کشته شدن دو قاضی جنایتکار به نام علی رازینی و محمد مقیسه معروف به ناصریان که در جنایتهای بیش از چهار دههی حاکمیت اسلامی ایران نقش موثری داشتهاند و جانهای عزیز بسیاری را گرفته و خانوادههای آنها را نیز شکنجه داده و داغدار کردهاند، هشداری جدی به مسئولان و وابستگان جمهوری اسلامی ایران است که از خشم انباشته شدهی مردم که هر لحظه ممکن است طغیان کند، بترسند و مجازات اعدام را در ایران لغو کنند.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای به قدرت رسیدن، حذف فیزیکی مخالفان، دگراندیشان و زندانیان سیاسی را به طرق مختلف در برنامهی خود گذاشت و نفسها را بست و قلمها را شکست تا بتواند پایههای نظامِ دیکتاتوری – فاشیستی – اسلامی خود را بر تمام ایران مستقر کند. مجازات اعدام که وحشیانهترین نوع مجازت است را نیز نه تنها برای زندانیان سیاسی، بلکه برای زندانیان عمومی، بهویژه در مناطقی چون کُردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان آنهم در میان محرومترین اقشار جامعه و حتی افغانستانیها و تمام اقلیتها که به دنبال حقوق از دست رفتهی خود هستند، پیاپی اجرا میکند تا بتواند جامعه را به سکوت بکشاند و بر بحرانهای عمیق ساختاری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود غلبه کند و بر اریکهی قدرت و ثروت بماند. در راستای همین سرکوبها، هفتهی گذشته حکم اعدام زندانیان سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی توسط دیوان عالی کشور تأیید شد و بیش از پنجاه زندانی سیاسی به شدت در معرض خطر اعدام هستند و روزانه تعداد زیادی از زندانیان محکوم به اعدام با جرائم غیرسیاسی یا اعدام میشوند یا در معرض اعدام هستند. کمیسر حقوق بشر سازمان ملل گفته است در سال ۲۰۲۴ میلادی دستکم ۹۰۱ نفر در ایران اعدام شدند.
جمهوری اسلامی ایران با همدستی قاضیهای جنایتکارش، برای زنان مبارز کُرد به نامهای پخشان عزیزی و وریشه مرادی حکم اعدام صادر کرده است تا شاید بتوانند جنبش ژن، ژیان، ئازادی را در کُردستان خاموش کنند، اما شاهد هستیم که صدور این احکام تاثیر عکس داشته و هر روز صدای اعتراض زنان مبارز و مادران دادخواه را از کُردستان تا سراسر ایران و در خارج از کشور میشنویم. همچنین هر روزه صدای اعتراض فعالان جنبشهای مستقل و مردمی؛ از معلمان، کارگران، بازنشستگان، زنان، خانوادههای دادخواه و سایر آزادیخواهان را در اعتراضهای خیابانی، در جمعهای مبارزاتی، در دیدارها، در خانهها با کلیپهای اعتراضی علیه صدور احکام اعدام و برای لغو مجازات اعدام در سراسر ایران میشنویم. اعتراض علیه صدور احکام اعدام و نه به اعدام، در زندانهای سراسر ایران نیز به سمبلی از مقاومت و اتحاد تبدیل شده است. زندانیان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۵ دیماه ۱۴۰۳ برای پنجاه و یکمین هفته متوالی در اعتراض به مجازات مرگ و استفاده حکومت ایران از احکام اعدام برای سرکوب معترضان، مخالفان و اقلیتها دست به اعتصاب غذا زدند. در این هفته نیز زندانیان حویق تالش، بند زنان زندان عادل آباد شیراز، برازجان و جوین به این کارزار پیوستند. در خبرها آمده است که پخشان عزیزی، وریشه مرادی و هفت زن زندانی سیاسی دیگر در زندان اوین ممنوع الملاقات شدند. شرم آور است که این حداقل حق را از زندانی و خانوادههایشان نیز دریغ میکنند.
ما به خوبی میدانیم که وجود جمهوری اسلامی ایران با سرکوب، بازداشت، شکنجه، تبعیض، کشتار و اعدام گره خورده است و تا زمانیکه این حاکمیت جنایتکار بر سر قدرت باشد این جنایتها ادامه خواهد داشت. اما باید هر اقدامی میتوانیم انجام دهیم تا بتوانیم جلوی مجازات اعدام زندانیان سیاسی و تمام زندانیان در ایران را بگیریم و اجازه ندهیم که انسانها به هر دلیلی، با مجازات اعدام، این قساوتبارترین نوع مجازات، روبرو گردند.
واقعیت این است که کشته شدن دو قاضی جنایتکار، آنهم بهدست یک آبدارچی، زنگ خطری جدی برای مسئولان جنایتکار جمهوری اسلامی ایران است. زیرا مردم آنقدر از این حاکمیت ارتجاعی، فاسد و ستمگر خسته شدهاند که ممکن است توسط یک آبدارچی، نظافتچی، پستچی و افرادی نزدیک به لایه های قدرت که شاهد فساد، تبعیض و ستمگری حاکمیت هستند و مجبورند با حداقلها زندگی کنند، تصمیم به انتقامی سخت بگیرند. البته ما با انتقام و خونخواهی موافق نیستیم، ولی به دنبال دادخواهی و محاکمه و مجازات تمام جنایتکاران در دادگاههای عادلانه، علنی و مردمی هستیم که پس از سرنگونی این حاکمیت ستمکار امیدواریم متحقق شود و بتوانیم جلوی تکرار جنایت را بگیریم. اما واقعیت این است که تنفر عمیق مردم از این حاکمیت، زنگ خطری جدی برای مسئولان نظام است و باید آگاه باشند که همیشه نمیتوانند با سرکوب و کشتار بر قدرت بمانند. گمان ما بر این است که پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی – ژن، ژیان، ئازادی و مقاومتهای دلیرانهی زنان شجاع و دیگر برابری خواهان، حاکمیت به این حقیقت دست یافته که اکثریت مردم که از حداقلهای زندگی محروم شدهاند و فساد، بیعدالتی و تبعیض را به روشنی میبینند، دیگر نمیتواند با سرکوب مداوم ساکتشان کند و باید راهی دیگر بیابد تا شاید بتواند اندکی بیشتر دوام بیاورد.
ما مادران پارک لاله ایران بیش از پانزده سال است که میگوییم: مجازات اعدام، قتل عمد حکومتی و بسیار وحشیانه و ناعادلانه و غیر قابل بازگشت است و ضرورت دارد که تمام تلاش خود را در ایران و خارج از کشور به کار ببندیم تا مجازاتی به نام اعدام در ایران، همچون بسیاری از کشورهای جهان، لغو و برچیده شود. در کتاب «مفاهیم دادخواهی به زبان ساده و مروری بر فعالیتهای دادخواهانه» مادران پارک لاله ایران که ده سال پیش منتشر شد نیز آمده است: «دادخواهی و خونخواهی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟ شباهت: هر دو به دنبال برقراری عدالت هستند. حقی از فردی گرفته شده یا ظلمی رخ داده است و صاحب حق میخواهد عدالت اجرا شود. تفاوت: افرادی که به دنبال خونخواهی هستند، مجازات اعدام را مجازاتی لازم و ضروری برای اجرای عدالت میدانند. آنها میگویند اگر مجازات اعدام نباشد، جنایتکاران به اعمال مجرمانهی خود ادامه میدهند و باید به همان شکلی که مرتکب جرمی شدهاند، مجازات شوند، ولی افرادی که با مجازات اعدام و خونخواهی مخالفاند، میگویند با مجازات اعدام خشونت بازتولید میشود و عوامل جرم و جنایت نیز شناسایی نمیشود و نمیتوان دلایل ارتکاب جرم را در جامعه شناخت و جرم را کاهش داد… ما حتی با اعدام مسئولان کشتار عزیزانمان مخالفایم، ولی میخواهیم که حقیقت آشکار شود و چرایی و چگونگی این جنایتها را بدانیم تا بتوانیم فرهنگ پاسخخواهی و پاسخگویی را در جامعه بارور کنیم و امکان انجام جنایت را به حداقل برسانیم.».
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش مستقل دادخواهی مردم ایران، احکام صادر شدهی اعدام برای این زندانیان و دیگر زندانیان سیاسی و عمومی را به شدت محکوم میکنیم و خواهان لغو فوری تمام احکام اعدام هستیم. ما از مردم آزادیخواه و دادخواه ایران و جهان مصرانه میخواهیم که در برابر این همه سرکوب، جنایت، بیعدالتی و تبعیض سکوت نکنند و فریاد اعتراضمان را هر روز همبستهتر بلند کنیم زیرا تنها خود ما مردم هستیم که میتوانیم جلوی بیدادگری این نظام فاسد، ظالم، جنایتکار و فاشیستی در ایران را بگیریم.
از شما آزادیخواهان و دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات اعدام و پایان دادن به هرگونه حذف فیزیکی و شکنجه شامل؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت. ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیتخواه و دیکتاتوری مذهبی – ارتجاعی و غیر دموکراتیک حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم.
مادران پارک لاله ایران
یکم بهمن ۱۴۰۳
0 نظر