ضرورت بازرسی از زندان های کشور؛ نامه جعفر اقدامی از زندان رجایی شهر کرج

برگرفته از سایت هرانا

شاهین (جعفر) اقدامی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که پس از حدود یکماه به اعتصاب غذای اعتراضی خود که در واکنش به شرایط غیرانسانی زندان رجایی شهر کرج آغاز کرده بود پایان داد با نگارش نامه ای سرگشاده از لزوم بازرسی از زندان های کشور گفته است. آقای اقدامی در قسمتی از نامه خود نوشته است “هر فضای بسته ای مستعد فساد و تباهی است.از این روی بازرسی و نظارت مستمر و دقیق از زندا های سراسر کشور ، توسط وکلا ، قضات، روزنامه نگاران و نهادهای مستقل حقوق بشری ، تنها راه پیشگیرانه و بازدارنده جهت جلوگیری از سوءمدیریت ها ، اقدامات خودسرانه و غیرقانونی و نقض حقوق شهروندی زندانیان سیاسی- عقیدتی و عادی خواهد بود.”

متن کامل نامه جعفر اقدامی که برای انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است را در ادامه بخوانید؛

زندان در دوران مدرن به عنوان موضوعی پژوهشی و تحقیقاتی مورد توجه متخصصان و محققان علوم اجتماعی از حقوق دانان ، جامعه شناسان و جرم شناسان قرار داشته است. میشل فوکو جامعه شناس فرانسوی از جمله نظریه پردازانی بود که به شکلی عمیق و موشکافانه در اثر پزوهشی خود با عنوان ” تنبیه و مراقبت ” مباحث بحث برانگیزی در رابطه با موضوع زندان ، تاریخچه زندان ، شیوه های مجازات و چگونگی اعمال سیاست انحطاط و کنترل بر زندانیان به میان کشید. یکی از نکات مهمی که وی به آن می پردازد فلسفه مجازات قبل و بعد دوران مدرن است. فلسفه مجازات قبل عصر روشنگری مبتنی بود بر شکنجه، تعذیب و انتقام. حاکمان و زندانبانان این شیوه را برای زدودن جامعه از لوث جرم و گناه و برقراری نظم به کار می گرفتند.اما رفته رفته و با ظهور دوران مدرن و به یمن برتری نیروی خرد و دانش در افسون زدایی و خرافه زدایی از ساحت زندگی و جامعه و ورود انسان از حاشیه و پیرامون به متن فرآیندهای اجتماعی فلسفه مجازات نیز تغییر نمود، به گونه ای که به تدریج نگرش انتقامی و تعذیب رنگ باخته و پنداشت مجازات عادلانه و بازپروری تقویت می شود.
فوکو سلب آزادی از فرد مجرم و زندانی را تنها نمود مجازات عادلانه می پندارد.از این منظر و دیدگاه فرد زندانی صاحب حق می گردد که استانداردهای آن امروزه بسته به میزان دموکراتیک بودن کشورها متغیر می باشد.
به عنوان مثال در کشور نروژ چند سال پیش یک فرد نیونازی در شهر اسلو در اقدامی جنون آمیز ۹۰ شهروند بی گناه را به کام مرگ فرستاد، اما به دلیل استانداردهای بالای حقوق بشری در این کشور وی از امکاناتی هم چون اینترنت ، سه اتاق جهت مطالعه ، ورزش و خواب و همین طور از امکان تحصیل در دانشگاه اسلو برخوردار است.
یا ذر مثالی دیگر زندانیان سیاسی کشور همسایه ترکیه ، که اغلب از اعضا و هواداران حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) هستند و مشی مسلحانه دارند به شرط تبلیغ نکردن مبارزه مسلحانه ، حق انتشار خاطرات و مطالب خود را در فضای اجتماعی دارند. همچنین سمن ها و انجمن های مردمی حمایت از زندانیان آزادانه با زندانیان سیاسی در ارتباط بوده و در راستای رفع نیازهای آنان اعم از خوراک ، پوشاک ، امکانات رفاهی و فرهنگی فعالیت می نمایند. (نقل قول از متین ارجان از اعضای پ.ک.ک در بند ۳۵۰)
آن چه میشل فوکو به طور باریک بینانه در بحثی دیگر به آن اشاره دارد موضوع بازتولید نظام سلطه و اعمال آن به شیوه های مختلف در زندان هاست، که این امر به وسیله فن آوری های کنترلی و سیاست های انضباطی و کنترلی صورت می گیرد.او دیگر زمینه ها و حوزه های اجتماعی نظیر دانشگاه، مدرسه، ارتش و بیمارستان را نیز در معرض سیاست های تحمیلی انضباطی- کنترلی دولت می داند.فوکو در مقابل این سیاست تحمیلی که منجر به بازتولید نظام سلطه در زندان ها شده و از زندانی به عنوان یک انسان هویت زدایی می نماید ، در همراهی با جنبش اصلاح زندان که پس از حوادث می۶۸ در فرانسه شکل گرفت، ایده مقاومت در برابر سلطه و انضباط تحمیلی را به منظور ایجاد شکل های دموکراتیک تر و عادلانه تر زندگی مطرح می نماید.
سیاست حاکمیت تمامیت خواه (توتالیتر) جمهوری اسلامی در رابطه با زندان و زندانی بر نگرش های ماقبل دوران مدرن بنا شده است که طی نزدیک به چهار دهه همچنان ادامه دارد. نگرش و رویکردی که همواره انتقام، تعذیب، وحشت افکنی، هویتزدایی و خشونت را تیوریزه کرده و آن را در دستور کار خود قرار داده است. البته نمی توان وضعیت کنونی را با فجایع دهشتناکی که در زندان های دهه۶۰ رخ داد ، مقایسه نمود. ناگفته پیداست شرایط کنونی و بهبودی و پیشرفت نسبی حاصل شده در برخی زندان ها ، نه به دلیل تغییر نگرش در حاکمیت به مقوله زندان و حقوق زندانیان بلکه به واسطه جاری شدن خون ها در سنگرهای آزادی ، خون دل خوردن ها و ایستادگی و مقاومت زندانیان سیاسی- عقیدتی در برابرسیاست سلطه ، سرکوب و کنترل در زندان ها روی داده است. هم چنین فراگیری رسانه های جمعی ، رشد تکنولوژی ارتباطی در بالا بردن آگاهی مردم ، کوشش و تلاش احزاب سیاسی و فعالین حقوق بشر در دفاع از حقوق زندانیان و افشای اعمل خلاف قانون و اخلاق دستگاه قضایی و امنیتی و زندان ، تاثیر بسزایی در تغییرات به وجود آمده داشته است. وگرنه نگرش و سیاست های بالادستی حاکمیت مذهبی بر همان پاشنه می چرخد. شلاق زدن بر کف پای برخی مدیران جامعه بهایی در سال۸۷ با توجیه جاری کردن حد شرعی، ضرب و شتم و شکنجه معترضین به انتخابات سال۸۸ در کهریزک و دیگر بازداشت گاهها و زندان ها ، صدور و اجرای احکام سنگین حبس و اعدام برای زندانیان سیاسی و عقیدتی در سال های اخیر و حوادث بند ۳۵۰ اوین و سالن۱۲ رجایی شهر کرج، که به دلیل دفاع مشروع زندانیان سیاسی- عقیدتی از شان و کرامت انسانی شان رخ داد، از جمله مواردی هستند که این ادعا را تایید می نماید. و خود گویای این مطلب است که صدای دلخراش شلاق و شکنجه همچنان در زندان های ایران طنین انداز است و سیکل خشونت به طرق مختلف ، هم به شکل واقعی و هم نمادین بازتولید می شود. اما داستان زندانیان با دور شدن از پایتخت غم انگیزتر و تراژیک تر می شود.
البته به دلیل کارشکنی ها و مانع تراشی ها و عدم صدور مجوز برای نهادها و مدافعان مستقل حقوق بشری همچون کانون وکلا و انجمن دفاع از زندانیان و روزنامه نگاران جهت بازدید و تهیه خبر و گزارش ، داده ها و آمار دقیقی از کم و کیف وضعیت زندانیان سیاسی و عادی جهت ارزیابی مستند و واقعی وجود ندارد. اما شنیده ها و نقل قول های مستقیم برخی زندانیان سیاسی-عقیدتی که تجربه حضور در زندان هایی چون برازجان ، بوشهر،بندرعباس، تبریز، گنبد ، مسجدسلیمان، کارون اهواز و کردستان را داشته اند، حکایت از آن دارد که اوضاع از آنچه ما فکر می کنیم وخیم تر و ناگوارتر است. برای روشن تر شدن گوشه ای از ابعاداین نابسامانی تنها به یک مورد که چند روز پیش پس از آشنایی با دوستی که از زندان مرکزی بوشهر به زندان رجایی شهر انتقال داده شده است و من از آن اطلاع یافتم، اشاره می کنم. هنگامی که از وی پرسیدم چه محدودیتی در زندان بوشهر بیش از همه چیز تو را آزار می داد ، گفت :((کمبود آب. ما در آنجا آب نداشتیم .آب هم سالم و بهداشتی نبود . هم چرب بود و هم املاح زیادی داشت. تنها سه نوبت در روز آن هم به مدت یک ساعت می توانستیم از آب استفاده کنیم. برای حمام کردن مجبور بودیم آب بخریم. هر ۲۰ لیتر ۵۰۰۰ تومان.))
و این نمونه مشتی است از خروار خروار درد و رنج و ستمی که سوداگران غل و زنجیر و زندان بر پیکر و روان زندانی وارد می سازد.
هر فضای بسته ای مستعد فساد و تباهی است.از این روی بازرسی و نظارت مستمر و دقیق از زندا های سراسر کشور ، توسط وکلا ، قضات، روزنامه نگاران و نهادهای مستقل حقوق بشری ، تنها راه پیشگیرانه و بازدارنده جهت جلوگیری از سوءمدیریت ها ، اقدامات خودسرانه و غیرقانونی و نقض حقوق شهروندی زندانیان سیاسی- عقیدتی و عادی خواهد بود.
 شاهین (جعفر) اقدامی
 ۲۸شهریور ۹۶
 زندان رجایی شهر کرج
لازم به یادآوری است جعفر اقدامی آخرین بار در هشتم شهریور ماه ۱۳۸۷ و در حالی که تنها چهار ماه از آزادی اش می گذاشت، پس از شرکت در مراسم سالگرد قربانیان دهه شصت در خاوران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، وی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به پنج سال زندان محکوم شد و این حکم پس از اعتراض دادستانی در مرحله ی تجدید نظر به ده سال افزایش یافت.
این زندانی سیاسی پس از حدود دو سال از بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر کرج و همراه با سایر زندانیان سیاسی به سالن ۱۲ این زندان انتقال یافت.
جعفر اقدامی پیش از این نیز نیز در سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۰ بازداشت و زندانی شده بود، در تیرماه ۱۳۷۸ و همزمان با اعتراضات کوی دانشگاه، وی از سوی نیروهای لباس شخصی دستگیر و به زیرزمین ساختمان ژاندارمری الغدیر (نام قدیم مرکز) منتقل شد و پس از یک ماه با تودیع کفالت آزاد شد.
وی در سال ۱۳۸۰ نیز به دلیل فعالیت هایش از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به ۶ سال زندان محکوم شد و پس از پایان حبس در اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ آزاد شد.
جعفر اقدامی هم اینک، در هشتمین سال حبس مداوم خود در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید