رادیوزمانه-۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
شکنجه، آزار جسمی و روحی، و فقدان کمترین امکانات بهداشتی: زندانیان زن هنگام ورود به بند نسوان زندان وکیلآباد مشهد چنین چیزهایی را تجربه میکنند.
قرنطینه: وضعیت بهداشت و رسیدگی به سلامت زندانیها
قرنطینه جایی است که وقتی زندانی برای گذران دوران محکومیت از فضای خارج از زندان وارد آن میشود، باید چند روزی را در این بند سپری کند. شمار روزهای ماندن در قرنطینه به جرم یا اتهام شخص بستگی دارد. برای نمونه، کسانی که در ارتباط با جرائم مواد مخدر زندانی شدهاند، شش تا هفت روز را در قرنطینه میگذرانند.
لباس زندانی را در لحظه ورود تعویض میکنند و به او لباس زندان میپوشانند. لباسی که میدهند، همیشه نو نیست و قبلاً دیگر زندانیان از آن استفاده کردند.
در قرنطینه یک ماشین لباسشویی کوچک وجود دارد. لباسهای زندانیان بخش قرنطینه را بدون در نظر گرفتن نکتههای بهداشتی در این لباسشویی میشویند، بیآنکه حتی مثلاً دقت کنند شاید زندانی پیشین بیماری پوستی داشته باشد و شستن آن در همان ماشین میتواند مشکلآفرین باشد. اگر زندانی لباس نداشته باشد و درخواست تعویض لباس کند، باید از همین لباسها بپوشد.
بند قرنطینه سالنی است دارای هشت تخت دو نفره و یک تخت تک نفره. مادر بند و زندانیای که امور مربوط به بخش بازرسی را انجام میدهد، چهار تخت از این ۱۷ تخت را در اختیار دارند.
در انتهای این سالن سرویس بهداشتی با دو توالت و یک حمام قرار دارد. از این حمام، فقط همان دو زندانی مذکور (مادر بند و زندانی مسئول بازرسی) حق استفاده دارند و در آن قفل است. بقیهی افرادی که در قرنطینه زندانی هستند، از حمام در طبقهی پایین استفاده میکنند. اندازه این حمام کوچکتر از یکدریک مترمربع است. پنجره حمام شکسته و در فصلهای سرد سال، زندانیان ناچارند در همان سرما خود را بشویند.
همین حمام کوچک به لحاظ بهداشتی بسیار آلوده است، دیوارهای آن لجن زده است و هیچ وقت کسی آن را نمیشوید؛ حتی زندانیها. در واقع، امکان شستن آن نیست، زیرا هم ساختمان بسیار قدیمی است و هم امکانات نظافتی در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد.
حالا تصور کنید که زندانی جدید در لحظه ورود بنا به سیاست زندان، اجباراً باید در چنین حمامی بدناش را بشوید و زندانبانها بررسی میکنند آیا تمام بدن زندانی خیس شده یا خیر.
به زندانی صابون یا شامپوی شخصی تعلق نمیگیرد. یک صابون و شامپوی عمومی کف حمام گذاشته اند. حولهای که برای خشک کردن بدن پس از استحمام به زندانی میدهند، حتی از حوله استاندارد برای دست و صورت هم کوچکتر است. زندانی باید با چنین حولهای بدن و موهایش را خشک کند که البته چنین کاری ممکن نیست. در نهایت او لباس را با بدنی خیس میپوشد و با همان بدن و موهای خیس وارد فضای آلوده و غیر بهداشتی قرنطینه میشود.
دقیقاً جلوی در این حمام، دوربین نصب کردهاند. زندانی به دلیل کوچک بودن و کثیف بودن فضای حمام مجبور است خارج از حمام برهنه شود و لباسهایش را بپوشد و در این لحظه در معرض دید دوربین قرار میگیرد که طبعاً در مانیتورهای نگهبانی قابل رویت است. علاوه بر نگهبانها، زندانیانی که با زندانبانها ارتباط صمیمی دارند و یا دیگر زندانیانی که به فضای نگهبانی رفتوآمد دارند، میتوانند تصاویر دوربینها را تماشا کنند. آنها تصویرها را تماشا میکنند و صدای شوخی و خندهشان بلند میشود. در واقع هیچ گونه فضای خصوصی برای حمام و حتی توالترفتن در زندان وجود ندارد و همیشه افرادی مشغول تماشا هستند.
به لحاظ بهداشتی قرنطینه بسیار کثیف است. مشخص است فرشهای کف آن را هیچگاه نشستهاند. با وجود چنین فضای کثیف و آلودهای است که به صورت روزانه زندانیانی به این بند وارد و از آن خارج میشوند. هیچ یک از نکات بهداشتی در خصوص این ورود و خروجها رعایت نمیشود. تعداد زندانیان همیشه بیشتر از تعداد تختهاست و شماری از زندانیان باید در کف سلول و روی همان فرشهای نشسته و کثیف بخوابند. پتو و بالش هم حتی به تعداد کافی نیست و همان تعداد کم را نیز نمیشویند و زندانی جدید باید با پتو، بالش و لوازمی که زندانی دیگری قبلاً از آن استفاده کرده، بخوابد.
پزشک، زندانیان را در لحظه ورود درست و دقیق معاینه نمیکند؛ بهویژه بیماریهای مسری و پوستی هیچ مورد توجه قرار نمیگیرند و درمان نمیشوند. در نتیجه اغلب زندانیان دچار بیماریهای پوستی و قارچ میشوند.
محل شستن ظرفها، دست و صورت و لباسها در همان انتهای سالن است که سرویس بهداشتی بالاتر گفتهشده آنجا قرار دارد. در آنجا، دو شیر آب قرار دارد که یکی از آنها خراب است. ظرف، دستوصورت و لباس، همگی را باید همانجا با همان تکشیر آب شست. به علاوه، مایع ظرفشویی و لباسشویی و دستشویی همه یکیست. برای شستن ظرف تنها یک اسفنج ظرفشویی بسیار آلوده و بدبو در دسترس است که جایی هم برای قراردادناش در نظر گرفته نشده و زندانیان باید ظرفها را با همان بشویند. در واقع، نظافت تمام امور زندان را در حالی بر عهده زندانی قرار داده اند که وسایل مورد نیاز جهت شستوشو و نظافت در اختیار او قرار نمیگیرد. زندانی در لحظهی ورود به جز چند تکه لباس حق ندارد چیز دیگری همراه داشته باشد و به او وسایل بهداشتی و نظافتی نمیدهند. زندانی حتی اگر بخواهد، امکان رعایت مسائل و نکات بهداشتی را ندارد و همین سلامتاش را با خطر مواجه میکند. حتی به زندانیان لیوان شخصی هم نمیدهند و زندانی ناچار است در دوران قرنطینه برای نوشیدن آب یا چای از لیوانهای عمومی پلاستیکی استفاده کند. این لیوانها بر اثر گذر زمان و شستوشو نشدن درستحسابی، تغییر رنگ دادهاند و رنگ قهوهای مربوط به جرمگرفتگی را به خود گرفته اند.
همه زندانیان محبوس در قرنطینه از ظرف و ظروف و لیوانهای مشترک استفاده میکنند و این احتمال بیماریهای مسری را افزایش میدهد.
اکثر افراد محبوس در قرنطینه، درگیر اعتیادند، و یا فقر و فقدان خدمات رفاهی عمومی، آنها را به کارتنخوابی وا داشتهاست. این افراد حتی نمیدانند چرا و به چه جرمی دستگیر و روانه زندان شدهاند. آنهایی که اعتیاد دارند، بر اثر درد خماری آزار بسیار میبینند و اغلب زیر پتو خمیدهاند و میلرزند. در واقع، این زندانیها نیاز به مراقبت ویژه دارند اما مسئولان زندان آنها را با خوراندن متادون و قرصهای خواب، کنترل میکنند. رسیدگی واقعی به نیازهای این افراد در دستور کار آنها نیست. گاه اگر دیگر زندانیان متوجه آنها نباشند، این افراد حتی برای صرف غذا نیز نمیتوانند بیدار شوند.
امکان تماس با خانواده و وکیل در قرنطینه
مسئولان زندان موظفاند که در لحظهی ورود برای هر زندانی کارت زندان صادر کنند. زندانی با این کارت نیازهای خود را از فروشگاه تهیه و یا تماسهای تلفنی خود را برقرار میکند، اما صدور کارت بیش از ۴۸ ساعت زمان میبرد. و البته زندانیان در قرنطینه به امکانات رفاهی و سایر بخشهای زندان، مثل فروشگاه اصلاً دسترسی ندارند و حتی در صورت صدور به موقع کارت، امکان خرید از فروشگاه وجود ندارد. ولی صادرنشدن بهموقع کارت در هر حال یعنی ارتباط تلفنی زندانیان با وکیل و خانوادهشان ممکن نخواهد بود. تا لحظه صدور کارت، این زندانیان فقط یک بار حق استفاده از تلفن را دارند.
تماس تلفنی در قرنطینه در شرایطی برقرار میشود که زندانیان به انتظار نوبت تلفنشان، در فضایی دو در دو متر مربع، شانهبهشانهی هم ایستادهاند و به مکالمههای یکدیگر گوش میکنند. برای بسیاری از این افراد هنوز حکم صادر نشده است و در بازداشت موقت هستند و به همین خاطر نیاز دارند تا با خانواده و وکیلشان تماس برقرار کنند و در خصوص شرایط خود و پروندهشان صحبت کنند، اما این امکان برایشان مهیا نیست. زیرا نه فقط شنوندگان دیگری تماس آنها را خواهند شنید، بلکه این تماس نمیتواند بیشتر از دو سه دقیقه باشد و فقط از ۸ شب به بعد مجوز تماس داده میشود؛ یعنی خارج از ساعت اداری. اما زندانی بسیاری از مواقع نیاز دارد در ساعتهای اداری با وکیل یا خانواده خود ارتباط برقرار کند. البته اکثر زندانیان کسانی هستند که توانایی مالی اخذ وکیل را ندارند.
ورود به قرنطینه
در لحظه ورود به قرنطینه طوری با زندانی برخورد و رفتار میکنند که دچار رعب و وحشت شود. زندانی را تهدید میکنند و او را هدف تخریب شخصیت قرار میدهند تا جایی که بشکند و خود نیز بپذیرد که در مقام یک زندانی، این رفتار خارج از کرامت انسانی حق اوست.
زندانی را با جملههایی که دائماً تکرار میکنند، خوار میشمرند. به او میگویند:
تو زندانی هستی و هیچ حقی نداری. آمدهای اینجا تا حبس بکشی. قرار است تنبیه بشوی تا آدم بشوی. اینجا زندان است و شرایط همین است که هست. نباید حرف بزنی و حق هیچ اعتراضی نداری. تصمیمگیرنده در اینجا، فقط و فقط ما هستیم؛ ما هستیم که میگوییم چه بخوری، چه بپوشی، کی نفس بکشی و کی خفه شوی.
زندانی در لحظه ورود به زندان زنان وکیلآباد مشهد، ابتدا وارد بخش بازرسی میشود و مورد بازرسی بدنی قرار میگیرد. در بدو ورود، هیچ مسئولی که آگاه به امور زندان است به زندانی قوانین و شرایط زندان را توضیح نمیدهد. فضای ورودی به گونهای طراحی شده که زندانیان دچار رعب و وحشت شوند.
روال زندان به این گونه است: در واحد ثبت ورود و خروج زندانیان، پشت سر نگهبانان مرد، اتاقکی کوچک وجود دارد که زندانیان زن در آن مکان در انتظار میمانند. وقتی تعداد آنها به میزان مطلوب زندانبانها برسد، آنها را به مأمور تردد میسپرند. مامور تردد زندانیها را وارد اتاق بازرسی بخش زنان میکند.
در آنجا زندانی مامورین بازرسی را میبیند. آنها اغلب بداخلاقترین و خشنترین افراد در میان پرسنل زندان هستند. برخی از آنها به معنای تحتاللفظی کلمه بویی از انسانیت نبردهاند.
در بخش بازرسی این افراد اجازه تردد دارند: پرسنل بازرسی، زندانیانی که برای بخش بازرسی کار میکنند، مادر بند قرنطینه و مجموعهای از زندانیانی که در بخشهای اداری زندان خدمت میکنند. زندانیان جدید که در گروهی چند نفره به واحد بازرسی منتقل میشوند، مجبورند جلوی چشم یکدیگر و نیز جلوی چشم تمام این افرادی که به قرنطینه تردد دارند، به طور کامل برهنه شوند. برهنهکردن زندانیها با خشونت تمام انجام میشود. ماموران بازرسی، زندانیان را مجبور به بشینپاشو میکنند. نه تنها افراد زیادی نظارهگر آنها هستند، یک دوربین نیز در آنجا نصب شده است. زندانی را پس از برهنگی کامل، بدون هیچگونه توجیهی درباره اینکه به کجا میرود، با خشونت و بلافاصله راهی حمام میکنند؛ همان حمام کثیفی که بالاتر توصیفش را کردیم.
در نهایت، یک دست لباس به زندانی میدهند بیآنکه توجهی به سایز او داشته باشند. زندانیان میتوانند خودشان یک یا دو دست لباس تا روز اولین ملاقات به زندان بیاورند. گاه اما در همین مورد هم ماموران زندان سلیقه شخصیشان را اعمال میکنند. آنها اغلب زندانیان سیاسی را مورد آزار و اذیت قرار میدهند و به آنها اجازه همراه داشتن لباسهای خودشان را نمیدهند. این زندانیان سیاسی تا مدتی باید با همان یکدست لباسی که در ابتدای ورود به زندان از زندانبان گرفته اند، بگذرانند.
اتاق تنبیه قرنطینه
در بخش قرنطینه، اتاقی کوچک و بدون حمام و سرویس بهداشتی وجود دارد. این اتاق را با فرشی بسیار کوچکتر از پهنای اتاق پوشاندهاند. داخل اتاق یک تخت و چند پتو وجود دارد. در اتاق را همیشه بسته نگه میدارند. زندانیانی را در این اتاق محبوس میکنند که یا به به شرایط غیرانسانی قرنطینه اعتراض کردهاند یا مقررات آن را زیر پا گذاشتهاند. این تنبیه گاه همراه میشود با بستن زندانی به تخت. یکبار به دستور قاضی زندان یکی از زندانیان را به مدت شش روز در این اتاق دربسته به تخت «فیکس کردند».
فیکسکردن یعنی زندانی را بین چند ساعت تا چند روز به تخت مصلوب میکنند. یعنی دستها و پاهای او را به چهار طرف تخت با دستبند میبندند و فقط هنگام غذاخوردن یک دست او را آزاد میکنند. زندانی فیکسشده برای دستشویی رفتن هم تحت فشار قرار میگیرد و تا زمانی که نگهبان تشخیص دهد، باید تحمل کند. حتی پیش آمده که زندانی در چنین شرایطی توان کنترل ادرار خود را نداشته باشد و وادار به «خیسکردن» تخت شود.
رفتار زندانبانها هنگام فیکسکردن همراه با خشونت فیزیکی و کلامی است. به طور کلی تهدید زندانیان به فیکسشدن در زندان وکیلآباد مشهد تهدید مکرری است و حتی رئیس زندان هم این تهدید را میکند.
زندانیانی که در اتاق تنبیه قرنطینه محبوس میشوند، به سرویس بهداشتی و حمام آزادانه دسترسی ندارند و فقط با اجازه و تشخیص نگهبان در اتاق به رویشان باز میشود. در یک مورد، شخصی را به خاطر داشتن شپش مو در این اتاق حبس کردند اما این زندانی نسبت به محیطهای بسته ترس داشت (کلاستروفوبیک بود) و به همین خاطر، دچار حملهی قلبی شد. هرچند زندانی درخواست کمک کرده بود، به او توجه نکردند. زندانی از حال رفت و برای مدت زیادی کسی به فکر او نیفتاد، با وجود اینکه در اتاق دوربین نظارتی هم تعبیه کردهاند. خلاصه نگهبانان هیچ اهمیت به حال او ندادند و وعدهی ناهارش را هم فراموش کردند و تا شب کسی سراغ او نرفت.
0 نظر