه و انسانی دست یابیم.
از شما آزادیخواهان و دادخواهان میخواهیم که برای تحقق مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات اعدام و پایان دادن به هرگونه حذف فیزیکی و شکنجه شامل؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت.ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیتخواه و دیکتاتوری مذهبی – ارتجاعی و غیر دموکراتیک حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم.
زنده و پیروز باد جنبش دانشجویی!
زنده و پیروز باد قیام «زن، زندگی، آزادی»!
زنده و پیروز باد جنبش مستقل دادخواهی!
نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم!
مادران پارک لاله ایران
شانزدهم آذر ۱۴۰۲
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
0 نظر