در شرایط کنونی زندانیکردن این سه نویسنده در شرایطی که هماکنون
ویروس کرونا سلامت و جان هزاران زندانی را تهدید میکند و هر آینه ممکن است به
فاجعهای انسانی منجر شود، اقدامی جنایتکارانه است که نباید در برابر آن ساکت
بمانیم.
احمد زاهدی لنگرودی: زندان نمونهای نمادین از جامعی ماست. جایی که فرودستان و بیچیزان،
قربانیان فقیر قانون، قدرت و دولت را گردآوردهاند تا مزاحم نظم اجباری بیرون
نباشند. زندانیان، حتی آنانکه بزهکار نامیده میشوند، مجرم نیستند؛ از همین روست
که در زندان همهی بندیان باور دارند که بیگناهند. مسئولیت سلامت و زندگی
زندانیان با زندانبان است و آنان نباید مجازاتی بیشتر از زندان و حدود قانونی
معین شده را تحمل کنند و همانطور که باید تغذیهی مناسب و کافی، فضای امن و
امکانات رفاهی داشته باشند، در زندان میباید مورد توجهات بهداشتی ـ درمانی و
مراقبتهای لازم پزشکی قرار داشته باشند. زندانی سیاسی که اینروزها، امنیتیاش مینامند
چون مخالف یا منتقد نظمیست که مخل زیست مناسب جامعه است، نمیتواند مجرم باشد و
نباید در زندان باشد. اگرچه در این زمانه همهی واژگان از معنی تهی و معانی قلب
شدهاند و هر منتقد یا مخالف را به انواع اتهامات واهی با پروندهسازیهای قضایی
به بند میکشند تا از هرکه موافق نظم و نظام موجود نیست، مجرم بسازند و خاموشش
کنند. اینچنین است که زندانها از شبنم و شقایق سرشارند.
اینک ابلاغ اجرای
حکم سه نویسندۀ عضو کانون نویسندگان ایران، کیوان باژن، رضا خندان (مهابادی) و
بکتاش آبتین که هر کدام به شش سال زندان محکوم شدهاند ـ که پس از تجدید نظر البته
حکم کیوان باژن به سه سال و شش ماه کاهش یافت ـ در شرایطی صادر شده که شیوع ویروس
کرونا و گسترش آن در زندانها موجبات نگرانی همگانی در جامعه است.
این احکام به دلیل
عضویت در کانون نویسندگان ایران با اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «تجمع و تبانی
به قصد اقدام علیه امنیت کشور» صادر شده و گویا مستندات پرونده نیز «مشارکت در
تدوین کتاب تاریخچۀ کانون نویسندگان ایران» و «حضور در مراسم بزرگداشت احمد شاملو،
محمد مختاری و جعفر پوینده» است. مستنداتی که برای پروندهسازی برای بیش از هزاران
تنی که هر ساله در مراسم بزرگداشت شاعران و نویسندگان محبوب و مقتول خود شرکت میکنند،
قابل ارائه و البته چنین حکمی به اتهام تاریخ نگاری هم فاقد تعریف حقوقی جرم است و
صرفاً برای تشدید فشار و سرکوب و ارعاب نویسندگان و روشنفکران مستقل صادر شده. در
شرایط کنونی و با توجه به شیوع ویروس کرونا اما ابلاغ اجرای این احکام معنایی دیگر
یافته، چنانکه کانون نویسندگان ایران در بیانیهای آورده: «عزم دستگاه قضایی، برای
زندانی کردن این سه نویسنده، در این مقطع زمانی که ویروس کرونا به شدت در حال
گسترش و قربانی گرفتن است، معنایی جز این دارد که مسئولین امنیتی و قضایی میخواهند
منتقدین خود را به قربانگاه بفرستند؟»
نمیتوانند همهی
اعضای کانون نویسندگان ایران را دستگیر کنند و یا بازداشت یکبارۀ همۀ هنرمندان و
دگراندیشان ممکن نیست، در نتیجه یاد گرفتهاند در اینگونه موارد، یکی دو نفر از
اعضای مؤثر تشکلهای مستقل را بازداشت کنند و با پروندهسازیهای عجیب و حتی
اتهامات اخلاقی، بقیه را وادار به سکوت کنند. به همین دلیل این سه تن از اعضای
فعال و ارزشمند کانون نویسندگان ایران را متهم ساختهاند؛ اگر نه با این اتهامات
باید صدها نفر را روزانه بازداشت و به بند کشید. اما تفکر را نمیتوان متهم ساخت و
به بند کشید. تفکر خواه ناخواه تکثیر میشود. همانطور که در دهههای گذشته تعداد
زیادی از اعضای کانون نویسندگان ایران را به بند کشیده و حتی کشتهاند اما در روند
مبارزۀ کانون نویسندگان ایران در راه آزادی و مقاومت اعضای آن برابر سانسور خللی
وارد نیامده و نخواهد آمد. همانطور که در بیانیهی مذکور آمده: «صدور چنین حکمها
و ابلاغیههایی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نشانهای آشکار از پایبند نبودم این
دستگاه به بدیهیترین معیارهای اخلاقی و ابتداییترین موازین حقوق بشر است».
با شناختی که از
این سه تن همکار نویسنده و هنرمندم دارم آنان را افرادی صادق، شریف، مردمی و
بسیار با استعداد و پرتوان میشمارم که چنین احکامی برایشان بی اهمیت است. رفقای
روشنفکر و هنرمند ما هرجا باشند، همانجا آزادند و با خود آزادگی و انسانیت به
همراه خواهند داشت و عطر انسانیت و محبت را در هوا میپراکنند.
زندان برای نویسنده
و هنرمندی که تخیلی آزاد دارد، محدودیت نیست. اگرچه بر این باورم جای هیچ انسانی
در زندان نیست و این مجازات ارتجاعی باید برچیده شود، اما در شرایط کنونی زندانیکردن
این سه نویسنده در شرایطی که هماکنون ویروس کرونا سلامت و جان هزاران زندانی را
تهدید میکند و هر آینه ممکن است به فاجعهای انسانی منجر شود، اقدامی جنایتکارانه
است که نباید در برابر آن ساکت بمانیم.
گویی این نه مجازاتی
برای کیوان و بکتاش و رضا، که برای ما دوستان و دوستداران آنان است. همانطور که
اتهام و احکام مذکور، به مانند گذشته میتواند پیغام مبتذل و تهدیدآمیز دستگاه
قدرت باشد برای ارعاب دیگر روشنفکران و اعضای کانون نویسندگان ایران که «پا از
گلیم خود درازتر نکنید… مملکت صاحب دارد و آن صاحب یک صدا دارد و همان است و جز آن
نباید باشد.» به همین دلیل است که نویسندگان و هنرمندان مستقل را تاب نمیآورند،
در هجوم کلاغهایی بدشگون، خالقان اندیشۀ دیگر و صاحبان صداهایی متفاوت و مستقل را
به بند میکشند، مگر هزارها از خواندن باز ایستند که خوشبختانه در این روند سرکوب
همواره شکست خوردهاند. تنها زحمت ما افزوده و دلهایمان را از دوری رفقایمان به
تنگ آوردند.
ما در این سرزمین
مهمان چند روزه نیستیم، هزاران سال است ساکنیم و ماندگار. یکی در قرن دوم آمده، و
شعر یکی را مردم از قرن پنجم تا حالا حفظ کردهاند، یکی سی سال دیگر متولد میشود،
و مردم نام فرزندانشان را از نام شاعر و نویسندگان معاصر (نیما، فروغ، بهرنگ و
بامداد…) بر میگزینند. این فرهنگ است که ماندگار است، بر روح و روان مردم چیره و
امید را در جامعه زنده نگهداشته و اسباب پیشرفت آن شده است. صاحبان دستگاه
استبداد و حکام ستمگر تمامیتخواهی که در تمام قرون گذشته از جان و وجود این
سرزمین کاستهاند و مانند دزدان به غارت آب و خاک کشورمان نشستهاند، رفتهاند به
زبالهدان تاریخ و این نیز میگذرد.
کیوان باژن و رضا
خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، نه نخستین یاران مبارز و مقاوم فرهنگ و هنر این
سرزمینند و نه آخرین آنها که از جان گذشته، به مقصود میرسند؛ بلکه در این زمانۀ
لالپرست که ایمان از قلبها گریخته، اینان پرچمدار شرافت و انسانیت، نمایندگان
اندیشۀ تابناک هزاران سالۀ مردمانی هستند که فرود و فراز تاریخ را بسیار چشیده و
پیر و خسته، همچنان از پا ننشستهاند.
کانون نویسندگان
ایران در بیانیهاش «خواستار لغو احکام صادره علیه این سه نویسنده، ابطال ابلاغیههای
اخیر و بازگرداندن همۀ زندانیان سیاسی و عقیدتی به آغوش خانوادههای آنان است تا
از بروز فاجعهای جبران ناپذیر در زندانهای کشور جلوگیری شود.»
این سه یار دلاور و
ارزشمند کانون نویسندگان ایران، مانند دیگر اعضای آن بی هیچ تردیدی تا نیل به
«آزادی اندیشه و بیان بدون هیچ حصر و استثنا برای همگان و در همۀ عرصههای فردی و
اجتماعی» و حذف سانسور به فعالیت خویش ادامه خواهند داد. نسلهای بعدی نیز بیشتر،
بهتر و خلاقتر از این، در راهند که با هم و در کنار هم بنویسیم و بخوانیم، تا آدمهای
گوناگون بتوانند بر این کرۀ کوچک، اما هنوز زیبا زندگی کنند.
0 نظر