در گزارش زیر با استفاده از تحلیل ویدئوهای منتشرشده و سخنان یوسف السرخی که با فعالان عرب در منطقه در ارتباط است، تلاش می‌کنیم تا تصویری از اعتراض‌های ماهشهر، بستر آنها و علت وقوع سرکوب خونین ۲۷ آبان به دست دهیم.
محل وقوع اعتراض‌ها و به رگبار بستن معترضان در حاشیه ماهشهر ــ عکس:‌ google maps


زمان و مکان اعتراض‌ ماهشهر

براساس تصمیم سران سه قوه در جلسه موسوم به هماهنگی سران قوا قیمت بنزین از بامداد جمعه ۲۴ آبان در ایران سه برابر شد. این آغازگر اعتراض‌هایی سراسری شد که فراتر از گرانی رفت، به سرعت در جای‌جای ایران گسترش یافت و به تظاهراتی ضدحکومتی بدل شد.
از همان جمعه ۲۴ آبان اعتراض‌ها در حاشیه ماهشهر نیز شروع شد. آنچه اکنون «کشتار ماهشهر» خوانده می‌شود، در جاده شهرک‌های بعثت (ممکو) و چمران (جراحی) به سمت ماهشهر رخ داد.
به گفته یوسف السرخی، فعال عرب ساکن هلند که با فعالان عرب در منطقه در ارتباط است، مردم غالباً جوان از همان جمعه اعتراض‌ها را در یک پمپ بنزین در نزدیکی میدان بعثت آغاز کردند. «پمپ بنزین ابوالفضل» در نزدیکی «میدان بعثت» و سه‌راهی متصل‌کننده شهرک‌های بعثت و چمران به ماهشهر قرار دارد (نقشه بالا).
 معترضان سپس در نزدیکی این میدان جاده را مسدود کردند و تا دوشنبه صبح ۲۷ آبان این جاده را بسته بودند که درگیری خونین به وقوع پیوست.


کشتار و سرکوب

به گفته یوسف السرخی، اعتراض‌ها ابتدا مسالمت‌آمیز بودند. عده‌ای نوجوان و جوان که شبانه آتش روشن کرده بودند و به رانندگان علامت پیروزی (V) نشان می‌دادند، راه را بسته بودند.
دوشنبه صبح بود که نیروهای امنیتی مسلح با خودروهای مجهز به تیربار به محل اعتراض‌ها رسیدند. در فاصله کوتاهی، نیروهای امنیتی به سمت معترضان آتش گشودند. هنوز آمار مشخصی از شمار کشته‌ها و قربانیان در دست نیست، اما گزارش‌ها از کشته‌شدن ده‌ها معترض حکایت دارند.
شماری از شاهدان عینی در روایت‌های توئیتری‌شان از این ماجرا نوشته اند که نیروهای سپاه پاسداران به درخواست ریاست پتروشیمی ماهشهر برای «پاکسازی» جاده جایگزین نیروهای ضدشورش شدند.
اما ویدئویی از صحنه تیراندازی به معترضان منتشر شده است (ویدئوی بالا) و خودرویی که در این تصویر دیده می‌شود، یک خودروی نظامی مجهز به تیربار دوشکا است که در اختیار «نیروهای ویژه پاسدار ولایت» (نوپو) قرار دارد (تصویر زیر).
تصویر زیر از خبرگزاری تسنیم،‌ مربوط به خودروهای نیروی ویژه پاسدار ولایت (نوپو)
نوپو یکی از یگان‌های ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (ناجا) است و وظیفه آن مقابله با «عملیات‌های تروریستی».
همزمان با ورود نوپو به صحنه اعتراض‌ها، تانک هم به شهر وارد شد (ویدئوی زیر[i]).
در قسمت دوم ویدئو، دروازه‌ای که در تصویر دیده می‌شود، دروازه قرآن است و احتمالاً در ورودی شهرک طالقانی (کوره) قرار دارد. وب‌سایت‌ها و روزنامه‌های حکومتی که روایت‌ شاهدان عینی خودشان را منتشر کرده اند، به این دروازه اشاره می‌کنند. روایت روزنامه فرهیختگان از وجود یک پایگاه بسیج در این منطقه خبر می‌دهد:
« گویا شهرک دو ورودی دارد و ما از ورودی اصلی که همان “دروازه قرآن” است [تصویر زیر] وارد شهر می‌شویم. کمی جلوتر از دروازه قرآن، قبل رسیدن به شهر، سمت راست حوزه مقاومت بسیج شهرک طالقانی است. شاهدان می‌گویند دوشنبه ۲۷ آبان، جمعیتی حدود ۲۰۰ نفر به این مکان حمله کرده‌اند. چند نفر هم با سلاح بوده‌اند.»[ii]
دروازه قرآن شهرک طالقانی ــ زمانه مستقلاً نتوانست این تصویر را تأیید کند
به گفته السرخی، شماری از مردم با دیدن ورود تانک و خودروهای دارای تیربار به شهر خود را مسلح کردند اما «معلوم نیست چه کسانی مسلح شده اند. تا به حال خبری در نیامده است که فلانی کشته شده است و مسلح بوده است.»
در ویدئوی مربوط به صحنه کشتار، این مکالمه‌ بین کسانی که ویدئو را ضبط کرده اند، رد و بدل می‌شود:
«ـ : بله تازه یکی رو زدن و بردن / ــ: مگر سلاح ندارید پدرشون رو دربیارید؟ / [فیلمبردار در جواب پدرش که میگه بیا]: بابا مردن فقط یک باره بزار مارو بکشن! / زنده باد جوانان تنیده، امروز روزش هست / مرگ بر خامنه‌ای [ناسزاگویی] / ـ: ببین چجوری کمین کرده بیشرف! / ـ: بله، بیشرف / ـ: زنده باد تنیده / ـ: رفتن داخل نیزار / ـ: ببین چجوری کمین کرده / ـ: خودت رو مخفی کن که تیر نخوری / ـ: خودم رو مخفی کردم / ـ: یکی اونجا افتاده / ـ: نه اون تک تیراندازه داره تیراندازی میکنه / ـ: دوشکا / ـ: خیلی وقت اونجا بود / ـ: بیا اینجا / ـ: بابا دارم فیلم میگیرم / ـ: زنده باد جوانان یراحی / ـ: یکی تو رو نشونه گرفته / ـ: کجاست؟ / ـ: اونجا مواظب باش»
پس از حمله بنا به گزارش‌هایی که السرخی نیز تأیید کرد، مردم خشمگین خود را به سلاح‌های سبک در دسترس مسلح کردند و درگیری‌ها در جاهای دیگری ادامه یافت. بر اساس برخی گزارش‌ها از جمله گزارش‌های حکومتی، شماری از معترضان در شهرک طالقانی همان دوشنبه ــ یعنی روز کشتار ــ سلاح به دست گرفتند.
امام جمعه ماهشهر اما شروع به مذاکره با نیروهای امنیتی و معترضان کرد. او به نیروهای امنیتی گفت که از مردم خواهد خواست به خانه‌ها بازگردند، به شرط اینکه نیروهای امنیتی نیز عقب‌نشینی کنند.
یوسف السرخی روایت می‌کند که پس از عقب‌نشینی نیروها و بازگشت معترضان به خانه‌ها، دستگیری‌های گسترده شبانه در محله‌های اعتراض و نیز شهرک طالقانی در جنوب آن آغاز می‌شود. به گفته این فعال عرب، بسیاری از خانواده‌ها در آن منطقه «در شوک هستند». خانواده‌های دستگیرشدگان نیز تحت فشار قرار دارند و می‌ترسند که اطلاع‌رسانی باعث به خطر افتادن جان فرزندان زندانی‌شان بشود.


چرا سرکوب چنین خونین بود؟

برای فهمیدن اینکه چرا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی معترضان را به رگبار بستند، باید از چندین جنبه به ماجرا نگریست.
سویه‌ی اول، توقف کار در پتروشیمی ماهشهر است. بنا به گزارش‌هایی که یوسف السرخی آنها را تأیید کرد، رئیس و کارکنان ارشد پتروشیمی از نیروهای امنیتی خواسته بود جاده را برای آغاز به کار دوباره کارخانه باز کند:
«از شهر جراحی دو جاده به پتروشیمی‌ها داریم : چمران ــ ماهشهر و جاده منطقه ویژه که سمت سربندر (بندر امام) می رود. هر دو جاده بسته شده بود. از جمعه ۲۴ آبان تا دوشنبه ۲۷ آبان، کارکنان پتروشیمی نتوانستند برای سه روز یا خانه بیایند یا بروند سر کار. کارکنان رده بالا درخواست کردند راه را باز کنند.»
اما سویه دوم به کلیشه‌های عرب‌ستیزانه و تفاوت طبقاتی و تبعیض بلندمدت در منطقه باز می‌گردد. کارمندانی که خواهان بازگشایی جاده بودند، کارمندان غیربومی مشهور به «کارمندان پروازی» بودند که در محله‌های حصارکشیده‌شده زندگی می‌کنند و به لحاظ طبقاتی فاصله‌ای قابل توجه با شهروندان عمدتاً عرب در محله‌های معترض دارند:
«در منطقه‌های بالای شهر ماهشهر بیشتر کارمندان پروازی هستند که از شهرهای دیگر با هواپیما می آیند و آخر هفته برمی گردند. برخی از بچه‌های آن محل می گویند ما اصلاً اینها را نمی‌بینیم، با ماشین می‌آیند و با ماشین می‌روند. یا کارکنان ساکن در منطقه ممکو (بعثت) [نقشه زیر] کارکنان ارشد پتروشیمی هستند و این شهرک نیز منطقه حفاظت‌شده است و حصارکشیده شده است و مردم عادی نمی توانند بروند. آنها سه روز نتوانستند به ماهشهر بروند.»
محل شهرک بعثت ــ عکس:‌google maps
کلیشه‌های عرب‌ستیزانه در هراس این کارمندان پروازی از اعتراض‌ها بی‌تأثیر نبوده است. به گفته السرخی،
«کارکنان غیرمحلی و غیربومی به خاطر شایعه‌های عرب‌ستیزانه در آن منطقه این تصور را داشتند که عرب‌ها وحشی و خطرناک و داعشی‌اند. و این شایعه بین‌شان قوت می‌گیرد که داعشی‌ها راه را بسته اند و مسلح هم هستند. این پیش‌فرض‌های نژادی را به مرکز نیز مخابره کنند و مرکز هم برای سرکوب نیرو می‌فرستد.»


اعتراض‌های ریشه‌دار

ماهشهر قطب صنعت پتروشیمی ایران است. در منطقه ماهشهر اما آن‌طور که یوسف السرخی می‌گوید، «یک فاصله طبقاتی آپارتایدی» وجود دارد که به چنین اعتراض‌های شدیدی انجامیده:
«بیشتر معترضان به گفته بچه‌های آنجا از محله تنیده (کوی عمار) در شهرک چمران بودند. تنیده فقیرنشینترین و جنوبی‌ترین محله شهر است و بیشترین ساکنان آن عرب هستند.»
به گفته این فعال چپ‌گرای عرب، مسأله شکاف طبقاتی، عرب‌ستیزی، تغییر بافت جمعیتی و بیکاری، علت‌های ریشه‌ای این اعتراض‌ها هستند: «این منطقه به لحاظ قومیتی متکثر است و ساکنان آن هویت‌های مختلفی دارند. با این وجود، باز هم بیشتر بار امنیتی و اعتراضی در این منطقه بر دوش عرب‌ها است.»
همین دینامیک را می‌توان در سرتاسر منطقه‌های عرب‌نشین استان خوزستان دید. به جز ماهشهر، در حاشیه شمال شرق اهواز (منطقه زرگان) و در بهبهان (۱۳۰ کیلومتری شرق ماهشهر) نیز اعتراض‌های شدیدی در آبان ۹۸ رخ داد.
به گفته السرخی، اعتراضات در زرگان نیز کشته‌ بر جای گذاشته است. این فعال عرب تاریخچه اعتراض‌ها را اما به پیش از آن باز می‌گرداند و آنها را فراتر از اعتراض‌ها به گرانی بنزین می‌داند:
«اعتراض‌های سراسری شاید از دو سه سال پیش شروع شده باشد اما از سال ۸۴ اعتراض‌های جامعه عرب اهواز آغاز شده بود و سالانه دو سه اعتراض رخ می داد به دلایل مختلف. در آبان ۹۸ عرب‌ها دوبار قیام کردند. یکی مرگ شاعری که قبل اعتراض‌های ابان در حاشیه اهواز رخ داد و دیگری در ماهشهر و حاشیه شمالی شهر اهواز. پس به دلایل مختلف اعتراض می کنند.»
السرخی این دلایل مختلف را در بی‌اعتمادی تاریخی و بی‌توجهی حکومت مرکزی به مردم عرب خلاصه می‌کند:
«در خوزستان نزدیک به ۲۵۰ هزار کارگر غیربومی داریم که در صنایع نفت و پتروشیمی کار می کنند. در حالیکه مطالبه اصلی جوانان عرب بیکاری است. تغییر بافت جمعیتی علت دیگری است. عربها احساس می کنند که بافت جمعیتی عمداً تغییر می کند. طرح جامع امنیتی خوزستان که ۲۰۱۵ از سوی فعالان عرب فاش و منتشر شد، از طرح‌هایی برای افزایش مهاجرت فارس‌ها به خوزستان و تلاش برای افزودن بر مهاجرت معکوس سخن می‌گوید که به معنای اقلیت‌کردن عربها در این منطقه است. یا نامه ای از دفتر رئیس جمهور خاتمی به امضای ابطحی در ۱۳۸۴ فاش شد که آن هم توصیه می‌کرد عربها را باید در اهواز به اقلیت بدل کرد. به همین خاطر عربها به لحاظ تاریخی اعتماد ندارند. حتی در جریان سیل هم دستور تخلیه را اجرا نکردند و ترسیدند که شهرشان را رها کنند زیرا تصور می‌کنند دولت می‌خواهد ما را از زمین‌هایمان بیرون براند. مسأله دیگر نیز مسأله امنیتی بودن استان است. برای عربها حتی نمی‌توانید مجلس شعر برگزار کنید چون مسأله امنیتی می شود و به “امنیت ملی” گره می‌خورد.»
بنا به آمار جمع‌آوری‌شده توسط فعالان عرب که یوسف السرخی در اختیار زمانه قرار داد، ۵۰ تن در جریان اعتراض‌های آبان ۹۸ در شهرهای خرمشهر، اهواز، آبادان، بهبهان، ماهشهر و رامهرمز کشته شده اند. این فعالان فهرستی از ۵۱ تن از فعالان بازداشت‌شده را نیز تهیه کرده اند. «زمانه» مستقلاً قادر به تأیید این آمار نیست.
[i] توئیتر: @ChamaniAmir