دو خاطره از قاضی‌های جنایت‌کار رازینی و مقیسه - منصوره بهکیش

رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانی‌که اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر می‌کرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌دادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت می‌کردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافه‌ای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پله‌ها به پائین پرتاب می‌کنیم تا بچه‌ات سقط شود و بعد هم تو را اعدام می‌کنیم، جنایت‌هایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکم‌ام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانواده‌های‌شان در زندان مشهد و سایر زندان‌ها و در خیابان‌ها ایجاد کرده بودند و چه جان‌های عزیزی را گرفتند.

مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامه‌ای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آن‌قدر فریاد زدم و از جنایت‌های این جانیان گفتم که همه‌ی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچ‌پچ می‌کردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند. من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پرونده‌ای در دست‌اش بود و در عرض یک دقیقه، در حالی‌که پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پرونده‌ی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجایی‌شهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایت‌کاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پرونده‌ی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد. 
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندان‌هایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و می‌خواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جواب‌گوی تمام جنایت‌های‌تان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاران‌اش روی‌شان را به طرف من کرده و شوکه و ترسیده به من نگاه می‌کردند و مقیسه همین‌طور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم، باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آن‌قدر ترسیده بود که رنگ‌اش مانند زردچوبه شده بود و همکاران‌اش نیز شوکه او و مرا نگاه می‌کردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورت‌ام از عصبانیت داشت منفجر می‌شد و با همان حال از اتاق خارج شدم.

بعدها در یکی از بازجویی‌ها، سربازجوی اوین از من پرسید تو می‌دانی با مقیسه چه کار کرده‌ای؟ ما با تو خیلی مدارا می‌کنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگی‌تان بالاخره روزی باید پاسخ‌‌گو باشید.

امروز صبح خبر رسید که قاضی‌های مرگ رازینی و مقیسه کشته شده‌اند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حق‌شان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایت‌کاران مثل صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر می‌کنند، اما در حقیقت دلم بیشتر می‌خواست که زنده می‌ماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم می‌شدند و پاسخ‌گوی جنایت‌ها و ستم‌های بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایت‌کاران گمان می‌کنند که این صندلی‌های قدرت و قضاوت ابدی است، اما به‌خوبی متوجه شده‌اند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومت‌های شجاعانه و کم‌ نظیر زنان، که صندلی‌های‌ قدرت‌شان به‌زودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبش‌های مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاه‌های عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم.

منصوره بهکیش
۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵
Tags: ,

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید