متن کامل این نامه به نقل از هرانا در ادامه میآید:
گرمای تلخ مرداد ماه در تاریکی شب میان آسمان بی ستاره و زمین خوابآلود شب را از معجون عشق و مرگ سرشار کرده بود و زمزمههای عشق و مقاومت در سایههای شب در آهنگی تلخ و شیرین به گوش میرسید و سرنوشتی ملکوتی در آستانه رویاها در برابر چشمهای جهانیان به رقص درمیآورد.
گلواژهها قطرههایی بودند که مثل بلور نور سبکبال و بیآلالیش از طنابهای دار عبور کردند و مثل شبنمی بر بالای سربرگ تاریخ ایران جوانه زدند.
در پس واژهها نبردی سهمگین در جریان بود. نبردی میان آنانکه رسالتشان تجاوز به ناموس واژهها و ارزشهای انسانی بود با آنانکه به احیا کلمات برخاستند و برای حفظ ارزشهای انسانی که مهیبترین نیروی ضد خلق تلاش بر نابودی آن داشت مقاومت کردند و اینگونه بود که آنان سربدار شدند تا از حرمت و ساحت کلمات و ارزشها حفاظت کنند.
وقتی برگ برگ تاریخ ایران را ورق میزنیم مرحلهای به پایان میرسد و مرحلهای نوین پدیدار میگردد. انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۵۷، قتلعامهای دههی ۶۰ و به ویژه کشتار تابستان ۶۷ (گورهای دسته جمعی جان باختگان کشتار ۶۷، خاوران تهران که ۳۰ سال است خانوادهها بدون داشتن نام و نشانی از عزیزان خود هر هفته بر سر مزار شهدا میروند و یا خانوادههای عزیز شهرستان که فرزندان خود را در حیاط خانه خود دفن کردهاند) اتفاقات سال ۸۸، وقایع ۶ و ۷ مرداد ۸۸ و… اما تاریخ نشان داد که در هیچ برههای از زمان این رشادتها فنا ناپذیر نیستند؛ چرا که در بعد فکری و اندیشه جاودانند نه در بقای جسمانی.
آنان رفتند اما با خون خودشان سقفهای ناباوری و ناامیدی را از هم شکافتند و به اسارت و بندگی و تسلیم و رذالت در هیچ شرایطی تن ندادند؛ چه در میدان تیر و چه بر بالای چوبههای دار. آنها بهای سنگین آزادی را پرداختند و جریان روشنگر و رشادتهای آنها به رغم همه دسیسهها و خاکسترهایی که بر سرشان ریختند هر روز و هر لحظه ادامه یافت.
فراموشی در همه حال حاضر است و عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آنکه بگریزانیاش، چون پیش آید تو را درمانده و ناتوان میسازد. نیروی که قادر است تو را به نابودی کشد.
رژیم همواره سعی کرده تا تاریخ دهه ۶۰ و کشتار ۶۷ را را در اذهان مردم حذف نماید و با عناوین گوناگون سعی در سانسور آن دارد، از تخریب گورهای جمعی گرفته و یا با خطاب قرار دادن قربانیان به نام تروریست و… هر چه بیشتر بر این هدف پای میفشرد؛ غافل از اینکه در تمام این سالها خانوادهها بودند که تلاش کردند این خاطره و تاریخ فراموش نشود و با وجود ابزارهای سرکوب و فضای امنیتی صدایشان را به جهان برسانند.
دیوارهای این اختناق و پنهان کاری با امواج خروشان جنبش دادخواهی فروریخت و نهاد خودکامگی و استبداد سلطنت دینی که کاخ قدرتش را با تکیه بر فقر و فحشا و اختلاس و چوبههای دار بنا کرده به خود لرزید… حفاظت از تاریخ دهه شصت که بخشی از تاریخ ایران است وظیفهی هر ایرانی است و باید با بررسی این دهه و محاکمه آمران و عامران آن در دادگاه خلق از تکرار جنایت جلوگیری شود و تا زمانی که تحقیقات مستقل در این مورد انجام نگیرید و عاملین این کشتار محاکمه نشوند از پای نخواهیم نشست؛ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم.
مریم اکبری، گلرخ ابراهیمی ایرایی
زندان اوین، مرداد۹۷
0 نظر