در غروب پر ترافیک تهران در محله خانی آباد در آپارتمانی کوچک به پاکی قلب محرم ، مادرش بلور را زیارت می کنند ، مادری که پس از پنج ماه از کشته شدن پسرش هنوز ناباورانه به عکس محرم نگاه می کند و می گوید : به من بگویید چگونه تحمل کنم . پسر من که اهل سیاست نبود او از سر کار به منزل برمی گشت او چه گناهی کرده بود . او را کشتند وگفتند جسد ش را در بیابان های اطراف شهریارپیدا کرده ایم ،اگر پیگیری های پسردیگرم نبود ما اصلن نمی توانستیم بفهمیم چه بر سرمان آمده ، خدا عمرش بدهد که تلاش کرد وتوانستیم از پزشکی قانونی کهریزک او را بگیریم و خودمان دفن کنیم فکر کنید یک مادر چطور طاقت بیاورد ؟ آخر این انصاف است که بچه های مردم را بی گناه بکشند و قاتل ها راست راست بگردند .
می گویند نمی دانیم او را چه کسی کشته . فیلم اش وجود دارد که 25 خرداد در خیابان آزادی تیر خورده و مردم دارند او را روی دست می برند .
نمی دانید پسرم چقدر مهربان ، با خدا ، اهل نماز و دیندار بود ، ایکاش لااقل فرزندی از خود ، برای ما به یادگار می گذاشت . چطور تحمل کنم که پسرم را اینقدر ناجوانمردانه کشتند .همسر جوان اش چگونه این درد را تحمل کند . من قصاص قاتل اش را می خواهم .
مادران همدرد ، از رنج هایی که کشیده اند می گویند از فراق یار از فراق برادراز زندانیان بیگناه ، از کشتار جوانان و آرزو می کنند روزی در یک دادگاه عادلانه همه آمران و عاملان این همه ظلم به صورت علنی محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند .
0 نظر