سرکوب و جنایت بر مبنای تبعیض، خصیصه‌ی اصلی حاکمیتِ فاشیستی دین‌مدار و ارتجاعی ایران است!

حاکمیتِ فاشیستی دین‌مدار، ارتجاعی و فاسد ایران در طی ۴۴ سال گذشته به معنای کامل کلمه هدفمند و بر مبنای تبعیض، سرکوب و جنایت کرده است‌. چرخ حاکمیت جنایت‌کار اسلامی ایران، از همان ابتدا بر سرکوب، خفقان، ستم، تبعیض، بی عدالتی و جنایت چرخیده و با مقاومت و مبارزه‌ی مستمر فعالان سیاسی و اجتماعی، باز هم هزاران مبارز و دگراندیش را سرکوب، بازداشت و شکنجه کرده و کشته‌اند یا از حق زندگی آزادانه و عادلانه محروم کرده یا به تبعید رانده‌اند، ولی ‌هیچ‌گاه مقاومت و مبارزه متوقف نشده است، تا به امروز که اغلب مردم خواهان سرنگونی کل این نظام فاسد، ستم‌گر و جنایت‌کار با تمام ارکان و جناح‌های آن شده‌اند.

حاکمیت‌های فاشیستی چون جمهوری اسلامی ایران، زنان، کارگران و زحمتکشان، ملیت‌ها و اقوام، چپ‌ها، فمینیست‌ها، جامعه کوئیر، جامعه بهایی و سایر دگراندیشان را مورد حمله و سرکوب شدید قرار می‌دهند تا بتوانند قدر قدرتی و حاکمیت دیکتاتوری و تمامیت‌خواه خود را بر فراز جامعه حفظ کنند.

قتل حکومتی آرمیتا گراوند چون قتل حکومتی ژینا امینی، نتیجه‌ی زن ستیزی و تبعیض جنسیتی حاکمیت دین‌مدار و فاشیستی جمهوری اسلامي بود تا بتواند قوانین تبعیض‌آمیز و ارتجاعی‌اش را بدون کم و کاست حفظ کند. در حالی که یکی از مهمترین دستاوردهای قیام "زن، زندگی، آزادی" در یک سال گذشته این بوده که توانسته به طور جدی و عملی و در صحنه عمومی، جمهوری اسلامی را به چالش بکشد و جامعه را متحول کند و زنان حتی به قیمت جان‌شان حاضر نیستند که این دستاورد مهم را از دست بدهند و به عقب باز گردند. همان‌گونه که زنان آزادی‌خواه و برابری‌طلب ایران، اولین مبارزان علیه حجاب اجباری و سرکوب و تبعیض جمهوری اسلامی ایران در هشت مارس ۱۳۵۷ بوده‌اند و در این قیام نیز شگفت‌انگیز و بسیار مؤثر نقش آفرینی کردند و می‌کنند و علیه هرگونه تبعیض شوریده و حاکمیت را به وحشت انداخته‌اند، به نحوی که آشکارا زنان و دختران نوجوان و حتی دانش آموزان را به طرق مختلف می‌کشند.

آرمیتا گراوند دختر نوجوان ۱۷ ساله‌ای که دانش آموز کلاس یازدهم هنرستانی در تهران و هنرمند و ورزشکار بود، نیز با شجاعت و با سری رها از حجاب اجباری تحمیلی حاکمیت، روز نهم مهر ۱۴۰۲، وارد مترو شهدای تهران شد و گفته شده پس از ورود به واگن قطار یک مامور حجاب‌بان با او درگیر شد و آرمیتا را هل داد و سرش به میله‌ی فلزی اصابت کرد و بیهوش شد و به زمین افتاد و دوستانش پیکر بیهوش او را به بیرون از واگن انتقال دادند. ماموران او را به بیمارستان فجر نیروی هوایی ارتش منتقل کردند و ۲۸ روز در حالت کما و در حقیقت با مرگ مغزی به دستگاه وصل بود، ولی مرگ او را اعلام نمی‌کردند و دروغ پشت دروغ تحویل جامعه دادند تا بتوانند از اعتراض‌های گسترده‌ی مردمی جلوگیری به عمل بیاورند.

حاکمیت در روز ششم آبان مرگ آرمیتا را اعلام کرد و تصمیم گرفتند که پیکرش را در روز هفتم آبان در قطعه ۹۹ بهشت زهرا به خاک بسپارند و خانواده را تحت فشار شدید قرار دادند تا مراسم نگیرند. با این وجود تعداد زیادی از فعالان اجتماعی و همراهان موفق شدند که خودشان را به بهشت زهرا برسانند. نیروهای امنیتی و سرکوب‌گر حاکمیت، آ‌ن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بازداشت کردند و به زندان‌های اوین، قرچک ورامین و تهران بزرگ منتقل کردند. در آخرین گزارش زمانه در ۱۹ آبان آمده است که ۲۱ زن و دست کم ۱۷ مرد را بازداشت کرده‌اند. ۱۴ نفر از ۲۱ زن بازداشتی روز ۱۶ آبان به دادگاه انقلاب اعزام و برای دو نفر از آن‌ها پس از محاکمه در شعبه هفت، احکام تعلیقی صادر شده، اما برای یکی از این دو نفر که قرار بود آزاد شود، یک پرونده کیفری نیز تشکیل داده‌اند. محاکمه ۱۲ نفر از بازداشتی‌ها در شعبه ۲۶ صورت گرفته که برای آن‌ها حکم تعزیری صادر شده و برای آزادی موقت‌شان قرار وثیقه تعیین شده است. از بازداشت شدگان زن هفت نفر بلاتکلیف‌اند و هم‌چنین ۱۷ مرد بازداشت‌شده در زندان‌های اوین و تهران بزرگ بلاتکلیف هستند.

زن‌کشی به دلیل داشتن رابطه خارج از قوانین شرعی نیز در جامعه مرد - پدرسالار ایران همواره رواج داشته است و در حاکمیت زن‌ستیز جمهوری اسلامی نیز با اجیر کردن مزدوران‌اش از همان ابتدا زنان را یا به دلیل مبارزه با حجاب اجباری یا مبارزه علیه دیگر اشکال تبعیض جنسی – جنسیتی با اسیدپاشی و تیغ زنی از زندگی انسانی محروم کرده یا با سنگسار و اعدام آن‌ها را کشته‌اند یا آن‌چنان زنان را مورد اذیت و آزار و شکنجه و تحقیر قرار داده‌اند که مجبور شده‌اند خودشان را بکشند. هم‌اکنون نیز زنی به نام "میترا" به دلیل داشتن رابطه‌ی خارج از ازدواج به اعدام محکوم شده است.

جامعه‌ی کوئیر ( ال جی بی تی کیو پلاس) را نیز در طی این سال‌ها به شدت مورد اذیت و آزار و شکنجه و محرومیت‌های اجتماعی قرار داده و حتی اعدام کرده‌ و اغلب آن‌ها مجبور بوده‌اند که هویت جنسی و جنسیتی خود را در ایران مخفی نگه‌ دارند تا بتوانند به فعالیت و زندگی خود ادامه دهند و در چند سال گذشته به ویژه پس از قیام «زن،‌زندگی، آزادی»، فعالیت‌های آن علنی‌تر و در نتیجه سرکوب‌ها شدیدتر و آشکارتر شده است.

جامعه‌ی بهایی نیز همواره زیر سرکوب شدید حاکمیت بوده‌اند و در طی سال‌ها و ماه‌های اخیر که اعتراض و مقاومت آن‌ها بیشتر و علنی‌تر شده، حمله به جامعه‌ی بهایی و بازداشتِ گسترده‌ی آن‌ها و حمله پیاپی به خانه‌های‌شان دوباره شدت گرفته است.

اعدام مخالفان در زندان‌ها و ترور در خیابان‌ها و شکنجه‌ی زندانیان سیاسی، از ابزارهای مهم حاکمیت برای حذف مخالفان و معترضان به ویژه دگراندیشان و اقلیت‌ها بوده است و محکومیت فعالان سیاسی و اجتماعی به اعدام با اتهام‌های توهین به مقامات و مقدسات و جاسوسی نیز در سال‌های اخیر فزونی گرفته است. هر روز خبرهایی از احکام سنگین و شکنجه‌های مختلف همراه با تبعیض یا از قطع ملاقات‌ها و محبوس کردن زندانیان در سلول‌های انفرادی و عدم رسیدگی پزشکی به آن‌ها را می‌شنویم که گاه مجبور می‌شوند با اعتراض و اعتصاب غذا برای حداقل‌ها، جان‌شان را در معرض خطر بیشتری قرار دهند. اعدام زندانیان عادی و با اتهام‌های مواد مخدر یا زندانیان عقیدتی، به ویژه در مناطق کردستان و سیستان و بلوچستان و خوزستان که فقیرترین قشر جامعه در آنجا زندگی می‌کنند و اقلیت‌های اتنیکی در آنجا فعال هستند نیز شدت گرفته است. در ۱۱ آبان حکم اعدام چهار نفر در زندان اصفهان اجرا شد که تنها هویت و اتهام یک نفر از آنان به نام ابراهیم نارویی ۴۲ ساله مشخص شده که اهل سیستان و بلوچستان بود و با اتهام مواد مخدر اعدام شد. قاسم آبسته زندانی سیاسی عقیدتی کرد سنی را نیز پس از چهارده سال حبس، در روز ۱۴ آبان در زندان قزل حصار کرج اعدام کردند. در سحرگاه ۲۰ آبان نیز میثم چندانی (دهقان)، پس از ۱۲ سال حبس در زندان زاهدان به اتهام محاربه اعدام شد.

آزار، شکنجه‌ و بازداشت خانواده‌های مقاوم و دادخواه نیز از دهه‌ی شصت از مادران و خانواده‌های خاوران تاکنون بوده است و با گسترش اعتراض‌ها در طی این سال‌های فاجعه بار و سیاه، کشتار بی‌وقفه‌ی مبارزان نیز روز به روز بیشتر شده و بر خیل خانواده‌های دادخواه و مبارز و همراهی دیگر دادخواهان افزوده و در نتیجه جنبش دادخواهی قدرتمندتر شده است. با قیام «زن، زندگی، آزادی» نیز نگرانی‌های حاکمیت از مقاومت و ایستادگی خانواده‌های دادخواه بیشتر شده و سرکوب و بازداشت و فشار برای جلوگیری از برگزاری مراسم‌ کشته شدگان که اغلب عمومی و تبدیل به تظاهرات می‌شود، نیز شدت گرفته است. همین روزها سالگرد بسیاری از کشته شدگان قیام «زن، زندگی، آزادی» بود و حاکمیت بسیاری از خانواده‌های مبارز و دادخواه را تحت فشار شدید قرار داده و تهدید کرده‌ است که مراسم نگیرند. تنها یک نمونه مشخص از مادران شجاع و دادخواه؛ ماه منیر مولایی‌راد، مادر کیان پیر فلک است که او و همسر مجروح‌اش به شدت زیر فشارند، ولی هم‌چنان ایستاده‌اند و مقاومت می‌کنند.

ما مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، قتل حکومتی آرمیتا گراوند و تمام زنان و مبارزان آزادی‌خواه را به شدت محکوم می‌کنیم و همراه و همرزم خانواده‌های آسیب دیده و دادخواه هستیم. بی تردید تمام زندانیان سیاسی، به ویژه زندانیان بازداشت شده در مراسم آرمیتا گراوند باید فوری و بدون قید و شرط آزاد شوند. ما از مردم آزادی‌خواه و دادخواه ایران و جهان می‌خواهیم که در برابر این همه سرکوب، شکنجه، اعدام، بی‌‌عدالتی، تبعیض، جنایت و کشتار سکوت نکنند و فریاد اعتراض‌مان را هر روز بلند و بلندتر کنیم تا بتوانیم جلوی بیدادگری حاکمیت فاشیستی، دین مدار، ارتجاعی و فاسد ایران را بگیریم.

از شما آزادی‌خواهان و دادخواهان می‌خواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه‌هایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان‌ و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت. ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیت‌خواه و دیکتاتوری مذهبی - فاشیستی حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم.

مادران پارک لاله ایران
۲۱ آبان ۱۴۰۲


Tags: ,

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید