بازهم تولدت، اما بی تو
2 نظر
دیدگاه تان را وارد کنید
مادران پارک لاله ایران، حرکتی جوان و نوپاست و تلاش میکند در ادامه روند خود «صدایی» همراه با «جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیبدیدهی ایرانی» باشد. این حرکت مستقل و دادخواهانه که از تلاشگَران عرصه دادخواهی و فعالان اجتماعی تشکیل شده است، از تیرماه 1388، با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران شکل گرفت.
این حرکتِ دادخواهانه، در مسیر حرکت خود، سه خواست حداقلی و مشخص زیر را تعریف کرد:
- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
- لغو مجازات اعدام،
- محاکمه و مجازات آمران و عاملان همه جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه.
در طی این مدت نیز همواره در کنار و در پیوند با خانوادهها، در راستای تحقق این سه خواسته حرکت کرده است. این حرکت خودجوش و دادخواهانه به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و همچنین با افراد و گروههای وابسته به حکومت مرزبندی دارد.
ما همچنین اعتقاد داریم برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۲:۳۰
ژیلای عزیزم تولدت مبارک. به امید آزادی هر چه زودتر تو و دیگر آزادگانی چون تو که اسیر دیو جهل و استبداد هستند و به امید برپایی عدالت و دادخواهی تمام آنانکه بیش از سی سال است گرفتار ناعدالتی و تبعیض هستند.
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۳:۴۲
ژیلای عزیز و نازنین تولدت مبارک باد
دومین تولدت است که تو هنوز در زندانی و خانواده و ما همه چشم انتظار آمدنت لحظه شماری می کنیم. قرار بود برای سال نو در ازای گرفتن صد میلیون تومان وثیقه و دهها بار رفت و آمد یکی از خواهرانت به اداره های مختلف، به تو چند روز مرخصی بدون حقوق بدهند تا کمی آفتاب و خواهر دیگرت که یک سال و چند ماه تو را ندیده و چشم انتظارت روبروی در نشسته است را ببینی، ولی باز هم موافقت نکردند و خودشان با حقوق و سلام و صلوات و هزاران مزایا به اتفاق خانواده و خویشان به مرخصی رفتند. حتما عدالت همین است که می گویند و ما نمی فهمیم
ولی ژیلا جان بدان که هیچ ظلمی پایدار نبوده است و نخواهد ماند. بالاخره تو با تمام زخم هایی که بر تن ظریفت وارد کرده اند ولی سربلند می آیی و ما هم با دلی پر درد ولی امیدوار به آینده ای روشن برای آمدنت پای می کوبیم و سرود "آری آری زندگی زیباست" و " زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست" و "آمدن، رفتن، دویدن، عشق ورزیدن" و "در غم انسان نشستن، "پای به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن" را برایت و همراه با صدای دل نواز تو می خوانیم و می گویم "، "رقص شعله در هر کران پیداست"، "ور نه خاموش است و این خاموشی گناه ماست" و "زندگانی شعله می خواهد" و بهترین ها را برای تو و همه عاشق های زندگی آرزو می کنیم.