در میان خبرهای مربوط به اعتراضات گسترده به شرایط اجتماعی و سیاسی که ماههاست به چشم میآید و به گوش میرسد، روزهای اخیر دو خبر بازتاب زیادی داشته است. یکم خبر محکومیت شاپرک شجریزاده زن جوانی است که چند ماه پیش در اعتراض به حجاب اجباری روسری بر سر چوب کرد و اکنون به ۲۰سال زندان محکوم شده که دو سال آن تعزیری و هجده سالش تعلیقی است. خبر دوم از دستگیری دختر نوجوانی به نام مائده هژبری حکایت دارد که ویدیوهای رقص خود را در شبکه اینستاگرام قرار میداده و حال اجبارا به تلویزیون آورده شده تا با صورتی شطرنجی شده و گریان از کار خود اعلام پشیمانی کند.
هر دو این زنان از حق آزادی بیان خود در ابراز نظر و هنر خود استفاده کردهاند و این نباید جرم تلقی شود. رفتار هر دو در حوزهی آزادی بیان میگنجد. آزادی بیان فقط آزادی نوشتن و گفتن نیست بلکه آزادی هر نوع "ابراز" است که شخص یا جمعیتی از طریق آن نظر، احساس، هنر و اعتراض خود را "بیان" میکند؛ از جمله روسری بر چوب کردن و رقصیدن. برخورد حاکمیت با این دو زن از جنس همان برخوردهایی است که در همهی این سالها با معترضان، با دانشجویان، با فعالان سیاسی و اجتماعی، با کارگران، با زنان، با مخالفان سانسور و با کانون نویسندگان ایران داشته است. صدور حکم سنگین ۲۰سال حبس و رفتار خشن و تحقیر کننده با دختری نوجوان البته که حکم و برخوردی سیاسی است. سیاسی است زیرا در مقابله با آزادی بیان صادر شده؛ سیاسی است زیرا با رویکرد ایجاد هراس در جامعهی معترض انجام گرفته است؛ سیاسی است زیرا بیش از آنکه به "تنبیه" فرد "خاطی" نظر داشته باشد قصد سرکوب جامعهی معترض را دارد. سرکوب فقط پس از ابراز و اعلام مخالفت و اعتراض و انتقاد انجام نمیگیرد بخش و شکلی از آن متوجه پیشگیری از آنهاست. هر مانع، از جمله ایجاد رعب و وحشت، که نقش بازداری از آزادی بیان فرد یا جمعیتی را داشته باشد، سرکوب است و این حکمهای سنگین که از دستگاه قضایی علیه معترضان و منتقدان و علیه هر ابراز وجود آزادانه صادر میشود در حقیقت بر ضد همهی معترضان و منتقدان بالفعل و بالقوه است.
کانون نویسندگان ایران
0 نظر