با
تأسف
و
اندوه
فراوان باخبر شدیم
که آیدا، دختر
ایراندخت
رضازاده
و
محمود
معمارنژاد،
از خانوادههای خاوران، دیروز بعداز ظهر از میان ما رفت. او پس
از ابتلا به بیماری سرطان، یک دوره سخت و نفس گیر را به همراه خانواده اش سپری کرد
و در این مدت پدرش و یارش احسان، لحظه به لحظه در کنارش بودند و هر چه از دست شان
برآمد، برای بهبودی او انجام دادند. آیدا نیز با روحیه ای بسیار قوی و با عشقی
سرشار از شور زندگی در برابر این بیماری بنیان کن ایستاد و مقاومت کرد، ولی دردا و
دریغا که قدرت آن دیو، بسی بیشتر از توان دختر نازنین ما بود و بالاخره او را
از پای انداخت.
این
دختر
جوان
و
زیبا
و
مهربان،
پیش از بیماری با
تلاش
بسیار
توانست
در رشته روانشناسی به موفقیت چشم گیری دست یابد و متخصص شود، ولی متأسفانه با
درگیر شدن با این بیماری خانمان برانداز، تمام تلاش هایش بی سرانجام ماند و
نه خودش و نه خانواده نتوانستند
از
شیرینی
وجود او و موفقیتهایش
لذت
ببرند
و
تنها برایشان
درد
و
حسرتی جان کاه باقی
ماند. دختر
دیگرشان
آناهیتا
نیز
نزدیک به پنج سال پیش زندگی
را
بدرود
گفت
و
رفت
و
هنوز
سوز
و
گداز
و
داغ
رفتن
او
برای
این
خانواده
تازه
است.
محمود
معمارنژاد
سه
سال
و
نیم
پیش
برای
موفقیت
دخترش،
در
صفحه
فیس
بوک
خود
نوشت:
«دخترم
آیدا،
امیدوارم
با
روحیه
قوی/ مستحکم
و
پر
عاطفه
خود
راهگشای
مراجعه
کنندگان
ات
گردی. امیدوارم
بتوانی
جهان
خاکستری
پر
خشونت
بیماران ات
را
سبز
کنی
تا
وحشت
و
خشونت
پیش
روی
آنها
به
آرامش
و
امنیت
تبدیل
شود
و
خشم
را
تبدیل
به
مهر
گردانی
و
قلب
های
جدا
از
هم
را
به
یکدیگر
پیوند
داده
و
کلمه
نفرت
و
خاطرات
بد
را
از
ذهن
شان
حذف
و
عشق
را
جایگزین
آن
گردانی. ایستادگی
کن
تا
روشن
بمانی…
دستت
را
می
فشارم
و
می
بوسمت. دخترم،
پرنده
ی
امید
و
مقاومت،
تو
یکی
از
شجاعترین
افرادی
هستی
که
شناختم. همیشه
لبخند
زدی،
در
تمام
لحظههای
سخت
زندگی،
استوار
و
با
امید
به
آینده
نگریستی
و
با
روحیه
قوی
بر
نارساییهای
زندگی
بدون
ادعا
و
متکی
بر
خود
غلبه
کردی
و
هیچ
چیز
خنده
ی
درخشانت
را
پاک
نکرد. از
روحیه
استوارت
بسیار
آموختم
و
باز
میگویم
که
خیلی
چیزها،
اتفاقات
با
یک
آرزوی
کوچک،
در
دل
کودکی
یک
رؤیا
آغاز
می
شود. گام
هایت
را،
چه
محکم
و
چه
نرم،
با
دقت
بردار،
حواست
به
جوانه
های
تازه
متولد
شده
باشد ...».
آیدا
چون
فروغی
روشنی بخش، امید دهنده ی محفل این خانواده بود و به آن نور و گرما می بخشید، ولی دریغ
و درد که شمع
وجودش
خیلی
زود
خاموش
شد.
ایراندخت
رضازاده،
مادر
آیدا
نیز
سال
هاست
که
به
بیماری
ام
اس
مبتلاست
و
پاهایش توان حرکت ندارد و محمود
معمارنژاد،
با
استقامت
و
روحیهای
قوی این
شرایط
سخت را
مدیریت
کرده
و
همواره
جزو عاشق ترین و پیگیرترین فعالان حوزه دادخواهی بوده
است
و
امید
که
هم چنان بتوانند مقاوم
و
استوار
باقی
بمانند.
داریوش
رضازاده،
برادر ایراندخت،
از
اعضای
سازمان
پیکار
بود
که
در
تیر
ماه
سال
۱۳۶۰، در
خانه
بازداشت
و
پس
از
چند
روز
در
۳۱
تیرماه
سال
۱۳۶۰، تیرباران
و
در
گورستان
خاوران
به
خاک
داده
شد. خانواده
ی
جسور رضازاده
و
معمارنژاد
مانند
دیگر
خانوادههای
مقاوم
خاوران،
از
اذیت
و
آزار
و
شکنجه
ماموران
در
امان
نبودند
و
روزی
در
همان
سال
۶۰، ماموران
لباس
شخصی
به
ماشینهای
پارک
شده
در
جلوی
در
خاوران
حمله
و
سقف
ماشین
پدر
داریوش
را
کاملاً
خراب
کردند.«اطلاعات
درباره
داریوش
رضازاده
از
سایت
بنیاد
برومند
استخراج
شده
است».
این
خانواده
زخم
خورده
سالها
پیش
به
اجبار،
راه
تبعید
و دوری از خانه و خانواده و دوستان را در پیش
گرفتند و این شکنجه دیگری بود که حکومت بر تن زخمی آنها نشاند و این زخم ها درمان
نمیشود تا روزی که تمامی مسئولان، پاسخ گوی این بیعدالتیها و آزادی کشی ها
باشند.
ما
مادران
پارک
لاله
ایران،
این
غم
بزرگ
را به این
خانواده
شریف و
دادخواه
تسلیت میگوییم و از صمیم قلب با آنها همراه و
همدردیم
و
آرزوی
سلامتی
و
پایداری
و
استقامت
بیشتر
برایشان
داریم.
یاد
آن ره پویان زندگی، داریوش،
آناهیتا و
آیدا
زنده
و
ماندگار
است.
مادران
پارک
لاله
ایران
۲۸ دی
۱۳۹۷
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۷
دیروز داریوش اعدام شد و آناهیتا درگذشت و امروز آیدا از دست رفت!
http://iranglobal.info/node/70332