به یاد پسرم مصطفی


به یاد پسرم مصطفی که دلیر و شجاع و حق‌طلب بود، به یاد او که ششم دی ماه ۸۸ از خانه رفت و هرگز برنگشت، به یاد او که مشت گره شده‌اش قرار است بنیاد ظلم را در هم شکند.

مصطفای عزیزم امروز پانزدهمین سالی‌ست که از خانه رفتی و در جواب خواسته‌ی پدرت که خانه ماندن و مراقبت از جانت بود گفته بودی « حالا وقتش است که برویم » و من حالا بعد از پانزده سال میفهمم این جمله چه معنی بزرگی داشته، حالا که همه منتظر یک اتفاق بزرگیم و هیچ چیز برایمان دور از ذهن و دست نیافتنی نیست، حالا که آن رویای بزرگ مانند خورشیدی در آسمان وطن میدرخشد، عزیز دل مادر حالا دیگر روزهای خوب خواهند آمد و نذر من برای آمدن آن روزهای خوب کاشتن زیباترین درخت جهان کنار مزارت است و ترمیم مزار شکسته‌ات که تا روزی که بساط ظلم در هم نشکسته باشد قرار است بماند تا آیینه‌ی ظلم ظالمان باشد، پسر شجاع من کمی دیگر صبر کن که خون به ناحق ریخته‌ات شاید کمی دیر، اما سخت‌ترین ستون‌های ظلم را هم به لرزه دراورده.


برگرفته از صفحه فیسبوک شهناز کریم بیگی
دی ماه ۱۴۰۳
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید