شنبه ۲ تير ۱٣۹۷ - ۲٣ ژوئن ۲۰۱٨
متن اعلامیه:
همین حالا که روی می گردانید و پنبهی غفلت را هرچه سفت تر در گوش فرو می کنید. همین حالا که شاد و خندان به سال آینده و سالهای آینده تان فکر می کنید. آری! همین حالا! که شاید اندکی و تنها اندکی درنگ می کنید تا ببینید که این هم دانشگاهی تان چرا درس و امتحان را رها کرده و اینجا فریاد سر می دهد، همین حالا دانشجویان دیگری هستند که خود را برای هشت سال زندان آماده می کنند، می دانید؟! هشت سال! یعنی بهترین روزهای جوانی یک دانشجو، یک انسان!و فکر می کنید چرا؟ چرا یک دانشجو برای امتحان آماده می شود و دانشجوی دیگری برای زندان؟
پاسخ ساده است و سخت اعجاب آور: برای احقاق حقوق دانشجو. دانشجویی که من هستم. دانشجویی که تو هستی. دانشجویی که ما هستیم. آنها که برای حقوق ما، برای دانشگاه ما، برای رفاه ما؛ فریاد زدند، محکوم به زندان شده اند. همان ها که اگرچه بسیاریشان از فعالین صنفی_دانشجویی شناخته شده کشور هستند اما بسیاری دیگر، پیشتر اسیر جبر زمان شده اند و امروز نه نامی از آنها می شناسیم نه نشانی داریم. اما آیا قلب هیچ «مایی» برای آنها نمی تپد؟ آنها که برای ما جنگیدند، یکه و تنها به محکمه رفتند و حال راهی زندان اند.
اکنون گرد هم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم.
رفیقان!
برایتان حکم بازداشت صادر کرده اند. همان ها که از دانشگاه امن سخن می گفتند؛ برای ما زندان به ارمغان آوردند. دست هاشان تنها برای سرکوب به سوی ما دراز شد و امروز ما به جرم اعتراض، به برخوردها و اتهامات امنیتی محکوم به زندانیم. لیک جرم حقیقی ما اعتماد به آن وعده ها بود.
پس گرد هم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم.
هم دردان!
در کنار هم، در برابر روند پولی سازی ایستادیم و اعتراض کردیم. اعتراض کردیم به کسانی که با سیاست هاشان راه ورود فرودستان به دانشگاه ها را سد کردند و صاحبان سرمایه را صاحبان دانشگاه. آنچنان که سایر عرصه های حیات را نیز هر روز بر ما تنگ تر کردند. از اشتغال تا بهداشت و درمان، از تامین اجتماعی تا مسکن و از حق تشکل یابی تا آزادی بیان.
آری اعتراض کردیم به کم شدن صندلی های رایگان آموزش، به افزایش هزینه های خوابگاه ها؛ به جریمههای میلیونی سنوات تحصیلی که اسمش را قانون گذاشته اند. اعتراض کردیم به سهمیه بندی ها و به تبعیض ها، به رانت های آموزشی و کاهش کیفیت تحصیل. بله اعتراض کردیم؛ باهم و در کنار هم راهی را آغاز کردیم و تا پایان راه ولو آنکه تمام جهان در ساختن زندان برای ما بسیج شوند؛ ما در کنار هم خواهیم ماند. پس گرد هم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم.
هم سنگران!
فراموش نکرده ایم که چگونه در کنار هم در برابر طرح ضد دانشجویی و ضد کارگری موسوم به "کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی" ایستادیم. همان طرحی که از یک سو موجب ارزان سازی نیروی کار دانشجویان در اختیار سرمایه داران بخش خصوصی می شد و از سوی دیگر تعدیل و اخراج کارگران از بازار کار را رقم می زد. چه تلاش ها که برای توقف این سیاست ضداجتماعی نکردیم. اما آنها چه کردند؟ برایمان حکم بازداشت صادر کرده اند. نه، هرگز سکوت نخواهیم کرد.
ما گرد هم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم.
هم صنفان!
شانه به شانه، دست در دست برای دفاع از حق تحصیل ایستادیم. فریاد زدیم که هیچ تفاوتی چه جنسیتی، چه مذهبی و چه ملی نمی تواند و نباید مانع دسترسی همگان به آموزش رایگان شود.
و امروز به جرم پافشاری بر حقوق مصرح مان در همین قانون اساسی روانهی زندان می شویم. آیا ثانیه ای دست از مطالبهی حقوق مان خواهیم کشید؟ هرگز
اکنون گرد هم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم.
هم دانشگاهیان!
مگر نه اینکه در کنار هم فریاد زده بودیم دانشگاه جولانگاه احزاب سیاسی نیست و دست جناح های قدرت باید از آن کوتاه شود؟
همان هایی که دانشجویان را تنها سیاه لشگر قدرت شان خواستند و تا به کرسی نشستند هر آنچه علیه ما و حیاتمان توانستند تصویب کردند و انجام دادند.
و به راستی آنها در پایمال کردن حقوق مان چه تفاوت معناداری با هم داشتند؟! اگر امروز ما را برای دفاع از ساحت دانشگاه و استقلال آن بازداشت می کنند، بگذارید بدانند که چیزی جز مشتهای گره کردهی ما نصیبشان نخواهد شد.
پس گردهم میآییم تا نشان دهیم که در تمام سینه ها یک قلب می تپد. که اگر قلبی را در هر نقطه از کشور هدف قرار دهند، دردش سینه های تک تک ما را سخت می فشارد. که ما همه، بندیان یک زنجیر و فریادهای یک خشمیم
مردم!
گفته بودند که دانشگاه و روشنفکرانش پیشروان جامعه اند. ما چنین چیزی را نه قبول داریم و نه می پذیریم. دانشگاه و اعضایش برآمده از دل مردمند و ماهیتی جدای از آنها ندارند و نباید هم داشته باشند. دانشگاه زبان مردم است و نه چیزی فراتر از آن. جرم رفیقان ما چیست؟ همراهی با جامعه شان؟ ما فرزندان این مردم را، به اتهام صدای مردم بودن چنین به زیر تیغ سرکوب برده اند. آن ها فکر کرده اند با نشنیدن صدایمان رهسپار کدام آینده اند؟
و اما شما آمرین امر!
متحدتر از پیش بارها تلاش کردید صدای فعالین صنفی_دانشجویی را خاموش کنید. برای این کار از ابزارهای مختلفی بهره گرفتید، از احضار به کمیته های انضباطی، بازداشت های ساعتی در ساختمان های وزارت اطلاعات، ساخت نهادها و تشکل های موازی، محدود کردن از طریق آئین نامه ها، تماس های تلفنی با خانواده ها، بازداشت های گسترده و در آخر احکام سنگین قضایی. اما شما حتی ثانیه ای حاضر به شنیدن درد دل ها و انتقادات فرزندان مردم نشدید و جز در جلسات بازجویی با دانشجویان به مذاکره ننشستید. شما با خشک اندیشی و تعصب بر تداوم سیاست های ضد مردمی تان اصرار ورزیدید؛
به تجمعات صنفی گسترده دانشگاه های مختلف کشور در چند ماه گذشته نگاه کنید، دفاع از حقوق بازداشت شدگان و دانشجویان دادگاهی ادامه داشته و ادامه دارد. به اعتراضات اسفند ماه سال گذشته و به تجمعات روزهای اخیر دانشگاه ها نگاه کنید، آری اعتراض به وضعیت موجود در دانشگاه ادامه دار است چرا که ما آموخته ایم هربار سکوت کردیم تلاش بیشتری برای سرکوب ما انجام دادید. ما در تجریه دوران آموخته ایم خاموش نشویم. آموخته ایم که شاید بتوانید دهان ما را ببندید اما نمی توانید ذهن و رویاهای ما را به زنجیر درآورید.
مسئولین وزارت علوم و نهادهای امنیتی
اگر به فعالیت های صنفی دانشجویان در ماه های پس از بازداشت های گسترده فعالین صنفی نگاه کنید خود به خوبی به این نکته پی می برید، این صدا که برآمده از زیست روزمره دانشجویان است خاموش شدنی نیست. این صدا از وهم و رویا نیامده بلکه از زجری هر روزه برآمده است. زجری که با کالایی سازی و امنیتی سازی دانشگاه ها و ساحت آموزش (همچون دیگرساحت های حیات) هر روز صدای دانشجویان را بلندتر از پیش کرده است. زجری برآمده از وضعیت اقتصادی_معیشتی خانواده هایمان بیرون از حصارهای این دانشگاه و آن دانشگاه.
بدانید که هر چه شلاق و احکام شما سنگین تر، صفوف ما متحد تر و صدایمان بلندتر از پیش خواهد شد.
* این اعلامیه به امضای ده ها دانشجوی دانشگاه علامه رسیده است.
0 نظر