نامه مادر هنرور شجاعی به مردم ایران

http://www.rahesabz.net/story/81621/



مادر محمدصادق (آرش) هنرور شجاعی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامه‌ای که خطاب به "مردم ایران" نوشته است، از مردم خواسته است "همگی با هم آزادی را فریاد کنیم."  

آرش هنرور شجاعی، درجه اجتهاد دارد و مدرس حوزه علميه قم بوده و آبان ماه سال 89 در حالی که نيروهای امنيتی و اطلاعاتی با شکستن در منزل پدری اش به خانه اش هجوم آورده بودند، بازداشت و روانه زندان شد.

در پرونده اتهامی آرش هنرور شجاعی، ۲۰ عنوان اتهامی از جمله توهين به مقدسات، توهين به رهبری، توهين به آيت الله روح الله خمينی ، توهين به روحانيت، تبليغ عليه نظام، اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنيت کشور، جاسوسی به نفع دولت آلمان، نشر اکاذيب، همکاری با دولت‌های متخاصم، مسئوليت پروژه اروپايی‌سازی اسلام، انتشار کتاب های ممنوعه و جعل دست خط مراجع درج شده است. در نهايت؛ مجموعه اين اتهامات برای اين روحانی وبلاگ‌نويس، چهار سال زندان، ۵۰ ضربه شلاق ، پرداخت هشت ميليون ريال جزای نقدی و خلع لباس به همراه آورد.

حجت الاسلام هنرور شجاعی به بيماری صرع شديد، بيماری متناوبی که با تشنج همراه است، به طوری که گاهی دو تا سه بار در روز حملات شديد صرع به او دست می دهد، مبتلاست و همين بيماری تحمل شرايط زندان را برای او دشوارتر ساخته است. او در اعتراض به بی توجهی مسوولان زندان به وضعيت جسمی و روحی اش اعتصاب غذا کرد تا آنکه پس از يک سال تحمل زندان با مرخصی کوتاهی برای درمان بيماری هايش موافقت شد، او در روزهای مرخصی چند روزه اش با تعدادی از مراجع و آيات عظام در قم از جمله آيت الله صادق شيرازی، آيت الله اسدالله بيات زنجانی و صادق روحانی ديدار کرد.

مرخصی اعطاشده به هنرور شجاعی آنقدر نبود که دوران نقاهت او طی شود و او يک روز پس از آنژيوگرافی مجبور به بازگشت به زندان شد، هنرور شجاعی در بازگشت به زندان با نوشتن نامه ای سرگشاده در باب غيرقانونی بودن دادگاه ويژه روحانيت نوشت.

متن نامه‌ی مادر هنرور شجاعی که نسخه‌ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
 

روزی طفلی رؤیای روزگاری بهتر برای دیار خویش را در سر پروراند، از همه سرپیچید و سراسیمه در پی رویای خویش رفت، در هر دم و بازدم به آزادی و آزادگیِ آدم اندیشید و در هر قدم رهایی قلم را جستجو کرد.

روزی هم ستمکارانِ نشسته بر منبرهای خون دژخیمان خود را گسیل داشتند تا با چنگالهای چرکین و غل و زنجیرهای سنگین خویش او را به قفس افکنند.

اما نه در قفس از نفس افتاد، نه پای پس کشید بلکه در قفس به جای بال و پرزدن به هوس آزادی خویش، کوشید به دیگران نیز شوق پرواز بر فراز دیاری آزاد و آباد را منتقل کند.

و در زندان که گورستان زنده گان است، آزادی خویش را به کام نگرفت و در هیچ گوری هم آرام نگرفت بلکه به باغبانی پرداخت تا ریشه های نهفته را آشکار کند و جوانه های خفته را به بار بنشاند و اندیشه های ناگفته را بیدار کند
بارها لب بر طعام و و کلام بست تا نشان دهد بر سرِ مرام ایستاده است و رام خون خواران نمی شود.

آری فرزند من مانند بسیارانی دیگر آتش به خانه و خانواده ی خویش زد، تا خانه های شما را گرم و دلهای شما را روشن نگاه دارد، و سالهای عمر خویش را فدا کرد تا لحظه های شما بیشتر به شما وفا کنند و اینک لحظه های خودش در کنج زندان به اندازه ی سالها امتداد می یابند. دلِ پاک و تنِ خاک را گرو دستان دشمن داد، با این امید که در این خاک پاک ذره ای بیشتر آزادی تنفس شود.

اینک بیائید دست به دست هم بدهیم و همگی با هم آزادی را فریاد کنیم و از یاد نبریم که کسانی آزادی خود را برای آزادی ما و فرزندان ما زیر پا گذاشتند.
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید