- اخبار روز
- دوشنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۳
سیوششمین سالگرد اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ یادآوری تلخی است از سرکوبی که همچنان ادامه دارد و به دنبال خاموش کردن صدای کسانی است که خواهان عدالت هستند. در این سالگرد غمانگیز، درهای گورستان خاوران – محل دفن هزاران زندانی سیاسی در گورهای دستهجمعی و بینشان – بار دیگر توسط مقامات مسدود شد. خانوادههایی که برای دههها در این مکان برهوت گرد هم آمدهاند تا عزاداری کنند، یاد عزیزان شان را گرامی بدارند و عدالت را طلب کنند، از ورود به این مکان منع شدند. اندوه خانواده های خاوران با بیتفاوتی و سرکوب رژیم اسلامی ایران مواجه شد.
این بسته شدن درهای خاوران تنها تلاشی برای ممانعت فیزیکی از عزاداری خانوادهها نیست؛ بلکه بخشی از تلاش سیستماتیک گستردهتری است برای پاک کردن حافظه کشتار ۱۳۶۷ و خاموش کردن تقاضای پاسخگویی. با این حال، این اقدام سرکوبگرانه تنها عزم “مادران خاوران” را که زندگیشان را وقف زنده نگه داشتن یاد عزیزانشان و طلب عدالت کردهاند، بیشتر میکند.
کشتار ۱۳۶۷ و مادران خاوران
در تابستان ۱۳۶۷، با پایان جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی ایران یکی از هولناکترین اعمال سرکوب سیاسی در تاریخ خود را آغاز کرد. آیتالله خمینی فتوایی صادر کرد که منجر به تشکیل “هیئتهای مرگ” شد که وظیفهشان محاکمه فوری زندانیان سیاسی بود. بسیاری از این زندانیان سالها از دوران محکومیت خود را سپری کرده بودند؛ و هیچ جرم جدیدی مرتکب نشده بودند. بسیاری حکم زندان شان هم به اتمام رسیده بود اما چون حاضر به مصاحبه تلویزیونی نشده بودند, رژیم از آزاد کردن آنها خودداری کرده بود. زندانیان را دسته دسته جلوی این هیئتهای مرگ آوردند، و از آنان درباره اعتقادات دینی و سیاسیشان سؤال شد. کسانی که از انکار وابستگیهای سازمانی و یا اعتقادی خود خودداری کردند، به دار آویخته شدند.
اعدامها با سردی وحشتناکی انجام شد، زندانیان به صورت دستهجمعی به دار آویخته شدند و در گورهای دستهجمعی دفن شدند. قبرستان خاوران، که زمینی بایر در حومه تهران است، به یکی از معروفترین مکانهای این گورهای دستهجمعی تبدیل شد. دولت نه تنها این زندانیان را مخفیانه اعدام کرد، بلکه تلاش کرد تا این جنایت را پنهان کند. خانوادهها از دریافت اجساد عزیزانشان محروم شدند، حق برگزاری مراسم خاکسپاری از آنها سلب شد و از مکان دفن عزیزان شان هیچ اطلاعی به آنها داده نشد.
با این حال، علیرغم تمام تلاشهای رژیم برای پاک کردن یاد اعدامشدگان، خانوادهها از خاموش شدن خودداری کردند. مادران خاوران، همراه با دیگر اعضای خانواده، دههها با شجاعت تهدیدات و ارعابها را به جان خریدند تا در خاوران گرد هم آیند، گلها را بر روی خاک خونین خاوران بچینند و عکسها را بر روی قبرهای بینشان قرار دهند. سرکوبهای وحشیانهای چون لگد مال کردن گلها، پاره کردن عکسها و دستگیری عزاداران، در برابر مقاومت این مادران بیتأثیر بود. این مادران با پایداری و مقاومت خود، اندوهشان را به نماد قدرتمندی از مبارزه علیه رژیمی تبدیل کردند که در تلاش بود یاد فرزندانشان را نابود کند.
مادران میدان مایو: مبارزهای موازی
داستان مادران خاوران شباهت زیادی به مبارزات مادران میدان مایو در آرژانتین دارد. در طول “جنگ کثیف” آرژانتین (۱۹۷۶-۱۹۸۳)، دیکتاتوری نظامی هزاران نفر را که اکثر آنها جوانان فعال سیاسی بودند، ربوده و ناپدید کرد. دولت هرگونه اطلاع از محل نگهداری آنها را انکار میکرد و خانوادهها را در حالتی از ناامنی و اندوه دائمی قرار میداد.
در پاسخ به این سرکوب، مادران میدان مایو هر پنجشنبه در میدان مایو در بوئنوس آیرس جمع میشدند و خواستار اطلاع از سرنوشت فرزندان ناپدید شدهشان بودند. این زنان، با سرپوشهای سفید که نام فرزندانشان بر روی آنها گلدوزی شده بود، به نمادی از مقاومت علیه تروریسم دولتی تبدیل شدند. آنها نیز با سرکوب، تهدیدات و خشونت مواجه شدند، اما از خاموش شدن خودداری کردند. تلاشهای پیوسته آنها در نهایت توجه جهانیان را به جنایات دیکتاتوری جلب کرد و منجر به درجهای از پاسخگویی و عدالت در برخی موارد شد.
مادران خاوران و مادران میدان مایو هر دو شجاعت و پایداری فوقالعادهای در برابر موانع عظیم نشان دادهاند. آنان در مبارزات خود تنها به دنبال عدالت برای عزیزانشان هستند؛ بلکه به دنبال حفظ حافظه جمعی جوامعشان نیز هستند. با زنده نگه داشتن داستانهای فرزندانشان، آنها علیه انحصار دولت بر تاریخ و حقیقت قیام کردهاند.
اندوه به عنوان محرک فعالگرایی سیاسی
اندوه مادران خاوران و مادران میدان مایو فراتر از یک فقدان شخصی است؛ آنها این اندوه را به نیرویی قدرتمند برای تغییر سیاسی و اجتماعی تبدیل کردهاند. گیل هولست-وارهافت، در اثر خود درباره اندوه و استفادههای سیاسی از آن، استدلال میکند که کنترل عزاداری و مردگان ابزاری قدرتمند برای رژیمها در سرکوب مخالفان است. با سلب حق عزاداری از خانوادهها، رژیمها تلاش میکنند روایت را کنترل کنند و از شکلگیری حافظه جمعی که ممکن است به چالش کشیدن اقتدارشان منجر شود، جلوگیری کنند.
با این حال، همانطور که در ایران و آرژانتین دیده میشود، این استراتژی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. امتناع از اجازه دادن به خانوادهها برای عزاداری عمومی، اغلب به سیاسی شدن اندوه منجر میشود و عزاداری را به شکلی از مقاومت تبدیل میکند. مادران خاوران و مادران میدان مایو اندوه خود را به دنبال کردن عدالت بیوقفهای تبدیل کردهاند و از این فقدان به عنوان محرکی برای فعالگرایی اجتماعی و سیاسی گستردهتر استفاده کردهاند.
در هر دو مورد، فعالگرایی این مادران دولت را مجبور به مواجهه با گذشته کرده است، حتی اگر هنوز به پاسخگویی کامل منجر نشده باشد. مادران میدان مایو موفق به جلب توجه جهانیان به جنایات دیکتاتوری آرژانتین شدند که منجر به محاکمه و محکومیت برخی از مسئولان شد. مادران خاوران، از سوی دیگر، همچنان با رژیمی مبارزه میکنند که کماکان حقیقت مربوط به کشتار ۱۳۶۷ را تحریف و پنهان میکند. مبارزه آنها برای عدالت هنوز به پایان نرسیده است، اما پایداری آنها تضمین میکند که یاد قربانیان پاک نخواهد شد.
میراث ماندگار مادران
در حالی که سالگرد کشتار ۱۳۶۷ را گرامی میداریم، مهم است که میراث ماندگار مادران خاوران را به رسمیت بشناسیم. مبارزه آنها برای عدالت، حافظه جمعی و پاسخگویی یادآوری قدرتمندی است که مبارزه با دیکتاتوری طولانی و دشوار است، اما همچنین توسط پیوندهای ناگسستنی عشق و تقاضای بیوقفه برای روشن شدن حقیقت به پیش میرود.
بستن اخیر درب گورستان خاوران یادآور این است که رژیم هنوز از قدرت حافظه و صدای کسانی که از فراموش کردن خودداری میکنند، میترسد. اما در مقاومتشان، مادران خاوران، مانند مادران میدان مایو، نشان دادهاند که روح انسانی حتی در برابر وحشیانهترین سرکوبها نیز میتواند مقاومت کند. اندوه آنها، به جای آنکه ابزاری برای سرکوب باشد، به سلاحی برای مقاومت تبدیل شده است – شاهدی بر قدرت حافظه جمعی و جستجوی عدالت.
مبارزه مادران خاوران تنها مبارزهای برای گذشته نیست؛ بلکه مبارزهای برای آینده است؛ آیندهای که در آن عدالت پیروز خواهد شد و حافظه کسانی که توسط رژیم خاموش شدند، به عنوان چراغ امید برای نسلهای آینده زنده خواهد ماند.
0 نظر