بعد از اعتراضات گسترده کارگران هفت تپه برای نان و معیشت و آزادی ، دستگیریها شروع شد. چندین تن بازداشت شدند. انعکاس تحولات آن همزمان با اعتراضات طولانی کارگران گروه ملی فولاد اهواز،" بخشی" را به عنوان نماد این بخش از جنبش مزد بگیران در تصویری شجاعانه به جامعه معرفی کرد، او بازداشت شد ولی زیر فشار حمایتگرانه بخشهای مختلف جامعه از جمله معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و وکلا و... آزاد گردید.
دلیل این حمایتها را شاید بتوان در دو جمله کوتاه خلاصه کرد:
_سمت و سوی حرکت اعتراضی کارگران هفت تپه به نقطه ای بود که نه تنها گارگران، بلکه همه اقشار و لایه های مختلف اجتماع را به پرتگاه بیکاری و فقر و تنگناهای معیشتی کشاند. یعنی حراج و غارت همه منابع وامکانات مالی و زمین و کارخانه و نفت و گاز و..تحت لوای خصوصی سازی.
کدام کارگر و معلم و بازنشسته و دانشجویی را میتوان بر شمرد که تیغ خصوصی سازیها بر تنش زخم نزده باشد؟
_جنبشهای مطالباتی بدرستی دریافته اند که فعالیتها و تلاشهای منفرد و پراکنده ،به تنهایی قادر نخواهند بود در مقابل این سیل ویرانگر بایستند و به همین دلیل است که افشاگریهای بخشی در مورد شکنجه گرانش این چنین بازتاب گسترده و عمیقی را به همراه داشته است.حرف دل مردم زده شد و به دل نشست.
هیچکس تصور نمیکرد که یک یادداشت چند خطی بتواند همه مسولان را به تکاپو وادارد و هر کس در مقام خود بگوید که : من نبودم ... و محکوم است ....و پیگیری شود و....
شورای بازنشستگان ایران به عنوان بخشی از صدای بازنشستگان جامعه که مطالبه معیشت و درمان و آزادی را دارند، هرگونه دستگیری و شکنجه و آزار را محکوم میکند و مصرانه خواستار پاسخگوئی به افکار عمومی در مورد اظهارات اسماعیل بخشی و مجازات همه عاملین و آمرین به این تعرض گستاخانه به فعالین جنبشهای مطالباتی و اجتماعی ست.
از آنجائیکه مسولیت جان تمامی بازداشت شدگان به عهده نهادهای حکومتی و دولتی ست، افکارعمومی جامعه منتظر واکنش و پاسخگوئی آنان است.
۱۶/ ۱۰ /۱٣۹۷
0 نظر